سند نامه ::
 
بازجویی از بازرگان

تاریخ 9 / 2 / 42
نام و شهرت بازپرس: سرهنگ ستاد مقدم
نام و شهرت متهم: مهندس مهدى بازرگان
در ساعت 9 صبح روز 9 / 2 از آقاى مهندس بازرگان به شرح زير در دادستانى ارتش تحقيقات گرديد.
س ـ با احراز هويت در تحقيقاتى كه در جلسه دوم به عمل آمد توضيح فرموديد كه در مورد نشريه با حاشيه و بى حاشيه «چنين نشريه‏اى كه بنده نمى‏دانم بنام نهضت آزادى ايران منتشر مى‏شده است. در شوراى نهضت يا در هيئت اجراييه‏آن مطرح و تصويب نشده و چنين دستورى يا اجازه‏اى داده نشده است و من بى‏اطلاعم» ولى در تحقيقاتى كه از دكتر شيبانى به عمل آمده ايشان اظهار داشته‏اند. در اين مورد با آقاى مهندس بازرگان صحبت و موافقت ايشان را براى انتشار گرفته‏ام ضمن اينكه اظهارات شما با دكتر شيبانى تطبيق نمى‏نمايد حقيقت اين امر را براى اين بازپرس روشن فرماييد.
ج ـ بسمه تعالى بنده آنچه نوشتم از روى حافظه بود و حالا هم هر چه فكر مى‏كنم نه يادم مى‏آيد در شوراى اجراييه موضوع حاشيه و بى‏حاشيه مطرح و تصويب شده باشد كه آقاى دكتر شيبانى از بنده كسب دستورى در اين زمينه كرده باشند. اين مطلب مى‏بايست كه آقاى دكتر شيبانى اين قلم و انشاء نيستند و در شوراى ... هيئت اجراييه امور نشريات به ايشان مراجعه نمى‏شده است. بنده نيز فارغ از طرح و تصويب هيئت اجراييه ... از پيش خود اجازه دستورى نمى‏داده‏ام. ممكن است براى آقاى دكتر شيبانى اشتباه حافظه‏اى رخ داده شده باشد. مهدى بازرگان
س ـ دكتر شيبانى علاوه بر آنكه اظهار داشته آقاى مهندس بازرگان از انتشار نشريه با حاشيه و بى حاشيه با اطلاع بوده‏اند علاوه نمودند كه آنچه مسلم است هيئت مؤسس جمعيت نهضت آزادى با انتشار اين نشريه مخالف نبوده‏اند. بنابراين از گفتار ايشان چنين معلوم گرديد. كه اعضاى مؤسس با انتشار ايننشريه موافق بوده‏اند.
ج ـ به‏طورى كه عرض كردم به خاطر ندارم اين نشريه در شوراى و هيئت اجراييه مطرح و تصويب شده باشد و آقاى دكتر شيبانى كه مى‏گويد آنچه مسلم است هيئت مؤسس جمعيت نهضت آزادى با انتشار اين نشريه مخالف نبوده‏اند.» استنباط قلبى ايشان مى‏باشد و نمى‏رساند كه با اطلاع و تصويب بنده باشد. استنباط ايشان نيز از اين جهت قابل ايراد نيست كه نشريه حاشيه و بى‏حاشيه صورت اعلاميه يا مقالات ابتكارى را نداشته است بلكه تكه‏هاى آن را از روزنامه‏ها و مطبوعاتموجود نقل مى‏كرده‏اند و اين چيزى نيست كه كسى جدا و اصولاً با آن مخالف باشد. بازرگان
س ـ برابر پرونده متشكله اتهام جنابعالى تهيه و پخش اوراق مضره و تحريك مردم بر جنحه و جنايت و همچنين تحريك مردم به قيام عليه حكومت مى‏باشد به‏عنوان مثال اقداماتى كه از طرف عناصر وابسته به جمعيت نهضت آزادى انجام شده توضيح داده مى‏شود ـ 1ـ تهيه و پخش اوراق مضره و تحريك مردم به قيام عليه حكومت ـ اهانت به مقامات مسئول و عاليه مملكت ـ تحريك مؤسسات فرهنگى و دانشجويان به اعتصاب و تظاهرات و تمرد در مقابل مأمورين و مجروح كردن مأمورين انتظامى ـ اشاعه اكاذيب ـ كوشش در برانداختن رژيم كنونى با توجه به اتهامات منتسبه هرگونه توضيحى داريد بفرماييد.
