بیست و نهمین شماره فصلنامه مطالعات تاریخی به همت موسسه مطالعات و پژوهشهای سیایی منتشر شد . در این شماره عناوین زیر به چشم می خورد :
- اعجب القصص
- تاثیرات حمله آمریکا به عراق بر گروه رجوی
- قیام گوهرشاد
- نگاهی به وضعیت اسیران ایرانی در عراق
- عوامل موثر در گسترش روابط نظامی ایران و آمریکادر دوران نیکسون و پیامدهای آن
- مهندس بازرگان و دکتر شریعتی نماد دو سنت روشنفکری دینی
- سندهای بدون شرح
در بخش سخن اول بیست و نهمین شماره فصلنامه مطالعات تاریخی می خوانیم :
مقوله تاریخنگاری انقلاب اسلامی را باید پدیدهای رو به جلو ارزیابی کرد. بررسی کوششهای 32 ساله گذشته پژوهشگران و بعدها مراکز تاریخپژوهی میگوید که تولید منابع درباره انقلاب اسلامی چه به لحاظ کیفی و چه از نظر کمی، همواره با پیشرفت، افزایش عناوین، و گسترش روبرو بوده است. تاریخ انقلاب، البته در بخش عمومی (تاریخ عمومی) آثار فراوانی به خود ندیده، اما در قالب خاطرات و اسناد، پرشمار است، تا حدی که امکان همپوشانی حوادث، تعدد قراین و فراوانی مستندات فراهم شده است. همگام با این رشد، نظریه انقلاب و رسیدن به بنیادهای نظری بومی درباره انقلاب اسلامی، پروبالی ناگشوده دارد. علاقهمندان به کتابهای تاریخی با موضوع انقلاب اسلامی میدانند که روند تولید منابع در این سه دهه به نحوی بوده که از مصرفکننده آثار خارجی (خاطرات ترجمه شده سفرا، روزنامهنگاران مقیم ایران، تألیفات آکادمیسینهای اروپا و آمریکا و...) تبدیل به تولیدکننده منابع داخلی شدهایم، و اینک در پژوهشهای مرتبط با تاریخ این دوره، پیش از آن که ارجاعدهنده منابع بیرونی باشیم، به تولیدات داخلی استناد میکنیم، اما در مورد نظریههای مرتبط با انقلاب چنین نیست. تئوریهای ارائه شده درباره انقلاب اسلامی ایران از سوی کسانی چون تدا اسکاچ پل، فرد هالیدی، نیکی کدی، رابرت لونی، ماروین زونیس، چارلز کورمن و... همچنان مطرح هستند و نظریهپردازان داخلی کمتر توانستهاند همپای همردیفان خارجی به تولید فکر و علم در این زمینه بپردازند.
رسیدن به یک نظریه بومی از طرف اندیشمندان داخلی درباره چیستی و ماهیت انقلاب اسلامی بسیار مهم است، چرا که:
1. مبانی انقلاب اسلامی در همه اجزاء و اصول خود یک پدیده داخلی بود؛ چه در ریشه، و چه در شاخ و برگ، آبشخوری جز بنیانهای بومی نداشت.
2. انقلاب اسلامی، مبتنی بر جهانبینی الهی بود.
3. شمولیت جغرافیایی انقلاب همهگیر و گسترده بود.
4. شیوههای اعتراض و مخالفت، ویژگیهای منحصر به فرد داشت.
5. رهبری و شبکه مرتبط با آن چه در تهییج مردم و چه در تخریب نهادهای حکومتی از الگوی بیبدیلی بهره میگرفت.
6. زمان و مکان حدوث انقلاب غیرقابل پیشبینی بود.
اینها به علاوه دیگر خصلتهای نهفته در این نهضت موجب میشود که انقلاب اسلامی شبیه و نظیری در میان دگرگونیهای اجتماعی پیش از خود نداشته باشد؛ از این رو طبیعی خواهد بود اگر بگوییم، نظریه انقلاب اسلامی نیز میبایست تراویده اندیشههای داخلی و تفکرات آشنا و مؤمن به این مشخصات باشد. درست است که در تبیین این نظریه، تاکنون تلاشهایی انجام و عناوینی نیز به دست داده شده، اما تحصیلِ مطلوب نبوده است. آنچه در دست است، بیشتر تشریح و توضیح ویژگیهای انقلاب اسلامی است، نه نظریهپردازی. میدانیم که علم (در این جا چیستی انقلاب اسلامی) متولد نمیشود، مگر متکی به تولید نظریهها و تعاطی و تضارب آنها باشد. حال که بیشترین تلاش برای تاریخنگاری انقلاب اسلامی از طرف مراکز تاریخپژوهی انجام میشود، شایسته است باب تازهای در تولید نظریههای بومی مرتبط با انقلاب بگشایند، تا زمینه زایش علم آن نیز فراهم گردد.