خيلي محرمانه شماره گزارش: 6846051978 8 نوامبر 1978 ـ 17 آبان 1357 از: دفتر وابسته دفاعي آمريكا، تهران به: سازمان اطلاعات دفاعي، واشنگتن دي. سي. عنوان: احساسات ضدآمريكايي در دانشكده افسري ايران 16. خلاصه: توسط برخي از دانشجويان دانشكده افسري به سه معلم زبان انگليسي، آمريكايي گفته شد كه به آمريكا برگردند. 17 تا 21 حذف شده است. 22ـ جزييات: الف ـ عصر روز 7 نوامبر وابسته دفاعي با خانم سيندي دواير همسر پل دواير سرهنگ دوم نيروي هوايي در مورد احساسات ضدآمريكايي اخير در دانشكده افسري ايران گفتگو كرد. خانم دواير يكي از سه نفر همسران آمريكايي است كه در دانشكده زبان انگليسي تدريس ميكنند. او از 26 سپتامبر در دانشكده به تدريس براي دانشجويان سال سوم كه سنشان به طور عادي 22، 21 سال است مشغول بوده است. او در سه كلاس كه به ترتيب داراي 17 و 18 و 24 دانشجو است درس ميدهد. دو همسر آمريكايي ديگر نيز به دانشجويان سال سوم درس ميدهند. چند پاكستاني (3 تا 4 نفر) نيز انگليسي تدريس ميكنند. بر اساس ارزيابي خانم دواير فقط حدود 4 ايراني غيرنظامي در دانشكده تدريس ميكنند و مابقي افسران ارتش ايران هستند. دانشجويان پس از فارغالتحصيلي به هر سه نيروي ارتش ايران ميروند. ب ـ ابراز احساسات ضدآمريكايي اخير دانشجويان: در 5 نوامبر 1978 خانم دواير با حدود 15ـ12 دانشجو در فاصله زماني بين كلاسها مشغول صحبت بود. اين امر كاملاً طبيعي است چونكه دانشجويان ميل دارند در خلال فاصله بين كلاسها با معلمين صحبت كنند. مكالمه از اين قرار بوده است: دانشجو به خانم دواير: آيا شما ايران را دوست داريد؟ پاسخ: بله من ايران را دوست دارم و دوست دارم در ايران زندگي كنم (و شايد كلماتي با اين معني). دانشجو با لحن موذيانهاي به خانم دواير گفت: شما يك چادر لازم داريد. پاسخ: چرا من يك چادر لازم دارم، شما از من پشتيباني نميكنيد؟ پاسخ توسط همان دانشجو: بله. پاسخ توسط دانشجوي ديگر: نه من فقط از ايرانيها حمايت ميكنم. سپس دانشجوي ديگر گفت شما بايد به آمريكا برگرديد. خانم دواير گفت: چرا؟ پاسخ دانشجو: شما و شوهرتان تمام پول ما را از ما ميگيريد. خانم دواير اظهار داشته: نه شوهر من يك افسر ارتشي است. دانشجو پاسخ داد: نه ايرانيها به شوهر شما حقوق ميدهند. او چند تومان (10 ريال) ميگيرد؟ پاسخ خانم دواير: حقوق او به تومان پرداخت نميشود بلكه به دلار پرداخت ميشود. پاسخ دانشجو: شما آمريكاييها تمام پول ما را ميگيريد و بايد به آمريكا برگرديد. حدود سه دانشجو (نه دانشجويان خانم دواير) به ديگران پيوستند: شما بايد به خانهتان برگرديد. در 7 نوامبر 78 سرهنگ نافذي سرپرست خانم دواير و يك ژنرال ناشناس به كلاس خانم دواير آمدند تا جريان كار كلاس را زيرنظر داشته باشند. يك دانشجو در كمال تعجب خانم دواير به ژنرال و سرهنگ گفت: ما يك معلم فارسي زبان ميخواهيم. خانم دواير به افسر گزارشگر (وابسته نظامي) گفت در اين لحظه ژنرال و سرهنگ شروع به ايراد يك سخنراني طولاني بر عليه دانشجويان نمودند. تمام صحبتها به فارسي بود كه خانم دواير نميفهميد و دانشجويان يك تودهني محكم دريافت كردند. جـ ابراز احساسات ديگر دانشجويان به يك معلم آمريكايي ديگر (همسر افسر دفتر تحقيقات ويژه): خانم دواير به افسر گزارشگر (وابسته نظامي) گفت كه خانم ايكس (نام توسط افسر گزارشگر مخفي نگاه داشته شد) به وي گفت كه اخيراً همين اتفاق براي او (خانم ايكس) افتاده است. به خانم ايكس نيز گفته شد: شما بايد به آمريكا برگرديد و به دوستان آمريكايي خود نيز بگوييد به آمريكا برگردند. شوهر خانم ايكس اين اطلاعات را براي افسر گزارشگر تأييد كرد. د- افكار استاد غيرنظامي فرهنگ ايران در دانشكده افسري: اين استاد ايراني در دانشگاه تهران و دانشكده افسري تدريس ميكند. استاد به خانم دواير گفت كه دانشجويان وي بيشتر مايل هستند بدانند افكار دانشجويان دانشگاه تهران چه هست تا اينكه ميل به يادگيري فرهنگ ايران داشته باشند. سپس استاد اينطور ادامه داد كه وي با افكار دانشجويان دانشگاه تهران موافق نيست. هـ انضباط دانشجويي دانشكده افسري: يك اقدام انضباطي عادي در دانشكده افسري تراشيدن سر دانشجويان است. خانم دواير به افسر گزارشگر گفت اخيراً يكي از مبصران كلاسهاي او كه يك دانشجوي عالي است سرش را تراشيدهاند. خانم دواير نميتوانست اين موضوع را باور كند چونكه اين دانشجو يكي از بهترين و منضبطترين دانشجويان او بوده است. دانشجو به خانم دواير گفت دو نفراز دانشجويان سر يك كلاس به خواب رفتند و اين مسئوليت او بوده است تا آنها را بيدار نگهدارد. دانشجو از تراشيده شدن سرش ناراحت نبود و اقدام دانشكده را قبول داشت. وي فقط از تراشيده شدن سرش خجالت زده بود. وـ سؤالات گذشته دانشجويان: خانم دواير به افسر گزاشگر اظهار داشت كه در گذشته دانشجويان اين سؤالات را مطرح كردهاند: (1) اشل حقوقي خارجياني كه در دانشكده افسري كار ميكنند به چه ترتيبي است؟ (2) حقوق شوهر (شما) چقدر است؟ (3) آيا شما اتومبيل داريد؟ (4) چرا شما زمانيكه اتومبيل داريد اتوبوس سوار ميشويد؟ خانم دواير معتقد است كه چنين سؤالاتي كه از معلمين ديگر نيز شده است سؤالاتي معمولي هستند كه از يك معلم خارجي پرسيده ميشود. ز ـ گفتگوهاي خانم دواير با ديگر معلمين: خانم دواير اظهار داشت كه در اواخر سپتامبر يك سرهنگ ارتش ايران فلسفهاش در مورد كشمكشهاي داخلي فعلي در ايران را براي وي تشريح نمود. او به خانم دواير گفت كه اين آشوب توسط بازرگانان و تاجران ايراني ايجاد شده و بازرگانان محرك آتشزدن مساجد بودهاند. سرهنگ اضافه نمود افرادمذهبي مساجد خودشان را آتش نميزنند. سرهنگ اينطور به سخنانش ادامه داد كه مردم ايران هيچ نوع غروري نسبت به كشورشان ندارند و فقط ارتش براي كشورشان خواهد جنگيد. موقعي كه سرهنگ از خانم دواير سؤال نمود كه نظرش راجع به آشوب اينجا چيست؟ خانم دواير با اين سؤال پاسخ داد كه: چرا پدران و مادران ايراني بچههايشان را در خانه و دور از خيابانها نگاه نميدارند؟ سرهنگ جواب داد: هيچگونه انضباطي در خانهها وجود ندارد و ايرانيها مردمي بيسواد هستند. نظريات تهيه كننده (دفتر وابسته دفاعي): اين اولين باريست كه افسر گزارشگر (وابسته دفاعي) به نشانههايي دست مييابد كه در دانشكده افسري احساسات ضدآمريكايي وجود دارد. به لحاظ اينكه اين احساسات توسط دو نفر از همسرهاي افسران نظامي تأييد شده، افسر گزارشگر اين اطلاعات را بسيار صحيح طبقهبندي ميكند.خانم دواير گفتگوهايش را با اين حرف خلاصه نمود كه وي فكر ميكند اكثريت دانشجويان طرفدار آمريكا هستند و فقط معدودي (درصد ناچيزي) از دانشجويان اين احساسات ضدآمريكايي را با گستاخي ابراز ميدارند. به طور خلاصه شعارهاي ضدآمريكايي كه در جوامع غيرنظامي از طريق نامه، تلفن و اظهارات شفاهي مستقيم ابراز شده است اكنون به (West point) (دانشكده افسري) ايران نفوذ كرده است. افسر گزارشگر فكر نميكند كه اين يك شرايط غيرعادي باشد چونكه خيلي از دانشجويان كه دوستان صميمي سابق و همشاگرديهاي زمان دبيرستان بودهاند و اكنون دانشجوي دانشگاه تهران هستند (در حال حاضر در كلاسهاي دانشگاه حضور نمييابند) براي ماهها اين احساس ضدآمريكايي را ابراز ميداشتهاند. افسر گزارشگر فقط از تهور چند دانشجوي معدودي كه مستقيماً احساسات خود را به معلمين آمريكايي ابراز داشتند متعجب است. از مجموعه اسناد بدست آمده از لانه جاسوسي در تهران – كتاب نهم |