سند نامه ::
 
خلاصه جريان اولين كنگره جبهه ملى
موضوع گزارش : كنگره جبهه ملى
از: مقامات ساواك به ترتيب سلسله مراتب تاریخ 24 / 10 / 1341
به : 332 (اداره بررسيها)
محترما به عرض ميرساند. به فرموده خلاصه جريان اولين كنگره جبهه ملى به انضمام نكات مشهوده و طرح مربوط به آن جهت ابلاغ به ساواكها تنظيم و پلى كپى گرديده كه يك نسخه از آن به پيوست از عرض ميگذرد تا در صورت تصويب ساواكها ابلاغ گردد.
رئيس بخش 24 / 10 / 41
رئيس اداره سوم 24 / 10 / 41
مدير كل سوم
معاون ساواك
به ساواكها ابلاغ شود. 24 / 10 / 41



خواهشمند است بدوا جريان كنگره را مطالعه و سپس به مسايل ذيل توجه نمايند.
الف = به طورى كه در خلاصه مذاكرات كنگره جبهه ملى ملاحظات مينمايند پاره‏اى از نمايندگان استانها و شهرستانها نيز در جلسات كنگره پيرامون وضع تشكيلاتى منطقه فعاليت خويش و يا برخى مسائل ديگر مطالب و بياناتى ايراد نموده‏اند عليهذا ضرورت دارد ساواكهائى كه از منطقه استحفاظى آنها افرادى به عنوان نماينده در كنگره شركت جسته‏اند قسمتهاى مربوط به اظهارات آنها را از خلاصه مذكور بهره‏بردارى و در پرونده‏هاى انفرادى هر يك منعكس نمايند.
ب = چون پاره‏اى از طبقات مختلف مردم و حتى افرادى كه در نتيجه ادعاهاى عوامفريبانه رهبران اين جبهه به نفع جبهه مذكور فعاليت و يا از آن طرفدارى مينمايند از ماهيت واقعى جبهه ملى و چگونگى وضع و تشكيلات ـ بى‏پايگى ـ هدف و مرام ـ چند دستگى ـ عدم ثبات راى و عقيده و بى‏ايمانى و تمايلات جاه طلبانه سران و كارگردانان اين جبهه اطلاع كافى ندارند لذا لازمست به طريق كاملاً غير محسوس و عاقلانه وسيله عوامل ناشناخته و مورد اعتمادى كه به هيچ وجه گمانى از امكان وابستگى آنها به ساواك نميرود اطلاعاتى در اين زمينه در اختيار مردم اهم از كارمندان دولت ـ دانشجويان ـ روشنفكران ـ بازاريان و اصناف ـ صاحبان مشاغل متفرقه قرار داده شود. البته لازم به توضيح نخواهد بود كه مطرح كردن اين مسائل در مناطق و يا در بين طبقاتى كه هيچگونه اطلاعى از جبهه ملى ندارند (بعنوان مثال اكثريت قريب به اتفاق از كشاورزان و عشاير) ضرورتى نخواهد داشت. ضمنا پخش كنندگان اين اخبار و اطلاعات به منظور اينكه مورد سؤظن واقع نشده و اظهارات آنها مورد قبول مستمعين قرار گيرد ميبايستى اطلاعات خود را مبتنى بر اخبار و اطلاعات واصله از پايتخت ـ مندرجات
برخى از روزنامه‏هاى تهران نظير روزنامه سپهر ـ ستاره تهران ـ با مفاد و همچنين اظهارات مسافرينى كه از تهران بازگشته‏اند قلمداد نمايند و در نزد عناصر وابسته به جبهه ملى هنگامى اين مسائل را مطرح سازند كه در بين ساير محافل منطقه به ميزان كافى شايعاتى در اين باره منتشر شده باشد.
همچنين بايد توجه داشته باشند كه هرگونه اقدام ناشيانه در اينمورد نتيجه معكوس داشته و موجب تشكل و همبستگى بيشتر عوامل طرفدار جبهه ملى خواهد شد.
اينك نكات ضعف و مسائلى كه بايد پخش و منتشر و از آنها جهت تضعيف و تخفيف جبهه ملى و توسعه چند دستگى و اختلافات موجود بين عناصر منتسب به جبهه مذكور استفاده شود ذيلاً تشريح ميگردد.
