شرح حال مهدی قلی‌خان هدایت مشهور به مخبرالسلطنه؛


شرح حال مهدی قلی‌خان هدایت مشهور به مخبرالسلطنه؛

سیاستمداری که دیکتاتوری رضاشاه را تحکیم کرد

مهدی قلی‌خان هدایت مشهور به مخبرالسلطنه، فرزند علیقلی‌خان مخبرالدوله در سال 1243ش در تهران متولد شد. حضور او در این خانواده و تربیت آنها، مهدی قلی‌خان را مجاب کرد تا از همان کودکی به آموختن علومی چون عربی، تاریخ، جغرافیا و ریاضیات بپردازد. او زبان فرانسوی را به خوبی فراگرفت و در پانزده‌سالگی برای ادامه تحصیل رهسپار آلمان شد. دو سال در این کشور اقامت داشت و زبان آلمانی را آموخت، اما نتوانست تحصیل منظمی داشته باشد و به ایران بازگشت و در یک تلگرافخانه مشغول به کار شد. دیری نگذشت که به علت دانستن زبان آلمانی، در مدرسه دارالفنون به عنوان آموزگار آلمانی مشغول به خدمت شد. چندی بعد به عنوان مترجم آلمانی دربار ناصرالدین‌شاه به خدمت حکومت درآمد و توانست به منصبی درباری دست یابد.

در زمان ناصرالدین‌شاه علاوه بر مترجم دربار، ریاست پست‌خانه را نیز برعهده گرفت. در زمان مظفرالدین‌شاه و پس از مرگ پدرش، علیقلی‌خان مخبرالدوله، لقب مخبرالسطنه را از شاه وقت دریافت کرد و به ریاست گمرکات و پست‌خانه آذربایجان منصوب شد. دو سال بعد به تهران احضار شد و ریاست مدرسه دولتی علمیه و سایر مدارس را به او سپردند. مخبرالسطنه در سفر دوم مظفرالدین‌شاه به فرنگ و ظاهرا به اصرار اتابک اعظم به عنوان مترجم با شاه همراه شد و توانست فن کلیشه‌سازی و عکاسی را در این سفر بیاموزد.

اتابک اعظم پس از عزل از دربار قاجاری تصمیم به خروج از ایران گرفت. مهدی قلی‌خان در این سفرها او را همراهی کرد و موفق به زیارت خانه خدا و سفر به آمریکا و ژاپن شد. او پس از یک سال به دربار مظفرالدین‌شاه برگشت و همان منصب همیشگی خود، یعنی مترجم زبان آلمانی در دربار، را دریافت کرد. «چون اروپا را دیده و با افکار آزادیخواهان آشنایی داشت در تشویق و ترغیب مظفرالدین‌شاه برای صدور فرمان مشروطیت کوتاهی نکرد و باید قبول کرد وی در اعطای مشروطیت نقش مهم و در خور تقدیر دارد.»1

پس از صدور فرمان مشروطه، مهدی قلی‌خان مورد توجه قرار گرفت و به عنوان رابط دولت و مجلس مطرح شد و در تنظیم نظامنامه انتخابات نقش مؤثری داشت. در اولین کابینه مشروطیت که به سرپرستی وزیر افخم تشکیل شد، مخبرالسلطنه به عنوان وزیر علوم منصوب شد. او در دولت بعدی، به ریاست میرزا علی‌اصغرخان اتابک، در منصب وزارتخانه علوم تثبیت شد. در کابینه ناصرالملک همدانی وزارت عدلیه را برعهده گرفت و در کابینه حسین قلی‌خان هدایت، مجددا به عنوان وزیر علوم انتخاب شد. در همین دوران بود که به والی‌گری ایالت آذربایجان مأموریت یافت و تا زمان به توپ بسته شدن مجلس در این ایالت حضور داشت. پس از این حادثه، مخبرالسلطنه نسبت به جان خود بیمناک شد و به آلمان رفت و در آن کشور مقیم شد، اما پس از پیروزی دوباره مشروطه‌خواهان و برچیده شدن استبداد صغیر به ایران بازگشت و دوباره به والی‌گری ایالت آذربایجان منصوب شد. او این بار به راحتی نمی‌توانست در این ایالت حکمرانی کند؛ چراکه ستارخان و باقرخان به عنوان فاتحان مشروطیت در آذربایجان حضور داشتند. در همین دوران بود که برادر مخبرالسطنه، صنیع‌الدوله را به قتل رساندند. به خاطر این اتقاق، وی از تبریز رهسپار اروپا شد و قریب یک سال در آنجا ماند. پس از بازگشت به ایران، والی‌گری استان فارس را برعهده گرفت. در کابینه مستوفی‌الممالک وزیر عدلیه و کشور شد و در کابینه عین‌الدوله باز هم عهده‌دار منصب وزارت عدلیه شد. سرانجام و برای بار سوم، والی آذربایجان شد. «در این دوره از استانداری وی در آذربایجان حوادث بسیاری پیش آمد. قیام شیخ محمد خیابانی و کشته شدن وی، قیام ماژور لاهوتی و ژاندارم‌های بندر شرف‌خانه و قیام سمیتقو از اهم مسائلی بود که والی با آن مواجه گردید.»2

