سند نامه ::
 
ارسال اعلاميه عليه هویدا و برخى از وزیران


ارسال اعلاميه وسيله پست عليه آقاى نخست‏وزير و برخى از وزراء سابق
تاریخ 10 / 9 / 50
اخيرا تعداد معدودى اعلاميه فتوكپى شده عليه آقاى نخست‏وزير و برخى از وزراء سابق وسيله پست جهت بعضى از مقامات دولتى ارسال گرديده كه خلاصه آن به شرح زير مى‏باشد :
آقاى هويدا نخست‏وزير [!]
با اينكه مى‏دانم در ميان گذاشتن دردهاى مملكت با شما هيچ فايده‏اى ندارد و حضرتعالى به علت طولانى شدن نخست‏وزيريتان و غرق شدن در مفاسد و مشكلات به هيچ چيز حساسيت نداريد معهذا مطالبى را كه اكثريت مردم ايران آن را هر روز مزمزه مى‏كنند به عرض مى‏رسانم.
اين پچ‏پچ‏ها و زمزمه‏ها و درددلهاى مردم ايران را سرسرى نگيريد، درست است كه پچ‏پچ‏ها فعلاً قدرت تكان دادن شما را ندارند اما چون به مرور باعث دور كردن مردم از رژيم مى‏شود خيانت است اگر شما خودتان و وزرايتان را فداى رژيم نكنيد من و شما و امثال ما رفتنى هستيم، اما رژيم 2500 ساله دوام كرده و بايد براى هميشه پايدار بماند. مثلاً شما خيال مى‏كنيد همين كه گلسرخى1 دزد و غارتگر را كنار گذاشتيد و با انحلال وزارت منابع طبيعى تمام مدارك دزدى او را بين برديد مردم هم آن را فراموش مى‏كنند؟ اگر اين طور فكر مى‏كنيد سخت در اشتباه هستيد. در اين روزها به هر محفل و مجلسى كه انسان مى‏رود جز درباره دزديهاى وزراى شما مانند گلسرخى و قمارهاى كلان امثال پرتو2 و خسروانى3 مطالب ديگرى به گوش نمى‏رسد.4 اينگونه اعمال خيانت به پادشاه مملكت است شاهنشاهى كه شما را از خيابان گردى به وزارت و صدارت رسانيد آيا سزاست به او خيانت كنيد. حالا كه ميليونر شده‏ايد بگذاريد و برويد و مملكت را به آتش نكشانيد، اگر با گلسرخى شريك نيستيد و اگر از جنگلها استفاده نكرده‏ايد بايد او و همدستانش را به اتهام برباد دادن هزاران هكتار جنگلهاى ايران به پاى ميز محاكمه بكشيد اگر چند نفر امثال گلسرخى را فدا كنيد
رژيم ايران محكم‏تر و استوارتر خواهد شد من نه يك بار بلكه تاكنون چند بار است كه دردهاى مملكت را به مقامات قانونى نوشته‏ام اين صدا فقط صداى يك نفر نيست صداى هزاران نفر از ساكنان حاشيه درياى خزر است كه در چند سال اخير شاهد بزرگترين غارتهاى عصر حاضر بوده‏اند ـ
عطاءاللّه‏ بهارى
ارزيابى :
ارسال اعلاميه وسيله پست صحت داشته و مطالب بالا در آن درج شده است.
اقدامات انجام شده :
1ـ از توزيع اعلاميه‏هاى موصوف جلوگيرى بعمل آيد.
2ـ نسبت به شناسايى تهيه‏كننده اقدام لازم معمول گرديده است
رونوشت برابر اصل است اصل در 104243 بايگانى شد
10 / 9 / 50