هر حزب يا جناح سياسى ميبايستى تا اين حد شهامت داشته باشد كه در مورد هر پديده و يا مسأله اجتماعى ـ سياسى و اقتصادى به صراحت و وضوح اظهار نظر نموده و عقيده خويش را بيان دارد ولى رهبران جبهه ملى چنين شهامتى را دارا نميباشند كه يكى از نمونه‏هاى آن عدم اظهار عقيده صريح جبهه ملى مورد شركت و يا عدم شركت زنان در انتخابات و فعاليت‏هاى سياسى و اجتماعى است.
جبهه مذكور كه در جريانات مربوط به لايحه انجمن‏هاى ايالتى و ولايتى از بيم از دست دادن روحانيون و بازاريان، در صورت تاييد لايحه مزبور و از دست دادن روشنفكران، در صورت مخالفت با شركت زنان در انتخابات ترجيح داد كه سكوت اختيار نمايد. در كنگره اخير به اقدامات ضد و نقيض مبادرت ورزيد زيرا اين جبهه از طرفى دو تن از زنان را به عنوان نماينده سازمان زنان جبهه ملى در كنگره شركت داده و موجبات اعتراض برخى از افراد متعصب مذهبى جبهه ملى را فراهم ساخت و از طرف ديگر در فشار پاره‏اى از نمايندگان در منشور (مرامنامه) جبهه ملى اعطاى هرگونه حقى را به زنان مشروط به مطابقت آن با موازين اسلامى نمود.
در اينمورد ميبايستى ضمن توجيه عدم صراحت لهجه و ثبات راى رهبران جبهه ملى، در بين طبقات متعصب مذهبى و طبقات روشنفكر به دو نحو كاملاً متفاوت عمل نموده و به متعصبين مذهبى شركت زنان در كنگره را گوشزد (در صورت در اختيار داشتن وعاظ و طلاب مورد اعتماد اين اقدام وسيله آنان صورت گيرد) و در نزد روشنفكران از غير مترقى بودند مرامنامه جبهه ملى در مورد حقوق زنان سخن رانده شود.
يكى ديگر از نشانه‏هاى بى‏ارادگى ـ تذبذب ـ عدم ثبات راى و عقيده سران جبهه ملى روش آنها در مورد سياست خارجى ايران است. زيرا همانطوريكه اطلاع دارند ظرف چند سال گذشته رهبران و طرفداران اين جبهه بارها و از جمله در ميتينگ 28 اردى بهشت سال گذشته خود در ميدان جلاليه از سياست بيطرفى حمايت و بدين وسيله عليه سياست دولت به تبليغ مى‏پرداختند ولى در كنگره اخير سياست بى‏طرفى‏ها را رها كرده و در منشور جبهه ملى در زمينه سياست خارجى به نحوى اظهار نظر كرده‏اند كه كاملاً نشان دهنده بى تصميمى و تزلزل راى و اراده آنهاست كه قسمت مربوط به سياست خارجى منشور جبهه ملى عينا نقل ميشود....
بنابراين روشهائى مانند بيطرفى يا طرفدارى ــ تعهد يا عدم تعهد نميتواند به عنوان يك سياست مستمر خارجى مورد قبول قرار گيرد....
عليهذا بايد در زمينه بى‏ارادگى و عدم صراحت منشور جبهه ملى در مورد سياست خارجى نيز اطلاعات در اختيار مردم و عناصر وابسته به جبهه ملى گذارد ولى بديهى است كه هرگونه اقدام و تبليغ در اين راه نميبايستى به نحوى صورت گيرد كه موجب تقويت بيشتر فكر بى‏طرفى و كناره‏گيرى ايران از پيمانهاى تدافعى شود و لبه تيز حملات بايد متوجه تلون مزاج و بى‏پايه بودن نظريات جبهه ملى و رهبران آن در مورد مسائل مختلف سياسى و اجتماعى باشد، با اينكه رهبران و سران جبهه ملى ظاهرا دكتر مصدق را رهبر خويش دانسته و مدعى هستند كه كليه اقدامات خود را با تصويب و موافقت وى انجام و دستورات مشاراليه را مورد عمل قرار ميدهند معهذا كنگره اخير ثابت كرد كه كارگردانان جبهه مذكور حتى در اين ادعاى خود نيز صادق نميباشند زيرا با آنكه دكتر مصدق قبل از تشكيل كنگره به اللهيار صالح و ساير اعضاى شوراى مركزى سابق توصيه نموده بود كه جمعيت نهضت آزادى (به رهبرى مهندس بازرگان) را به عضويت جبهه ملى بپذيرند با وجود اين سران جبهه مذكور در كنگره اخير به لطائف الحيل قصد داشتند از اين اقدام خوددارى و پذيرش جمعيت مذكور را به بعد موكول نمايند و بالاخره هم عضويت اين جمعيت را در جبهه ملى به شرايط و قيودى موكول ساختند.
