سند نامه ::
 
نامه به رئیس ساواک

حضور محترم تيمسار سرتيپ پاكروان رياست محترم سازمان امنيت كشور

محترما باستحضار عالى مى‏رساند استدعا دارم چند دقيقه از وقت گرانبهايتان را صرف در مطالعه نامه مخلص بفرماييد.
در چند ماه قبل از طرف شهردارى تهران كه مدت 15 سال سوابق خدمتگذارى دارم بنده را برياست انبار غله منصوب نمودند در ابتدا چون وضع ميدان بسيار ناراحت كننده بود وظلم و بيدادگرى از طرف عده از بارفروشان رواج داشت بنده به حكم وظيفه دينى و وجدانى خود با تمام قوا كوشش نموده و به اين اجحافات ناروا پايان دادم البته در آن وقت طيب حاج رضايى اين عده را رهبرى مى‏كرد. و بعدا چون وضع را بدين منوال ديد ناچار شد با بنده طرح دوستى بريزد يكى از روزهايى كه براى وارد كردن موز از كشور لبنان احتياج به پول پيدا كرده بود بنده را وسيله قرار داد تا از شخصى كه نسبت به چاكر اعتماد فراوان داشت پولى به عنوان امانت قرض كند طرف مقابل كه با سوابق كلاهبردارى طيب كاملاً آشنا بود در بدو امر شمه‏اى از شرح حال او تعريف كرد و چون ديد بنده با اين حرفها قانع نشدم و اصرار زياد دارم كه به هر طريقى هست اين كار عملى شود ناچار شد موافقت كند كه مبلغ هشتادهزار تومان درمقابل چك دو ماه وعده به صدهزار تومان و هر دو نفر موافقت كردند ولى در صورتى كه چكها به نام مخلص باشد و در عوض كاغذ امانتى از بنده گرفت در واقع اعتماد و اعتبارى به چك طيب نكرد مخلص هم قبول كردم و كاغذ امانت دادم بهر حال بعد از مدت مزبور چكهاى نامبرده به علت مسدود بودن حساب ازبانك مربوطه برگشت و بلافاصله به ايشان مراجعه شد و يكى دو ماه هم روى خواهش و دوستى و رفاقت بدين منوال گذشت در خلال اين مدت طيب مشغول طرح نقشه خائنانه خود بوده كه به هر كيفيتى است پول را از بين برد و در وحله اول شروع كرد دولت را تهديد كردن و مدتى گذشت و نتيجه‏اى نگرفت تدبير ديگرى انديشيد و از طرفى هم اطلاع حاصل كرده بود كه بنده به مسافرت رفته‏ام از موقعيت استفاده كرده و در روز 19 تيرماه ساعت 10 شب به اتفاق چند نفر از چاقوكشان حرفه‏اى در منزل چاكر آمده و با اسلحه و چاقو و قمه شروع به فحاشى و تهديد به قتل كردن نمود عمليات ناجوانمردانه اين شخص بطورى بود كه قلم از بيان آن شرم دارد فقط براى استحضار خاطر عالى عرض مى‏كنم كه مادر پيرم و خواهرم دچار سكته قلبى شدند و معلوم نيست عواقب معالجات به كجا مى‏انجامد و از طرفى اهالى محل دچار وحشت زدگى و به قول يكى از پيرمردهاى محل اظهار داشت در اين مدت عمرم حتى در زمانهاى خان‏خان بازى يك چنين عمليات بى‏شرمانه‏اى نه ديده و نه شنيده بودم اهل محل از ترس حتى به كلانترى هم شكايت نكرده و جسته وگريخته استشهادى نوشته‏اند كه عين آن ضميمه مى‏باشد به هر حال از اين ماجرا هم نتيجه‏اى عايد طيب نشد چند روز بعد مجددا خود را با چاقو مجروح نموده و شروع به پرونده سازى و اعمال نفوذ كردن در دواير دولتى و به قول معروف تنها به قاضى رفتن و دسته گل خدمت جناب آقاى نخست وزير و مشوب كردن مقامات پليس و انواع اقسام تحركات و از اين قبيل كارها مى‏كرد. جناب آقاى تيمسار سرتيپ پاكروان شما را به خداى بزرگ سوگند ميدهم روى اين نامه بيانديشيد و در اطراف اين مطالب از اشخاص بى غرض تحقيق بفرماييد و آن وقت ملاحظه كنيد كه طيبى كه سالهاى متمادى از هزاران خيانت و جنايت و آدمكشى روبرگردان نبوده و مدت 25 سال عمر خود را در سلولهاى زندان قصر و يا در جزاير ايران تبعيد بود حاليه خود را در مقابل مقامات انتظامى و غيره مظلوم جلوه مى‏دهد هنوز پدران و مادران و برادران جوانانيكه در اثر تحريك و توطئه طيب معروف سطح قبرستان را گرفته‏اند و در عنفوان جوانى طعمه چاقوكشان اين عنصر كثيف شده‏اند قلبشان جريحه دار مى‏باشد هنوز باپشتيبانى چاقو حقوق كشاورزان معصوم و توليدكنندگان بى پناه را طعمه خود مى‏سازد اين پولها را در بهترين هتل‏هاى پايتخت مثل سيل خرج مى‏كند به طورى كه هيچ يك از متمكنين اين مملكت چنين جرأتى به خود نمى‏دهند و حقوق ماهانه يك وزير را در يك شب خرج عياشى خواهد كرد با اين وصف طبيعى است كه چشم جوانان تحصيلكرده و روشنفكران و طبقات مختلف اين مملكت را چه كسى برمى‏گرداند و افراد را نسبت به دستگاه چه كسى بدبين مى‏سازد به هر تقدير بنده به نام دادخواهى مبادرت به نوشتن اين نامه نموده و اطمينان كامل دارم بدون نظر رسيدگى خواهد شد از حضور مبارك استدعا دارم مقرر فرماييد به اين كار بدون حب و بغض رسيدگى شود و اجازه ندهند حقوق افراد دستخوش هوا و هوس عده‏اى گردد تا عامه مردم بدانند كه عدالت اجتماعى برقرار است و از تهديدات و تبليغات كه براى از بين بردن حق مسلم و محرز مردم مى‏باشد هراسى به خود راه ندهند بانتظار اقدامات تيمسار معظم له با تقديم احترامات حسن حجازى (كوره‏پز) اقدامات