در کودتای 1299ش، مخبرالسلطنه برخلاف افرادی چون قوام‌السلطنه و محمد مصدق، جانب سیدضیاء را گرفت و در مقام اعتراض برنیامد و حتی بخشی از ماهیانه خود را به دولت کودتاگر سیدضیاء بخشید. با افتتاح مجلس چهارم، مهدی قلی‌خان قصد داشت به عنوان نماینده حضور داشته باشد که به علت قتل شیخ محمد خیابانی در زمان زمامداری او در آذربایجان، با اعتبارنامه وی مخالفت شد. در سه دوره نخست‌وزیری مستوفی‌الممالک، وی به وزارت فوائد عامه منصوب شد.

علی‌اکبرخان داور به عنوان وزیر عدلیه با اختیاراتی که از مجلس داشت، این حق را دارا بود تا به دو نفر رتبه یازده قضایی اعطا کند. داور، مخبرالسلطنه را با رتبه یازده قضایی به ریاست دیوان عالی کشور منصوب کرد و رضا قلی‌خان هدایت را با رتبه ده به ریاست شعبه اول قضایی گمارد.

در خردادماه سال 1306ش، مستوفی‌الممالک از ریاست دولت کناره‌گیری کرد. با کمک تیمورتاش که بعد از رضاشاه این اختیار را داشت که نخست‌وزیر انتخاب کند، مخبرالسطنه مأمور تشکیل کابینه شد. در دوران نخست‌وزیری وی کلنگ راه آهن سراسری ایران بر زمین زده شد. «اولین کلنگ راه آهن سراسری ایران روز 23 مهر 1306 که اتفاقا هوا منقلب و طوفانی بود، بیرون دروازه محمدیه به دست رضاشاه بر زمین زده شد و هدایت که به توالی سه کابینه دیگر به ترتیب در 29 آبان 1307 و 4 بهمن 1309 و 30 فروردین 1312 تشکیل داد با پشتیبانی خاص شاهنشاه وسایل پیشرفت این کار مهم را فراهم آورد.»3

ابراهیم صفایی درباره مهدی قلی‌خان هدایت می نویسد: «در دوره نخست‌وزیری خود به واسطه فرتوتی و فرسودگی ضعف بسیار نشان داده تا جایی که آزادی انتخابات و مطبوعات به دست سازمان‌های دولتی سخت محدود شد. او در جنجال‌های سیاسی و ریاکار و در میان دستجات مختلف چنان می‌زیست که همه او را از خود می‌دانستند و چون صاحب نطق و بیان بود صورت حق به جانب را حفظ می‌کرد»

مخبرالسلطنه قریب شش سال نخست‌وزیر پهلوی اول بود. در این دوران پایه‌های دیکتاتوری محکم‌تر شد. تا زمانی که افرادی چون تیمورتاش، علی‌اکبرخان داور و سردار اسعد زندانی و کشته نشده بودند، حق مداخله و اعتراض داشتند. اما پس از کنار زدن آنها از قدرت، مهدی قلی‌خان مجری بی‌چون و چرای اوامر رضاخان شد. سرانجام و در شهریورماه 1312 مخبرالسلطنه از نخست‌وزیری کنار رفت: «نزدیک غروب شاه مرا خواست. از دور گفت خبر خوشی برایت ندارم. عرض کردم خبری که از طرف اعلیحضرت باشد خوش است. اظهار نارضایتمندی از دو نفر از وزرا کردند و فرمودند همه استعفا بدهید. این استعفا خیلی به خوشی بود. عرض کردم اجازه بفرمایید صبح استعفا عرض می‌کنم».4 پس از استعفای مهدی قلی‌خان، شغلی به وی داده نشد؛ تنها مقرر شد هر ماه مبلغ 398 تومان حقوق بازنشستگی و رتبه یازده قضایی به او داده شود. به این ترتیب پرونده سیاسی مهدی قلی‌خان هدایت مشهور به مخبرالسلطنه که در دوران زمامداری پنج پادشاه شکل گرفته بود، بسته شد.