عليهذا اين مسأله و همچنين عدم توجه كارگردانان جبهه ملى به پيام دكتر مصدق به كنگره (كه طى آن از نمايندگان خواسته بود اختلافات را كنار بگذارند) علاوه براينكه كاذب بودن سران جبهه ملى را در ادعاهاى خويش تائيد كرد، وجود تناقضات و اختلاف سليقه‏هاى غير قابل حلى بين رهبران و جناح‏هاى مختلف اين جبهه را نيز بيش از پيش به ثبوت رسانيد.
در كنگره اخير جبهه ملى به ثبوت رسيد كه سران جبهه ملى در ادعاهاى خويش در مورد عدم همكارى و حتى مبارزه با حزب منحله توده صداقت ندارند زيرا از سوئى جمعى از نمايندگان شركت كننده در كنگره (نظير دكتر محمدعلى خنجى وكيل دادگسترى ـ حسن ضياء ظريفى نماينده دانشكده حقوق ـ هوشنگ كشاورز صدر دانشجو فرزند محمدعلى كشاورز صدر ـ عباس نراقى و ارفع زاده رودسرى دانشجويان دانشگاه) سوابق مستندى در مورد همكارى با حزب منحله توده دارند و از طرف ديگر با وجود اينكه زرينه باف نماينده سازمان جبهه ملى در تبريز مصرا خواهان گنجانيدن ماده‏اى در منشور جبهه ملى در حمله و انتقاد صريح به حزب منحله توده بود معهذا اعضاى كنگره و سران جبهه ملى با اين امر موافقت ننموده و در مصوبات و قطعنامه‏هاى كنگره نامى از خرابكاريها و اقدامات مضره حزب منحله توده نبرده‏اند ائتلاف و تجزيه آذربايجان را تائيد نموده‏اند نخواسته‏اند مؤتلفين سابق و همكاران و حاميان لاحق خويش را برنجانند و از پشتيبانى مداوم راديوهاى بيگانه كه هم اكنون نيز از جبهه ملى و كنگره اخير آن حمايت مى‏نمايند محروم شوند. چون رهبران جبهه ملى جز نيل به قدرت و در دست گرفتن دولت منظور ديگرى نداشته و در هر مورد قصد آنها ارضاى تمايلات جاه طلبانه خويش است لذا چنانچه منافع خود را در خطر ببينند حتى همفكران و همكاران خويش را نيز خواهند كوبيد كما اينكه در كنگره اخير اللهيار صالح و سران حزب ايران كه با دكتر خنجى و طرفداران وى ائتلاف نموده بودند قصد داشتند از عضويت جمعيت نهضت آزادى در جبهه ملى خوددارى و داريوش فروهر و ساير مخالفين خود را تصفيه نمايند چون مخالفين آنها نيز جز اشغال مقامات و مشاغل حزبى و تشكيلاتى منظور ديگرى نداشتند لذا جلسات كنگره به صحنه مشاجرات و فحاشيها تبديل گرديده بود و داريوش فروهر و طرفداران وى كه در كميسيونهاى دو گانه عضويت نيافته بودند شديدا با كليه مسائل مطروحه مخالفت مينمودند و دكتر سعيد فاطمى پس از اطلاع از عدم عضويت خود در شوراى مركزى، روابط خارجى سران جبهه ملى را افشاء و ضمن فحاشى نسبت به آنان، آنها را نوكر خارجى خواند. كنگره اخير ثابت كرد كه فعاليت و تلاش، شرط پيشرفت در جبهه ملى نبوده بلكه جهت ارتقاء به مقامات عالى تشكيلاتى بايد درباندها و زد و بندها شركت جست. در اين كنگره نه تنها به دانشجويان دانشگاهها كه ظرف چند سال اخير كليه دستورات و نظريات خلاف رويه رهبران جبهه ملى را اجراء نموده‏اند توجه لازم مبذول نگرديد بلكه در اولين جلسه كنگره به آنان اهانت نيز شد و اظهارات عزيز ده بيگى كه در خلاصه مذاكرات نقل شده مويد اين ادعاست. عدم انتخاب مجدد برخى از اعضاى سابق شوراى مركزى نظير حسين راضى رهبر حزب مردم ايران ـ هدايت‏الله متين دفترى ـ دكتر سعيد فاطمى ـ عبدالعلى اديب برومند و حسن صدر كه فعاليت‏هاى فوق‏العاده‏اى در جبهه ملى داشته‏اند نيز تشابه ديگرى از ناسپاسى و قدر ناشناسى رهبران و عناصر وابسته به جبهه ملى است.
