سند نامه ::
 
صادق قطب‏ زاده تحسین کننده آمریکا
صادق قطب زاده
يادداشت محرمانه
از : رابرت مانتل PL / SSPتاريخ سند : 17 ژانويه 1979 ـ 27 / 10 / 57
به : آقاى هنرى پرشت NNBA / IRN
موضوع : تماس با صادق قطب‏زاده در نوامبر 1977
مى‏خواهم توجه شما را به چكيده مذاكراتى كه با صادق قطب‏زاده كه طبق گزارشهاى اخير جرايد
ظاهرا از دستياران كليدى و سخنگوى آيت‏اللّه‏ خمينى است، جلب كنم. قطب‏زاده روزى در نوامبر 1977
به من مراجعه كرده تقاضا كرد كه با او نهار صرف كنيم و خود را به عنوان رئيس يك نهضت مقاومت ايرانى
كه مقرش در پاريس است معرفى كرد. من از چارلى ناس كه آن گاه مدير امور ايران بود، پرسيدم كه آيا او
اطلاعى درباره قطب‏زاده دارد يا خير. ناس اطلاعى درباره قطب‏زاده يا سازمان او نداشت. من بعدا با
قطب‏زاده نهار صرف كردم. يعنى حدود دو سه هفته قبل از اينكه شاه در دسامبر 1977 از آمريكا ديدن
كند. اگر حافظه من اشتباه نكرده باشد. نكاتى كه قطب‏زاده بدان اشاره كرد از اين قرار بود:
او به آمريكا آمده است تا با آمريكاييهايى كه چه در داخل و چه در خارج از حكومت، تا آنجايى كه او
مى‏داند، با امور ايران آشنايى دارند تماس برقرار كند. (او ظاهرا با گزارش من براى كميته روابط خارجى
مجلس سناى آمريكا تحت عنوان «فروشهاى نظامى آمريكا به ايران آشنايى داشت»).
... او و سازمانش از تحسين كنندگان آمريكا و ايده‏الهايى كه آمريكا از آن دفاع مى‏كند، هستند. او به
ويژه در تأكيدى كه بر روى حقوق بشر به وسيله حكومت كارتر به عمل مى‏آمد خشنود بود و فرصتى براى
خود مى‏ديد تا سياستهاى حكومت كارتر را تحت تأثير قرار دهد. تا اينكه حكومت كارتر اشتباهات
حكومتهاى سابق را تكرار نكند. اين اشتباهات عبارتند از يكسان كردن منافع آمريكا در ايران و منطقه به
عنوان اينكه اين منافع مقارن و تابع نظريات، سياستها و در واقع ادامه فرمانروايى شاه در ايران است:
... شاه در ايران مورد تنفر همگانى است و فشارهايى در سراسر جامعه ايران عليه شاه و شكل
سركوبگر حكومت او در شرف تقويت است. عليرغم ساواك، او و سازمان او داراى تماسهاى زيرزمينى و
مخفيانه با همه سطوح جامعه ايران از جمله نظاميان است. اين تماسها حاكى از آن است كه شاه به طور
فزاينده‏اى فاقد محبوبيت مى‏شود و اينكه انقلابى در حال جوشش و تخمير است.
... نظر به اينكه ايالات متحده معتقد است كه منافع آن مستلزم پشتيبانى بدون قيد و شرط از شاه و
سياستهاى اوست، ايالات متحده با سركوبگرى شاه در يك سطح قرار گرفته است. ايران و ايالات متحده
آمريكا منافع مشترك بسيارى دارند ولى ايالات متحده آمريكا هنگامى كه انقلاب سر برسد زيان خواهد
ديد، مگر اينكه حكومت كارتر اقداماتى براى اجتناب از هم سطح شدن با رژيم و سركوبگرى آن به عمل
آورد.
... درباره نظاميان، ژنرالهاى درجات بالا و ساير رهبران همه از سوى شاه «خريدارى» شده‏اند، ولى
افسران جزء و درجات متوسط به نحو فزاينده‏اى از فساد و سركوبگرى كه در اطراف آنها روى مى‏دهد
منزجر هستند. هرگاه واقعه مورد نظر اتفاق بيفتد، قسمت اعظم نظاميان از مردم ايران پشتيبانى خواهند
كرد تا از زمامداران فاسد خود.
... در پايان قطب‏زاده تأكيد كرد كه در حكومت كارتر اميدواريهاى جديدى از لحاظ سياستهاى حقوق
بشر او، مى‏بيند، او اظهار اميدوارى كرد كه سياست خويشتن‏دارى از فروش اسلحه از سوى رئيس
جمهورى به اتخاذ موضع واقع‏گرايانه‏ترى نسبت به تقاضاهاى شاه كه بسيارى از آنها صرفا تلف كردن
گنجهاى ايران است، منجر خواهد شد.
من مراتب فوق را به دنبال ملاقات با قطب‏زاده، با چارلى ناس در ميان گذاشتم. بعدا قطب‏زاده
اطلاعاتى كه به وسيله سازمان او منتشر شده بود به من داد كه عبارت بود از اعلاميه 22 اوت 1978 به نام
آيت‏اللّه‏ خمينى. من همه اين اطلاعات را به HA / JRدادم، كه چنان كه من مى‏دانم آن را به NEA / IRNو
IRN / RUNو ديگران توزيع كرد.
من بعد از اين نهار و به دنبال نامه شخصى دسامبر 1977 قطب‏زاده كه بازنگرى گذشته بود، ديگر
خبرى كه شخص او فرستاده باشد نداشتم و اين خود يك امر قابل پيش‏بينى بود.
قطب زاده يك مرد جدى به نظر مى‏رسد كه با يك لحن معتدل و عاقلانه صحبت مى‏كرد. او اميدوار بود
كه حكومت جديد سياست آمريكا را نسبت به ايران تغيير خواهد داد و اگر چنين شود او از آن استقبال
خواهد كرد. او از لحاظ ايدئولوژيك ضدآمريكايى به نظر نمى‏رسيد. من اميدوارم كه مراتب فوق براى شما
جالب بوده و ممكن است مورد استفاده قرار گيرند.جرج گريفين


از اسناد بدست امده از لانه جاسوسی امریکا در کتاب دوم