كشف حجاب در ايران پديدهاي ناشي از آشنايي با غرب و تجددخواهي افرادي است كه افكار و زندگي غربي راتجربه كرده بودند. در حالي كه نخستين نشانههاي كشف حجاب را ميتوان در دربار ناصرالدين شاه قاجار و سپس در محافل روشنفكري مشاهده نمود، رسميت يافتن آن به دوره ديكتاتوري رضا شاه پهلوي باز ميگردد. رضاخان كه پيش از رسيدن به مقام پادشاهي خود را فردي ديندار و پايبند به اصول مذهب نشان داده بود، پس از به قدرت رسيدن به تدريج ماهيت اصلي خود را نمايان ساخت. او كه تجددگرايي و تضعيف ارزشهاي ديني را سرلوحه برنامههاي نوسازي فرهنگي خود قرار داده بود، طي اقداماتي مخالفت عملي خود را با اسلام و فرهنگ و سنن اسلامي جامعه آغاز كرد. از جمله اين اقدامات ميتوان به حضور روز افزون ميسيونهاي مذهبي، تأسيس مدارس جديد، بازگشت اشرافزادگان تحصيل كرده از فرنگ، تأسيس كانونها و انجمنهاي روشنفكري، تغيير نظام آموزشي، اجباري كردن استفاده از كلاه شاپو، صدور قانون متحدالشكل نمودن البسه، كشف حجاب بانوان، ترويج بيقيدي در ميان زنان، جلوگيري از حضور زنان با حجاب در پاركها، سينماها، تأترها، هتلها و ساير مراكز عمومي و ... اشاره نمود. رضا شاه كه ريشهدار بودن تفكر ديني و مباني ارزشي حاكم بر جامعه ايراني را مانعي جدي بر سر راه فرآيند مدرنسازي ميپنداشت، پس از تنها سفر خارجياش به تركيه در 12 خرداد 1313، بيش از اندازه تحت تأثير اقدامات غربگرايانه آتاتورك قرار گرفت. از اين رو پس از بازگشت به ايران عزم خود را براي غربي شدن جامعه ايرا ني جزم نمود و مدعي آن شد كه اگر مردم لباس متحدالشكل بپوشند، كلاه پهلوي به سر گذارند و نسبت به تقيدات ديني سستي نشان دهند متمدن خواهند شد. مسافرت رضا شاه به تركيه جداي از آنكه فصل جديدي در مناسبات دو كشور گشود، تغييرات عميقي نيز در روحيات و سياستهاي رضا شاه عليالخصوص درباره زنان و حجاب آنان بوجود آورد. مستشارالدوله سفير كبير ايران در تركيه، تأثيرپذيري رضاخان از بيحجابي زنان تركيه را چنين توضيح ميدهد: «شبي پس از پايان ضيافت رسمي باشكوه وقتي رضاشاه به عمارت حزب خلق كه محل اقامت او در آنكارا بود مراجعت كرد تا پاسي از شب نخوابيد و در تالار بزرگ خانه ملت قدم ميزد و فكر ميكرد و گاه گاه بلند ميگفت: عجب! عجب! وقتي چشمان شاه متوجه من شد كه در گوشه تالار ايستاده بودم، فرمود: صادق، من تصور نميكردم تركها تا اين اندازه ترقي كرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا ميبينم كه ما خيلي عقب هستيم مخصوصاً در قسمت تربيت دختران و بانوان؛ ... فوراً بايد با تمام قوا به پيشرفت سريع مردم مخصوصاً زنان اقدام كنيم.» 1 رضاخان كه شديداً تحت تأثير بيحجابي زنان تركيه قرار گرفته بود، اين مسئله را يك سال و اندي پس از سفر خود به تركيه در آذر 1314 به مجمود جم رئيسالوزرا چنين بازگو مينمايد: «نزديك دو سال است كه اين موضوع ـ كشف حجاب ـ سخت فكر مرا به خود مشغول داشته است، خصوصاً از وقتي