1ـ ناصر گلسرخى از 27 / 7 / 1346 به عنوان وزير منابع طبيعى وارد كابينه هويدا شد و در هنگام نوشتن اين نامه، او عزل و «روحانى به جاى وى وزير منابع شده بود. وى از قماربازان مشهور در ايران و اروپا بود. غالب جلسات آنها در منزل خسروانى تشكيل مى‏شد و در همين جلسات هم كلاهبردارى‏هاى زيادى انجام مى‏گرفت كه به همراه وزير كشور و وزير دادگسترى بود برخى از كلاهبردارى‏ها بدين شكل انجام مى‏گرفت كه واسطه به گلسرخى (وزير منابع طبيعى) مى‏گفت فلان بازارى يا مالك يك ميليون متر مربع در فلان منطقه زمين دارد و ارزش آن زياد است، كافى است آگهى دهيد و اين زمين را به استناد ماده 56 جزء اراضى منابع طبيعى (ملى) اعلام كنيد. بعد واسطه از صاحب زمين ميليونها تومان رشوه مى‏گرفت و با وزير نصف مى‏كرد و يك هفته بعد وزارت اعلام مى‏كرد كه در روزنامه اشتباه شده و زمين مذكور جزء منابع طبيعى نيست. ناصر گلسرخى بعد از وزارت در اروپا به قمار كردن مى‏پرداخت و در 1356 به سبب كشيدن 6 فقره چك بى‏محل در يكى از قمارخانه‏هاى شهر «تونون له بين» روانه زندان گرديد وى در مدت تصدى وزارت چندين دستگاه آپارتمان در كنار درياچه ژنو خريد و اموالى نيز در فرانسه جمع كرد. در زمان وزارت زمينى را در شمال به منشى خود بخشيد و منشى او زمين اهدايى از مردم را به چهار ميليون تومان فروخت بعد از پيروزى انقلاب اسلامى وى به فرانسه رفت و در ارديبهشت 59 مبلغ يك ميليون دلار باخت و باز مجبور به كشيدن چك بى محل گرديد كه مجددا دادگاه فرانسه او را به مدت 8 ماه روانه زندان كرد

2ـ منوچهر پرتو فرزند على در سال 1300 ه ش به دنيا آمد. پدرش سرهنگ ارتش و اهل تهران بود. مشاراليه در سال 1321 از دبيرستان دارالفنون ديپلم گرفت و به دانشكده حقوق راه يافت و در سال 1326، ليسانس حقوق قضائى گرفت و در مشاغل قضائى، شروع به كار كرد. وى ابتدا در دادسراهاى شهرهاى زنجان، همدان و خرم‏آباد به عنوان داديار، مشغول شد و بعدا در دادسراهاى آبادان و تهران به عنوان بازرس ادامه داد و سپس دادستان شهر تهران شد.
ساواك در گزارشى، وى را به اين شرح، معرفى كرده است :
«در سال 1330 مشاور حقوقى لطفى، وزير دادگسترى بوده و مورد توجه دكتر مصدق و با عناصر چپ همكارى مى‏نموده است.»
منوچهر پرتو كه به عضويت جمعيت ياران دبيرستانى، درآمده بود، با پيوستن به لژهاى فراماسونرى، به طى مدارج ترقى پرداخت. در سال 1335 جهت مطالعه سازمان‏هاى قضائى به امريكا رفت و به مدت يكسال در آنجا بود، او كه عضويت لژ مولوى و لژ كورش را داشت، مدتى در بازرسى كل كشور، مشغول شد و سپس به معاونت آن رسيد، سناتورى را تجربه كرد و سپس به مدير كلى امور قضائى وزارت دادگسترى منصوب شد. به معاونت پارلمانى وزارت دادگسترى رسيد، و در نهايت در سال 1347 وزير دادگسترى شد.
وى در ارزيابى ساواك فردى اهل اخاذى، زمين‏خوار، قمارباز و... معرفى شد و در يك قلم، زمين‏هاى وى به شرح زير، ثبت گرديد:
«شمال، هچيرود / 2000 متر زمين، اراضى جنگلى جلگه‏اى 65 هزار متر در حومه جنوبى متل قو، 25 هكتار در گرگان و...»
گزارش ساواك، پس از انتصاب وى به عنوان دادستان ديوان كيفر به اين شرح است :
«پس از انتصاب مشاراليه به دادستانى ديوان كيفر، عده زيادى از قضات ديوان كيفر حاضر به همكارى با او نشدند، زيرا اكثرا داراى اطلاعات و سوابق بيشترى بودند و منوچهر پرتو جزو باند مسعود هدايت مى‏باشد و اطلاعات قضائى وسيعى ندارد و به رفيق بازى معروف است. و وضع مادى وى با توجه به قمارهاى بزرگى كه مى‏كند، خوب است و اوقات بيكارى خود را اغلب در مجالس قمار و دوستانش مى‏گذراند... اين شخص از زمان حكومت قوام‏السلطنه به علت بازرسى منزل فرخ به منظور دستگيرى خلعتبرى كه در آن زمان سناتور بود، معروفيتى كسب نمود و با مسعود هدايت و دكتر هدايتى دوستى و معاشرتى دارد...»
او هم عضو لژهاى فراماسونرى بود. غالب قماربازى‏هاى او در منزل پرويز خسروانى به همراه حسن زاهدى (وزير كشور) و ناصر گلسرخى (وزير منابع طبيعى) انجام مى‏گرفت كه يك بار در جريان برد و باخت كار به اسلحه كشى و تيراندازى كشيد و شاه پس از شنيدن ماجرا هر سه را از كار وزارت بركنار كرد. پس از آن جريان، زاهدى استاندار خراسان شد و پرتو بدليل داشتن خواهرى آوازه‏خوان در راديو و تلويزيون از طرف شاه سناتور شد.

