سند نامه ::
 
سند دیگری در باره بهایی بودن هویدا

موضوع : اظهارات بهرام شاهرخ1 درباره آقاى نخست‏وزير
به : 325 تاریخ 5 / 6 / 45
از : 20 ه شماره : 11887 / 20 ه

روز 5 / 6 / 45 آقاى بهرام شاهرخ رئيس مؤسسه خبرگزارى آلمان در تهران به طور كاملاً خصوصى ضمن بحث پيرامون اعلاميه صادره به امضاى مهندس نصرت‏اللّه‏ احمدپور [احدپور]2 اظهار نمود هويدا سعى داشت گذشته مرا به لجن بكشد و تيره سازد و من
تصميم داشتم در صورتى كه به روش خود ادامه دهد موضوع بهائى بودن او و پدرش را كه منشى شوقى افندى بوده است و نام عباس را نيز همان شوقى افندى براى بزرگداشت نام برادر خود عباس افندى بر هويدا نهاده است و امير را هم به خاطر احترام برادرش بر اول آن افزوده است برملا كنم ولى خوشبختانه شخص ديگرى به طور ناقص اين عمل را انجام داده و من تاحدودى خيالم راحت شد.
نظريه منبع : بهرام شاهرخ در اين چند روزه بسيار ناراحت و عصبانى به نظر مى‏رسد.
نظريه رهبر عمليات : به نظر مى‏رسد كه منظور بهرام شاهرخ از شخص ديگرى كه مطالبى درباره آقاى نخست‏وزير نوشته است اعلاميه صادره به امضاى نصرت‏اللّه‏ احمدپور بوده باشد.







1ـ بهرام شاهرخ فرزند كيخسرو زرتشتى بود. در سال 1290 در تهران به دنيا آمد كيخسرو نماينده مجلس در دوره رضاشاه و مشهور بود به عمال و طرفدار سياست انگليس كه به دليل مخالفت با رضاشاه دستگير و سپس به قتل رسيد. بهرام شاهرخ براى تحصيلات روانه آلمان شد و چندين سال در برنامه فارسى‏زبان راديو برلن، براى ايرانيان برنامه اجرا كرد. برنامه‏هاى راديويى او در دوران پيش از جنگ جهانى دوم عليه رضاشاه و پس از جنگ عليه سياست‏هاى انگليس بسيار معروف بود. او پس از پايان جنگ به ايران بازگشت و مدتى را نيز در زندان سپرى كرد. ولى پس از آن به عنوان يك خبرنگار و روزنامه‏نويس مشغول فعاليت بود. در زمان دولت منصور، به سمت مديركل تبليغات دولت برگزيده شد. ارتباطات او در اين هنگام با دربار زبانزد عام و خاص بود و به موازات آن مى‏كوشيد با ديگر جناح‏ها و جريانهاى سياسى مانند فدائيان اسلام، جبهه ملى و ديگر احزاب ملى‏گرا ارتباط برقرار كند. بهرام شاهرخ به مرد هزار چهره شهرت دارد و گروهى او را جاسوس آلمان مى‏خوانند و گروهى نيز او را جاسوس نفوذى انگليس در دستگاه تبليغاتى حكومت نازى آلمان مى‏دانند، با اين همه هيچ‏گاه چهره واقعى اين شخصيت مرموز روشن نشد. با فاش شدن اسرار خانه سدان و جاسوسى‏هاى انگليس گوشه‏اى از ارتباط بهرام شاهرخ با انگليس روشن شد. گفته مى‏شود او در جريان قتل رزم‏آرا و احمد دهقان روزنامه‏نگار ايرانى بوده است.
بهرام شاهرخ به هنگام اقامت در برلين با يك آلمانى تبار ازدواج كرد كه ثمره آن هفت فرزند بود. و در سالهاى پس از بركنارى از سمت مديريت تبليغات كشور، نمايندگى خبرگزارى آلمان را در ايران به عهده گرفت. در دوران جنگ جهانى دوم به نفع هيتلر سخن مى‏گفت و مى‏نوشت. پس از پايان جنگ دوم راهى لندن شد. پس از بازگشت به ايران در بخش تبليغات مشغول و از سوى دربار مأمور نفوذ در سازمان فدائيان اسلام گرديد. حتى به عنوان تواب و بازگشت به اسلام در نزد شهيد نواب صفوى توبه و به آداب اسلامى آشنا شد. و با يك دختر مسلمان ازدواج و همسر آلمانى خود را طلاق داد. ارتباط وى در دهه‏ى بيست با محمدرضا پهلوى افزايش يافت و هفته‏اى دو بار به ديدن وى مى‏رفت. در كابينه رزم آرا اداره كل تبليغات در دست او بود. حتى بعضى از افراد وابسته به محافل آمريكائى امثال «مظفر بقائى» وى را «شاهزاده ساسانى كه در برلن جاسوس انگليس بود» معرفى مى‏كردند. در دوران نهضت ملى شدن نفت فعال گرديد فعاليت او بدان حد مهم بود كه اكثر خاطره‏نويسان و رجال سياسى دهه‏ى بيست و سى به نقش شاهرخ اشاراتى دارند در سال‏هاى 1333 در روزنامه پست تهران و مطبوعات ديگر با مقالات جنجالى مسئله مى‏آفريد. سال 1336 سعى كرد اتحاديه روزنامه فروشها را تأسيس كند. و با عباس شاهنده درگير شد. در سال 1339 سردبير روزنامه سياسى و اجتماعى «تربيون» شد و در سال 1340 تقاضاى تأسيس و تشكل انجمن نمايندگان مطبوعات خارجى ايران را نمود. در سال‏هاى 1341 ـ 1345 خبرنگار و نماينده و مفسر خبرگزار آلمان «D.P.A» در ايران بود. در دوران حكومت هويدا عليه وى مقالاتى انتقادآميز نوشت. در سال‏هاى 1353 (بيست و هشتم شهريور) خبر در گذشت بهرام منتشر شد.