اظهارات برخى از نمايندگان ظاهرا بى‏طرف كنگره از جمله خرمشاهى نماينده كارگران تهران (به خلاصه مذاكرات توجه شود) نمودار آنست كه حتى اعضاى كادر درجه يك جبهه ملى (كه به عنوان نماينده كنگره انتخاب شده‏اند) به رهبران خود ايمان و اعتقاد نداشته و به اقدامات و نحوه فعاليت آنها با ترديد و بدگمانى نگريسته و آنانرا سازشكار و خائن ميدانند. اظهارات برخى از نمايندگان شهرستانها (از جمله نمايندگان خراسان) و به درازا كشيدن و فراهم ساختن مقدمات تشكيل كنگره و ابراز نظريات ضد و نقيضى در مورد مسائل مختلف مملكتى بيش از پيش ثابت كرد كه جبهه ملى نه تنها داراى هيچگونه تشكيلات و سازمان صحيحى نيست بلكه نشان داد كه افكار افرادى كه در اين جبهه گرد آمده‏اند به هيچ وجه با يكديگر مطابقت نداشته و در دو قطب كاملاً مخالف قرار دارد زيرا در كنگره‏اى كه دسته‏اى از نمايندگان آن خود را از سوسياليستهاى افراطى دانسته خواهان ملى كردن بانكهاـ مؤسسات و حتى صنايع كوچك ميباشند برخى ديگر از اعضايش طرفدار و خواستار حمايت و تشويق از صنايع خصوصى بوده و حتى عده‏اى هنوز از اصول كاملاً كهنه و فرسوده اجتماعى پيروى نموده و با اعطاى حق راى به زنان و شركت آنان در فعاليتهاى اجتماعى و سياسى مخالفند. ــ عليرغم تلاشهاى كارگردانان جبهه ملى كه كوشش دارند مقامات دولتى را مسئول بروز حادثه اول بهمن سال گذشته دانشگاه تهران و كشته شدن يكى از دانش‏آموزان در روز سوم بهمن قلمداد كنند در كنگره اخير جبهه ملى به علت وجود چند دستگى افشاگرددكه مقصربروزاين حادثه وقتل دانش امور مزبور مسئول سازمان جوانان و دانشجويان جبهه ملى بوده‏اند. ضمنا چون در حال حاضر سران جبهه ملى به علت وجود شايعات مربوط به همكارى جمعى از فعالين اين جبهه با برخى از رجال سياسى دست راستى در جريان حادثه اول بهمن نسبت به مسئله مذكور حساسيت خاصى پيدا نموده‏اند و اين موضوع سبب شده است كه سوءظنها و بدگمانيهاى زيادى در بين صفوف مختلف جبهه ملى پديد آيد عليهذا در صورتيكه بتوان دانشجويان و يا ساير طبقات طرفدار جبهه ملى را به نحو كاملاً غير محسوس تشويق كرد كه طى نامه‏ها و طومارهائى از كميته‏هاى استان و شهرستان و يا شوراى مركزى توضيحاتى در مورد واقعيت حادثه اول بهمن بخواهند اقدام بسيار مفيدى خواهد بود. و چون كارگردانان جبهه ملى مايل نيستند در اينمورد توضيحى به افراد بدهند لذا اين امر موجب گسترش اختلافات و افزايش بدگمانيها خواهد گرديد.