3ـ پرويز خسروانى فرزند هاشم در سال 1301 ش بدنيا آمد.
او در سال 1319 وارد دانشكده افسرى شد. برادر بزرگ او، شهاب خسروانى از چهره‏هاى سياسى سالهاى 1320 ـ 1332 و نماينده مجلس بود كه با دكتر مصدق روابط حسنه داشت. برادران ديگر او مرتضى و عطاءاله از دولتمردان لشكرى و كشورى پس از كودتاى 28 مرداد 1332 بودند سرگرد پرويز خسروانى در زمان دولت مصدق باشگاه ورزشى تاج را به راه انداخت و به گفته حسين فردوست در جريان قيام 30 تير 1331 ورزشكاران خود را به سود مصدق و عليه قوام به خيابانها ريخت. ولى مدت كوتاهى بعد، خسروانى را يكى از اركان بسيج دستجات اوباش وابسته به دربار مى‏يابيم كه در جريان توطئه 9 اسفند 1331 در رأس اوباشى چون شعبان جعفرى (بى‏مخ) و ملكه اعتضادى به خانه مصدق حمله كردند و لذا به دستور مصدق مدت كوتاهى بازداشت شد.
خسروانى در حوادث 25 ـ 28 مرداد 1332 در رأس باشگاه ورزشى تاج به سرقت اموال مردم و غصب اراضى اشتغال داشت و به علت وابستگى به دربار، در سالهاى 43ـ1340 در درجه سرتيپى فرمانده ژاندارمرى تهران (ناحيه يك مركز) را عهده‏دار بود. در سال 1343 خسروانى در پى دسيسه براى تصدى سمت رياست شهربانى بود و شاه به اين جاه‏طلبى او پاسخ مثبت داد و وى در كابينه هويدا به معاونت نخست‏وزير و سرپرست سازمان تربيت بدنى رسيد و قريب 5 سال در اين سمت به چپاول ورزش كشور پرداخت.
همسر خسروانى به نام مليحه نعيمى، دختر عبدالحسين نعيمى، از مأمورين قديمى اينتليجنس سرويس و از كارگزاران اصلى بهائيت در ايران بود. در تاريخ 10 / 7 / 1345 ساواك تهران چنين گزارش مى‏دهد : «دختر آقاى نعيمى كه همسر سرلشكر خسروانى است در چند سال قبل توانست بطور محرمانه شوهرش را به دين بهائى گرايش دهد. سرلشگر خسروانى در حضور آقاى دكتر محمدعلى ورقا استاد دانشگاه كه از بهائيان متعصب و يكى از روحانيون بهائيان است، با حضور آقاى نعيمى رسما به دين بهائى گرويده و قرار براين شده كه از لحاظ حفظ پرستيژ و شئون نظامى و برخى پستهائى كه به وى محول گرديده بهائى بودن وى از چهارچوبه ديوار خانوادگى تجاوز نكند.»
اسناد ساواك ـ پرونده انفرادى.

4ـ حسين فردوست در خاطراتش اشاره مى‏كند، پرويز خسروانى در دوران سرپرستى سازمان تربيت بدنى به اتفاق ناصر گلسرخى وزير منابع طبيعى و جلال آهنچيان، تاجر معروف و منوچهر پرتو، وزير دادگسترى دولت هويدا، با تشكيل باند قمار و كلاهبردارى به سوءاستفاده‏هاى كلان اشتغال داشت. كشف اين سوءاستفاده‏ها در وزارتخانه‏هاى منابع طبيعى و دادگسترى و سازمان تربيت بدنى توسط فردوست، در سال 1350 به بركنارى گلسرخى و پرتو انجاميد.
پرويز خسروانى نيز از معاونت نخست‏وزير و سرپرستى سازمان تربيت بدنى بركنار شد و در سال 1351 در رتبه سپهبدى بازنشسته شد.
«ظهور و سقوط سلطنت پهلوى ـ ج 2 ـ ص 453»