2ـ نصرت‏اله احدپور فرزند عزيزاله در سال 1294 ه ش در اصفهان متولد شد. در بعضى از اسناد نام خانوادگى وى، احمدپور و سال تولد او 1307 ثبت شده است. مشاراليه سيكل اول متوسطه را در خرمشهر در مدرسه شرافت سپرى كرد و سپس براى ادامه تحصيل به انگلستان رفت و پس از اخذ مهندسى نفت و شيمى از دانشگاه بيرمنگام در سال 1325 به ايران مراجعت نمود و به فعاليت‏هاى اقتصادى آزاد مشغول شد.
در سال 1332 در حاليكه مديرمسئول روزنامه «ضياء شرق» بود و عضويت گروه آسيا به سرپرستى سرلشكر حسن ارفع را داشت و با هزينه او روزنامه ضياء شرق را ارگان حزب مزبور قرار داده بود، خود را ليدر حزب ترقى‏خواه معرفى و از محمدرضا پهلوى تقاضاى ملاقات كرد.
پس از كودتاى 28 مرداد دستور بازداشت وى صادر گرديد كه پس از 17 روز از زندان آزاد شد. مشاراليه كه در زمان دستگيرى، ادعاى مبارزه با حكومت مصدق را نموده است، خود را چنين معرفى كرد : «بنده مهندس معدن و فارغ‏التحصيل دانشكده فنى شركت سهامى نفت انگليس و ايران هستم و دوره كار آموزيم را به مدت يكسال در بيرمنگام، جزو محصلين اعزامى شركت نفت گذرانيده‏ام.»
احدپور كه مدتى نيز مديرروزنامه «روزگارنو» ارگان حزب ترقيخواه بود، در سال 1340، چنين معرفى شد : «احدپور شخصى است كه خود را گاهى مهندس معرفى مى‏كند و با دختر تايلر انگليسى ازدواج كرده و اغلب به انگلستان مسافرت مى‏كند و اصولاً فرد متظاهرى است و سعى دارد با رجال و مقامات ذى‏نفوذ تماس بگيرد.» او كه همواره اسلحه كمرى با مجوز ساواك به همراه داشت، در سال 1341 توسط شمس‏الدين اميرعلايى، چنين معرفى گرديد : «اين شخص از راه حقه‏بازى و جاسوسى امرارمعاش مى‏كند.»
احدپور كه با رئيس ساواك اصفهان نيز در تماس بود، در سال 1342 كه كانديد دوره 21 مجلس شوراى ملى از اصفهان بود چنين ارزيابى شد :
«مردم اصفهان او را درستكار و صحيح‏العمل نمى‏دانند. عصبانى است. هوچى و حراف است. در مجالس خود را وابسته به انگليس معرفى مى‏كند و از اين كار نيز افتخار مى‏نمايد. خيلى دوست دارد او را وابسته به دستگاه‏هاى [ناخوانا]بدانند همسر انگليسى داشته كه فوت كرده و از او يك دختر دارد.»
گزارشات موجود در سابقه انفرادى، وى را فردى شياد و كلاهبردار، معرفى مى‏كند و به همين علت در سال 1345 كه اعلاميه‏اى عليه اميرعباس هويدا، انتشار داده، چنين معرفى گشته است :
«نامبرده فردى است شياد و كلاهبردار. در اغلب مجالس مدعى دوستى و مجالست با كليه مقامات رده اول مملكت و حتى خود را داماد لرد باتلر، سناتور انگليسى معرفى مى‏نمايد و از طرفى در نزد بعضى از مقامات خود را وابسته به دستگاه ضد اطلاعات ارتش مى‏داند.»
نصرت‏اله احدپور كه از حمايت‏هاى آشكار و پنهان سردمداران حكومت پهلوى بهره‏مند بوده است، در پرتو اين حمايت‏ها چندين شركت تأسيس و در مقاطعه‏كارى‏ها مختلف شركت نموده و از اين راه سرمايه هنگفتى كسب كرده است. در يك ارزيابى حمايت از وى چنين منعكس است :
«يك نوبت به علت بدگوئى عليه آقاى هويدا از طرف شهربانى بازداشت شده كه چون مقامات عالى ساواك او را مى‏شناختند، وسيله آزادى وى را فراهم نمودند.»
احدپور در طول زندگى چند بار ازدواج كرد كه بعضى از آنها به متاركه كشيده شد.
اسناد ساواك ـ پرونده انفرادى