كه به تركيه رفتم و زنهاي آنها را ديدم كه «پيچه» و «حجاب» را دور انداخته و دوش به دوش مردهايشان در كارهاي مملكت به آنها كمك ميكنند، ديگر از هر چه زن چادري است بدم آمده است. اصلاً چادر و چاقچور دشمن ترقي و پيشرفت مردم است. درست حكم يك دمل را پيدا كرده كه بايد با احتياط به آن نيشتر زد و از بينش برد.» 2 از اين رو بخشنامه كشف حجاب جهت تصويب رضا شاه در تاريخ 27 آذر 1314 از طرف رئيسالوزرا به دربار فرستاده شد تا در اول دي سال دستور العمل اجراي غير رسمي قانون كشف حجاب به تمام ولايات ايران ارسال گردد. رضا شاه در روز هفدهم دي ماه 1314 براي اعطاي گواهينامه فارغ التحصيلان به دانشسراي عالي رفته بود، در حالي كه ملكه ايران و دختر بزرگش بدون حجاب بودند و لباسهاي اروپايي به تن كرده بودند، طي نطقي از كشف حجاب و پيشرفت زنان سخن گفت: «... شما زنها بايد اين روز را كه روز سعادت و موفقيت شماست روز بزرگي بدانيد و از فرصتي كه بدست آورده ايد براي خدمت به كشور خود از آن استفاده كنيد... شما خواهران و دختران من حالا كه داخل جامعه شدهايد و براي پيشرفت خود و كشورتان اين قدم را برداشتهايد بايد بفهميد كه وظيفه شما اين است كه براي كشور خودتان كار كنيد، سعادت آينده در دست شماست.» 3 بدين سان از فرداي آن روز، بر سر كردن چادر در خيابانهاي تهران ممنوع شد و دولت و ساير دستگاههاي اجرائي در كشور موظف گرديدند براي پيشبرد اين طرح در ولايات مختلف بكوشند. به همين منظور از اقدامات تبليغاتي و انتظامي در حد وسيعي بهرهگيري شد و حتي مسئولين در بسياري از موارد، كاربرد قوه قهريه را نيز در اولويت قرار دادند. از اين آموزگاران و دختران دانشآموز از داشتن حجاب ممنوع شدند و افسران ارتش با زناني كه حجاب داشتند راه نميرفتند. در اتوبوس زنان با حجاب را راه نميدادند و در معابر پاسبانها از اهانت و كتك زدن به زنهايي كه چادر داشتند با نهايت بيپروايي و بيرحمي فرو گذار نميكردند. حتي بعضي از مأموران بخصوص در شهرها و دهات زنهايي را كه پارچه روي سر انداخته بودند، اگر چه چادر معمولي نبود از سر آنها كشيده و پاره پاره ميكردند و اگر زن فرار ميكرد او را تا توي خانهاش تعقيب ميكردند و به اين هم اكتفا نكرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتيش كرده، اگر چادر از هر قبيل ميديدند پاره پاره ميكردند يا به غنيمت ميبردند. 4 تصويب و ابلاغ قانون كشف حجاب بيش از پيش جامعه روحانيت را با محدوديت مواجه كرده بود، اعتراضات علما و روحانيون و مخالفتهاي گستردهي مردمي را نيز در سراسر كشور و در شهرهايي نظير قم، اصفهان و شيراز در پي داشت كه مهمترين نمونه آن قيام بزرگ مسجد گوهر شاد مشهد بود. 5 اگر چه با انتشار خبر قيام گوهرشاد، مقدمات اعتراض اجتماعي وسيعي فراهم شد، اما فقدان رهبري منسجم و خشونت شديد حكومت از جمله عواملي به شمار ميآيند كه نه تنها اين اعتراضات را ناكام گذاشتند بلكه رضاخان را نيز مصمم به اجراي خشونت