ج ـ به‏طورى كه در محاورات غير نمونه‏اى حقوقدان و وارد در امور قضائى شنيده‏ام مسئله مطبوعات و نشريات و پخش اوراق مشمول قانون مطبوعات است و خارج از صلاحيت دادرسى ارتش مى‏باشد ولى معذلك نسبت به اتهامهاى مندرج در پرونده توضيحا عرض مى‏نمايم: پخش اوراق مضره (كه گويا در قانون قيد ضد اسلام و ضد اساس مملكت را دارد) و تحريك به جرم و جنايت و قيام عليه حكومت را تكذيب مى‏نمايم و به خلاف مرام در رويه نهضت آزادى ايران و شخص اينجانب است. البته در نشريات و گفتارهاى نهضت آزادى ايران اشاعه و اعتراض عليه حكومت‏ها (برطبق حقوقى كه در قانون اساسى به افراد كشور مى‏دهد رژيم دموكراسى مى‏باشد) روا داشته است (مثلاً در مورد ...) يا سلب آزادى سياسى قانونى) ولى تمسك بينابين عليه قانون اساسى و رژيم يا اخلال در امنيت يا اهانت خلافى و مغرضانه نسبت به مقامات مسئول مرتكب نداشته است اتهام تحريك مؤسسات فرهنگى و دانشجويى باعتصاب و تظاهرات و تمرد در مقابل بازرسى و مجروح كردن مأمورين انتظامى و هم‏چنين اشاعه اكاذيب و كوشش در برانداختن رژيم مشروطيت به نظر اينجانب تعجب‏آميز است و نمى‏دانم چه موردى مقصودشان مى‏باشد؟ ضمنا آيا صرف اعتصاب و تظاهر جرم است و حق طبيعى اشخاص در يك رژيم مشروطه نمى‏باشد؟
س ـ اعلاميه‏اى به تاريخ آذر 41 سمت عنوان 16 آذر روز افتخار ملت ننگ ديكتاتورى است از طرف عناصر وابسته به جمعيت نهضت آزادى پخش گرديده ضمن اينكه اين اعلاميه با توجه به مواد 1 و 28 لايحه قانونى مطبوعات مصوب 1334 شامل قانون مطبوعات نمى‏باشد در اين نشريه مطالبى نوشته شده كه قسمت‏هايى از آن نوشته مى‏شود «براى حفظ ديكتاتور بزرگ ... دستگاه سازمان امنيت مى‏سازد تا مبادا سخنى در خلاف جهت فرعون گفته شود ـ چرا به خاطر ديكتاتور چنين مى‏كنند. زيرا او حافظ منافع استعمار است. امروز دورانى كه سرنوشت ملى بدست يك نفر بسپارند سپرى شده است. جبر زمان آنها را سرنگون خواهد كرد. نابود باد رژيم فاسد ديكتاتورى» باتوجه به مطالب بالا ضمن توضيح اينكه مراد از كلمه فرعون و اشاره (او) منظورتان چه كسى مى‏باشد و چه دليل در مورد اينكه او حافظ منافع استعمار است. پاسخ دهيد علت اينكه مردم را تحريك بر عليه حكومت مى‏نماييد چيست؟
ج ـ توضيح صحيح را از خود دانشجويان كه اعلاميه مورد اشاره با امضا و از طرف آنهاست مى‏توانيد بپرسيد. به نظر اينجانب به طورى كه از عبارات مستخرج فوق بر مى‏آيد. اعتراض و ايراد عليه «رژيم فاسد و ديكتاتورى» كرده‏اند كه صد در صد بر ضد رژيم قانونى مشروطيت كه ما همگى طرفدار جوانان آن هستيم مى‏باشد. هرگاه در كشور امور از مجراى قانونى و تصويب مجلس بگذرد اين مسئله خود بخود منتفى خواهد بود. ضمنا نسبت به آنچه گفته‏اند امروز دورانى كه سرنوشت ملتى را بدست يك نفر بسپارند سپرى شده است. و جبر زمان آنها را سرنگون خواهد كرد.» اصل مطلب آن نمى‏كند مرور تكذيب و ترديد دادرسى محترم باشد مضافا اينكه گفته‏اند جبر زمان ديكتاتورها را سرنگون خواهد كرد و توضيح نداده‏اند. س ـ توضيح فرمايند از كدام دانشجو يا دانشجويان سؤال شود جناب عالى كه عضو مؤسس اين جمعيت هستيد مسئول اقدامات عواملى هستيد كه در جمعيت شما فعاليت دارند اگر مسئوليت را قبول نداريد صراحتا بنويسيد در ضمن مسئول امر را نيز معرفى نمايند كه بوده‏اند و توضيح دهيد اگر موافق با مطالب اين اعلاميه نبوده‏ايد چرا در همان تاريخ تكذيب نكرده‏ايد.
ج ـ عده‏اى از دانشجويان دانشگاه تهران و جوانان طرفدار جبهه و نهضت آزادى ايران بودند كه خودشان كميته‏اى در دانشگاه داشتند و مى‏توانستند، بر طبق اساسنامه نهضت در امور صنفى در حدود مرامنامه نهضت و قانونى فعاليت نمايند و بنده از جهت سخنگويى و همبستگى قبول مسئوليت شركت حزبى را مى‏پذيرم اما توضيحات تفصيلى، چون خود نويسنده آن نبوده‏ام نمى‏توانم بدهم. (يا طبق استنباط فهميدم) و ضمنا خواهشمندم از دادن اسامى اشخاصى كه حافظه‏ام نيز توان و ياراى آن را نمى‏نمايد معافم فرماييد.
س ـ سؤال شد كه جنابعالى، با مفاد اين اعلاميه موافقت داشتيد يا خير.
ج ـ با اصل و منظور سياسى آن كه پافشارى در اجراى قانون اساسى و مبارزه با فكر فعال مايشايى و ديكتاتورى است موافقت دارم. ولى به لحاظ مضمون و طرز بيان بديهى است كه جوانان به اقتضاى سن و آمال و انتظاراتى كه دارند تندى و شدت و حدّت ابراز دارند.
س ـ اعلاميه‏اى به تاريخ نامعلوم كه تحت عنوان سرنوشت دانشگاه پخش شده و همچنين اعلاميه‏اى ديگرى تحت عنوان نيرنگ آزادى از طرف جمعيت نهضت آزادى پخش گرديد كه مطالب آن دروغ و تحريك‏آميز مى‏باشد مثلاً آمار كشته شدگان دانشگاه را تا 160 نفر قلمداد نموده و همچنين تعداد دستگيرشدگان را متجاوز از 1000 نفر نوشته است توضيح فرماييد منظور از ايجاد ناراحتى و عصبانيت در بين دانشجويان و مردم از انتشار چنين اخبار خلاف حقيقت چه بوده است؟
ج ـ اعلاميه‏اى تحت عنوان «نيرنگ آزادى» مربوط به 30 تيرى است كه اينجانب و عده زيادى از رهبران جبهه ملى و نهضت از چند روز قبل در زندان بوده‏ايم و يقينا بعد از 30 تير و قبل از زندان منتشر شده است. بنابراين بنده نسبت به كم و كيف آن اطلاع درست و مسئوليتى ندارم. اعلاميه‏اى تحت عنوان «سرنوشت ...» نيز باز از طرف دانشجويان طرفدار نهضت و «از دريچه چشم دانشجويان» است. ولى در هر حال به عقيده اينجانب هيچ‏يك از اين دو خبر را نمى‏توان نشر اكاذيب و اخلال در امنيت و تحريك به صحنه جنايت تلقى كرد. لذا 16 تير تعداد احتمالى كشتگان را در پرانتز نوشته و قيد كرده‏اند. «چنين كشته شده است» و اين طرز گفتار يك حقيقتى است: اگر آن وضع و وحشتى كه در اول بهمن در دانشگاه حكمفرما بود بازپرس محترم ديده يا شنيده‏اند قبول و تعيين چنين رقمى در آن ايام به ايشان هيچ اشكال نداشت. خود اينجانب عصر همان روز و روزهاى بعد از زبان بعضى از استادان و حتى رئيس دانشكده گزارشهاى دلخراشى از ضرب و شتم مأموران شنيدم كه احتمال مقتول شدگان بيش از اين رقم مى‏باشد. نظر به اينكه در كشور ما آمارگرى صحيح معمول نيست و اين قضيه از طرف مقامات محترم مثل اينكه داشته مى‏شد كسى نيست اطلاع دقيق داشته باشد و مأموران ناچار از روى شنيده‏ها و اظهارات اشخاص نزديك اظهار نظر مى‏شد و تا مدتى در هر يك از دانشكده‏ها غايب‏هاى زيادى داشتيم. اتفاقا در اين اعلاميه هم با قيد تمديد رقم دده‏اند كه با تعليمات و ستايشات رايج وقت تطبيق مى‏كند. نظير اين استدلال و استنباط را از جهت عدم دسترسى آمار صحيح در مورد اعلاميه 30 تير مى‏توان كرد. اگر رقم 1000 اغراق‏آميز باشد تعداد آنها در تهران [زندان] موقت شهربانى مثل اينكه از 50 نفر متجاوز بود و ظاهرا همين حدود در زندان قزل قلعه بازداشتى وجود داشت. در هر حال اگر تقريب و مبالغه هم باشد اختلاف و عدم تناسب ارقام از آنچه از جناب آقاى وزير مشاور فهميده شد (كه ميزان آمار و اطلاعات صحيح در دست داشته) در مصاحبه راديويى تلويزيونى سه ماه قبل پخش شد درباره زندانيان جبهه ملى گفتند و تعداد را از 2% واقع عدد پايين بيان مى‏كند. باز كمتر و قابل اغماض‏تر است.
س ـ در نشريه بى حاشيه و با حاشيه خبرى مربوط به سقوط دو هواپيماى سلطنتى و اينكه به موجب سه شماره اخير وزارت جنگ ... ريال هزينه تعمير هواپيماى اختصاصى بوده است. ديده مى‏شود ضمن اينكه خبر مذكور نقل از روزنامه ديگرى نشده و انتشار اخبار و اسرار محرمانه ارتش قانونا جرم است توضيح فرماييد اين خبر چگونه به دست شما رسيده است.
ج ـ بنده اولين بار است كه اين خبر را مى‏خوانم يا مى‏شنوم و در ضمن به صحت و سقم و چگونگى تحصيل آن اطلاعى ندارم.
س ـ در نشريه باحاشيه و بى حاشيه شماره 4 مطلبى مربوط به مقام شامخ سلطنت كه از مجله تايم اقتباس شد. درج گرديد كه قانونا جرم بود. و اخلاقا نيز جايز نمى‏باشد. (بند 2 صفحه 8 از گزارش مدارك قرائت شد) توضيح فرماييد علت اشاعه مطالب دروغ و اهانت‏آميز چه مى‏باشد.
ج ـ چنين خبرى كه در حاشيه و بى حاشيه نقل شده است باعث تأسف مى‏باشد. و مسلما اگر در شورى مطرح مى‏شد موافقت نداشتند.
س ـ در جلسات قبل برابر پرونده متشكله اتهامات منتسبه به جنابعالى كه اهم آن تحريك مردم و قيام عليه حكومت و رژيم مى‏باشد توضيح داده شد. به‏عنوان آخرين دفاع هرگونه توضيحى داريد مرقوم فرماييد.
ج ـ بطورى كه توضيح داده شده اينجانب مردم را عليه حكومت تا خارج از حدود شعار و اعتراض‏هايى كه شرع و عرف اجازه مى‏دهد، تحريك نكرده‏ام و مواردى را به خاطر ندارم. نسبت به رژيم هم جبهه ملى و نهضت آزادى و شخص اينجانب همواره طرفدار و تابع قانون اساسى و رژيم مشروطيت سلطنتى كامل بوده‏ايم. آنچه گفته و كرده‏ام براى تحكيم آن بوده است و رژيم ديگرى را هيچ‏گاه نخواسته و طلب نكرده‏ايم .