تاریخ 5 / 1 / 1336 آقاى فلسفى واعظ هم اين روزها در تهران نبودند و قم رفته است و هر شب را در مساجد و محافل منبر ميرفته است ملاقاتهاى خصوصى بين ايشان و آيت الله بروجردى1 شده است و ملاقات ايشان بيشتر درباره بهائىها و انتخاب زنان بوده است و در بعضى از منبرها هم از اوضاع كنونى ايران و مردم و وضع اقتصادى گلههائى در بالاى منبر كرده است و اظهار داشته است كه تا كى بايد مردم با اين وضع بدبختى زندگى كنند و در يكى از منبرها گفته است كه دستگاه دولت خود مسبب اين بدبختىها است و اين گرانى بازار و وضع اقتصادى را دولت باعث شده است. 1ـ حضرت آيهاللّهالعظمى حاج آقا حسين طباطبايى معروف به بروجردى در سال 1292 هجرى قمرى متولد شد و در سال 1380 بدرود حيات گفت. وى زعيم حوزه علميه قم(بعد از آيهاللّه حائرى)، بانى مسجد اعظم قم و بزرگترين مرجع تقليد شيعيان بعد از شهريور 1320 هجرى شمسى و ايام سلطنت محمدرضا شاه بود. او پس از فراگيرى مقدمات در بروجرد به اصفهان رفت و در آنجا به تعليم فقه و فلسفه مشغول شد. وى در نجف مدت 8 سال در محضر آخوند ملا محمد كاظم خراسانى به استفادت مشغول بود. پس از اين دوران به ايران بازگشت و در بروجرد به تدريس علوم عقلى و نقلى پرداخت و در سال 1323 هجرى شمسى از سوى امام و ساير علما به قم دعوت شد. آيهاللّه بروجردى پس از ملاحظه شكست مشروطيت و حوادثى چون اعدام شيخ فضلاللّه نورى، و نيز آزردگى ناشى از بى ثمر ماندن فعاليتهاى سياسى در مقابل رضاخان حتىالامكان از ورود در مسائل سياسى پرهيز مىكرد و نگران آن بود كه مبادا اين گونه اقدامات به زيان مسلمين تمام شود. ايشان به همين جهت گاه مورد اعتراض واقع مى شد. پس از قيام علماى اصفهان و فاجعه مسجد گوهرشاد، حوزه علميه قم با وجود شخصيتهايى همچون آيهاللّه العظمى بروجردى و آيهاللّه العظمى حائرى، به صورت بزرگترين حوزه علميه شيعه درآمد و موجب رونق ساير حوزههاى علمى ايران گرديد. محمدرضا در بدو سلطنت سعى داشت به آيهاللّه بروجردى نزديك گردد و از وجود پرنفوذ وى بهرهبردارى نمايد. امّا از جانب آن حضرت مطرود و مورد اعتراض واقع گرديد. شاه كه مرجعيت را سدّى در مقابل استعمار مىديد، پس از فوت ايشان در صدد بر آمد از استقرار مرجعيت عامّه در قم جلوگيرى و كانون نيرومند روحانيت را به نجف اشرف منتقل كند. به همين جهت تلگراف تسليت خود را به حضور آيهاللّه حكيم، مرجع بزرگ شيعيان، در نجف اشرف فرستاد. ليكن روحانيون ايران عمل وى را بىاعتنايى به مراجع قم و تضعيف روحانيت شناختند. ر.ك : كوثر ج 1 ، صص 30ـ29 و 69ـ68 |