مخبرالسلطنه، جدا از زندگی سیاسی، به زبان‌های ادبیات فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی تسلط کامل داشت و در کنار آن فن کلیشه‌سازی و فن گراورسازی را آموخت؛ در موسیقی سررشته داشت و اصول و فنون آن را فراگرفته بود. وی از جمله افرادی بود که با نوشتن خاطرات خود یکی از منابع مهم را در زمینه تاریخ معاصر و برای شناخت آن دوران به جا گذاشت.

کتاب «خاطرات و خطرات» یا توشه‌ای از تاریخ شش پادشاه، اثر مخبرالسلطنه هدایت است که حکایت شش پادشاه تاریخ معاصر ایران و حوادث این دوران را با قلمی شیوا و روان به تصویر می‌کشد. طبیعی است که این کتاب مثل اکثر کتب در زمینه خاطرات به نفع شخص نویسنده نگارش شده است، اما به دلیل آنکه بخش مهمی از حوادث تاریخ معاصر ایران را دربردارد از اهمیت ارزنده‌ای برخوردار است. یکی دیگر از کتب مهم وی، «گزارش ایران» نام دارد که در چهار جلد است و حکایت ایران را از قبل اسلام تا دوران قاجاریه و معاصر نویسنده را دربرمی‌گیرد. دیگر کتاب وی «سفرنامه مکه» است که در سفری که همراه اتابک اعظم به این دیار داشته به نگارش درآورده است. در این کتاب علاوه بر اطلاعات در مورد مکه، گزارشی از آمریکا و ژاپن نیز ارائه شده است که در آن روز و روزگار برای مردم ایران ناشناخته بود. «فوائدالترجمان»، «گزارش ایران باستان» و «دستور سخن در صرف و نحو» از دیگر کتب مهدی قلی‌خان هدایت است که توسط وی نگاشته شده است.

درباره شخصیت مخبرالسطنه نظرات گوناگونی ارائه شده است. اقبال یغمایی می‌نویسد: «مخبرالسطنه به حقیقت مردی باشخصیت و در تمام دوران زندگی خود در شمار رجال درجه اول برجسته بود. به گستر و پیشرفت فرهنگ شوق و اهتمام بسیار داشت و سال‌هایی که وزیر علوم و معارف بود چندان که توانست در ازدیاد مدارس و تجهیز و تکمیل آنها کوشش کرد».5

ابراهیم صفایی نیز می‌نویسد: «در دوره نخست‌وزیری خود به واسطه فرتوتی و فرسودگی ضعف بسیار نشان داده تا جایی که آزادی انتخابات و مطبوعات به دست سازمان‌های دولتی سخت محدود شد. او در جنجال‌های سیاسی و ریاکار و در میان دستجات مختلف چنان می‌زیست که همه او را از خود می‌دانستند و چون صاحب نطق و بیان بود صورت حق به جانب را حفظ می‌کرد».6

مهدی قلی‌خان هدایت قریب پنجاه سال در عرصه سیاسی و فرهنگی ایران در مقام وزارت و صدارت حضور داشت. از او به عنوان یکی از مهره‌های مهم تاریخ معاصر ایران نام می‌برند. مهدی قلی‌خان سرانجام در 22 شهریور 1334 و در 92 سالگی بر اثر اصابت سرش با سنگ دچار خونریزی مغزی شد و درگذشت.

مهدی‌قلی هدایت (مخبرالسلطنه) رئیس‌الوزرا به  اتفاق  اعضای  ایرانی  و آلمانی  هیئت‌مدیره بانک ملی در روز افتتاح بانک در شهریورماه 1312، مخبرالسلطنه به دستور رضاشاه مجبور به استعفا شد

پی نوشت ها :

1. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، ج 3، تهران، نشر گفتار، نشر علم، 1380، ص 1736.

2. همان، ص 1736.

3. باقر عاقلی، مشاهیر رجال، تهران، نشر گفتار، 1370، ص 255.

4. باقر عاقلی، شرح حال رجال سیاسی و نظامی ایران، همان، ص 1739.

5. همان، 1741.

6. همان، 1742. 


موسسه مطالعات تاریخ معاصر http://www.iichs.ir/s/9589