بار كشف حجاب نمودند. با اين حال قيام گوهر شاد كه يك سال پس از بازگشت رضاخان از سفر به تركيه و مشاهدات وي در مورد بيبند و باري و بيحجابي زنان تركيه به وقوع پيوسته بود، از يكسو حكايت از تأثير بيچون و چراي رضاخان از فرهنگ غربي داشت و از سوي ديگر از تعارض اين فرهنگ با فرهنگ اسلامي جامعه ايران و عدم پذيرش موازين غير شرعي توسط مردم نيز خبر ميداد. امام خميني به عنوان رهبر انقلاب اسلامي كه در 1299 كودتاي رضاخان را محكوم كرده بود و در برابر سياستهاي ضد ديني پهلوي اول همچون كشف حجاب، جدايي دين از سياست، رواج فرهنگ اروپايي در ايران، اهانت به روحانيت و ... نيز موضعگيري نموده بود؛ اين مسئله را چنين شرح ميدهند: «در رژيم طاغوتي پهلوي آن ظلمي كه به بانواني كه مقيد بودند به اينكه بر طبق اسلام عمل كنند و موافق آنچه كه اسلام امر كرده است ذي خودشان را قرار دهند، در آن زمان رضا شاه به وضعي و در زمان محمدرضا به وضع ديگر. و بحمدالله بانوان ايران مقاومت كردند و جز يك دستهاي كه جزء دار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژيم او مناسب بودند، ساير خواهرها مقاومت كردند. بنابراين اسلام در ايران زنده شد، آن خدمتي كه به بانوان كرده است و خواهد كرد ارزشش به اندازهاي است كه نميتوانيم ما توصيف كنيم. اگر نبود اين انقلاب و نبود اين تغيير و تحولي كه در ايران واقع شده بود، بعد از چند سال ديگر اثري از اخلاق اسلامي در ايران نبود.» 6 اگر چه پس از سقوط رضا شاه قاعده يكساني در خصوص كشف حجاب و اتحاد شكل لباس وجود نداشت، اما لزوم پاسخ به مطالبات و افكار عمومي، مقامات را به عقب نشيني واداشت. به عنوان نمونه ميتوان به استعلام وزير كشور از نخستوزير در تاريخ 1/10/1322 اشاره نمود كه طي آن به صراحت از عقبنشيني اجباري دولت در قبال كشف حجاب سخن به ميان آمده است. 7 در مجموع ميتوان چنين اذعان نمود كه واقعه كشف حجاب در دوران پهلوي از يك سو حكايت از بحران حقوقي زنان در جامعه سنتي ايران داشته و از سوي ديگر زنان را به عنوان عناصر و ابزار نوگرايي رژيم درآورده بود. شعيب بهمني پانوشتها: 1ـ حسين مكي، تاريخ بيست ساله ايران، ج ششم، تهران: ناشر، 1362، ص 157. 2ـ مهدي صلاح، كشف حجاب، زمينهها، پيامدها و واكنشها، تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، 1384، ص 118. 3ـ حكايت كشف حجاب، تهاجم فرهنگي غرب و كشف حجاب، تهران، موسسه فرهنگي قدر ولايت، 1378، ص 25. 4ـ محسن صدر، خاطرات صدرالاشراف، تهران، نشر وحيد، 1364، ص 305. 5ـ عليرضا اميني، تحولات ساسي و اجتماعي ايران در دوران پهلوي، صداي معاصر، 1381، ص 40. 6ـ صحيفه نور، ج 18، ص 261. 7ـ مرتضي جعفري، واقعه كشف حجاب، اسناد منتشر نشده از واقعه كشف حجاب در عصر رضاخان، تهران، سازمان مدارك فرهنگي انقلاب اسلامي و مؤسسه پژوهشي و مطالعاتي فرهنگي، 1371، ص 459، سند شماره 222. موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي |