متن سخنرانى آيتاله سيد محمدرضا گلپايگانى روز 13 / 12 / 48 در مسجد اعظم قم قبل از ورود بصحبت چون شب گذشته از نجف مكتوبى داشتم كه نوشته بودند كه حضرت آيتاله حكيم را حركت دادند براى لندن بجهت معالجه. از خداوند متعال شفاى ايشان را مسئلت داريم ( آمين حضار). من دعا ميكنم شما آمين بگوئيد سپس از همه آقايان علماء و فضلاء و طلاب و مشتغلين تشكر ميكنم كه بحمدالله با اينهمه موانع و مزاحمات و مهيا نبودن اسباب در انجام وظايف خود كوتاهى نداشتند.1 وظايف خود را انجام داده و خواهند2 داد انشاءالله و با اينهمه گرفتاريها كه براى آنها فراهم است از درس و بحث و تأليف كتاب و تبليغات دينى كوتاهى نكردهام و نكردهايد. جزاكمالله خيرالجزاء تذكر ميدهم ميدانيد كار اين دوره از زمان كفار بواسطه ترفيعات و ارتقاء در امور مادى و پيشرفت در علوم اجتماعات غرور و جاهطلبى را بنهايت رساندهاند و هريكى از اين ممالكى كه بزعم اهل دنيا ممالك راقيه مينامند آنها در فكر اين افتادهاند كه ساير ممالك را تحت تسلط خود در آورند و بلكه در فكر اين هستند كه تمام دنيا را تحت تسلط خود در آورند و باالخصوص چون از ممالك اسلامى درك ضعف كردند و از اين طرف قوانين اسلام قوانين عادله اسلام را مخالف با مرام تجاوزكارانه و مخالف مرام تعدى خود ميدانند نسبت به تسلط بر بلاد مسلمين جديت بيشترى دارند و چون دانستند تسلط بر ممالك اسلام با حفظ عقايد اسلامى زحمت دارد و شايد ميسور نباشد در مقام برآمدند كه تضعيف عقايد مسلمين بنمايند و بهترين راه تضعيف را اين دانستند كه ابتدا كارى بكنند كه از امور آخرتى منصرف بكنند و بهتر از آنها در نظرشان تكثير شهوات و فراهم آوردن امور عادى كه ذهن آنها را از اسلام منصرف بكند پس از آنكه از اسلام منصرف كردند آنوقت مقاصد خودشان را ممالك اسلامى اجرا بكنند و لذا ملاحظه ميفرماييد بهرنحوى بود عملاً. قولاً وادار كردند در بلاد اسلام معاصى و خلاف احكام دين رايج شد و اسباب شهوات زياد پيدا شد بطوريكه مردم ديگر از دين غفلت كردند بعد از آنى كه اين معنى در نظرشان تأمين شد آنوقت بنا گذاشتند باينكه تبليغات خود را در بلاد اسلام عملى كنند. اولاً كارهايى كه در بلاد خودشان ميكردند براى تكثير شهوات در بلاد اسلام كمكم اينها را معمول كردند از اين مراكز فسادى كه باعث نقض عفت و عصمت ميشود از اين مراكز فسادى كه درش اعتقادات مردم سست ميشود اجتماعات فاسدهاى درست كردهاند و مشهور شدند كه مردم مسلمين را از عقايد دينى كم كم بى عقيده كردند گاهگاهى سمپاشى كردند و صورت اشكالاتى وارد كردند تا بجائى رسيد كه وادار كردند در خيلى از ممالك اسلامى ميگويند بايد مملكت روى اداره قوانين مملكتى اداره بشود نه روى قوانين اسلامى و اين معنى قهرا باعث اين شد كه احكام اسلام كنار برود. ممالك اسلامى اختصاص بيك مملكت هم ندارد نوع ممالك اسلامى يا اكثر شايد اقليت باقى مانده باشد كه بعنوان قوانين اسلامى در آنجا حكومت ميكند غالب ممالك اسلامى را يك نحوههاى خاصى وادار كردند كه يك قوانين در قبال قرآن جعل كنند و اداره مملكت را روى قوانين مملكتى اداره كنند نه روى قوانين اسلام كمكم وقتيكه مردم را آماده كردند براى مقاصد خود ديگر بطمع افتادند و در مقام تبليغات برآمدند. تبليغات غير از تبليغات عملى كه در بيمارستانهايى كه در بلاد اسلام درست ميكنند كودكستانهائى كه در بلاد اسلام درست مىكنند مدارس صنعتىهاايكه در بلاد اسلام درست مىكنند. غير از اينكه در اينجاها تبليغ ميكنند الان ديگر وقتيكه ديدند مسلمين حامى و پناه بعنوان اسلامى ندارند مشغول شدند به تبليغات و نشر جزوهها و نشر جرايد مسيحيت. نشريات مسيحى و تبليغات مسيحى. بطوريكه چندى قبل يكى از آقايان نامهاى ارائه داد كه از مسيحىها به او نوشته بودند كه اين چند وقتى كه ما در ارسال نامه كوتاهى ميكرديم و گاهى موفق نميشديم براى اين بود كه قانون مركزى تبليغات ما در مملكت شما خلاف قانون بود و گاهگاهى مأمورين دولت مانع از اجراى مقاصد ما ميشدند و حالا ديگر اين قانون. ما رفتيم و شرح داديم و الآن به نحو قانونى ما تبليغ ميكنيم كه همه هفته براى شما نوشته ميفرستيم و شما هم هرچه ميخواهيد براى ما نامه بفرستيد. رسميت پيدا كرد كه براى او نوشته بود اين ايام نشريات مسيحى در [بين ]جوانان نظام وظيفه كثيرا مجانا منتشر ميشود و افكار جوانان را مشوش كرده. خيلى تعجب كردم كه آيا دولت قدرت جلوگيرى تبليغات خارجى را حتى در [اماكن ]نظامى ندارد نميتواند جلو بگيرد حقيقتا مضطر است كه اگر اينطور باشد انا لله و انا اليه راجعون و اگر دارد قدرت و عمدا جلوگيرى نميكند كه اين مصيبت بالاتر از مصيبت اول است. نميدانم كه اگر در نظامى تبليغات مسيحى يا يهودى يا كمونيست منتشر بشود و تأثير كند در قلوب اينها ديگر اين نظامى مملكت ايران نخواهد بود اينها نظامى خارج ميشوند اينها اجنبىپرست ميشوند خيلى مطلب اهميت دارد كه حتى در نظامى اين تبليغات بشود. حضرت ابىعبداله سلامالله عليه فرمود ان لم يكن لكم دين فكونوا احرارا فى دنياكم1 حالا اگر اين ممالك اسلامى بدين عنايت ندارد كه باستقلال مملكت خودشان عنايت داشته باشند نگذارد روزى چنين منتشر بشود ميان مسلمين و بالخصوص در افراد نظامى كه جان مملكت در دست آنهاست اين مملكت در معرض سقوط واقع ميشود چرا بايد مملكت اسلامى كمك بكند بتضعيف عقايد دينى و چرا بايد مملكت اسلامى عقايد كفر را تعظيم و تجليل بكند بچه مناسبت مملكت اسلامى بايد جشن با شكوه براى مثلاً چندين سال گذشته آتشپرستى و گبر تجليل كند مصارف زيادى را صرف تجليلات و صرف ترويج مملكت و ترويج كفر كند آيا مسلم كفر را ترويج ميكند مگر ما مملكتى نيستيم اين ممالك اسلامى كه اميرالمؤمنين سلامالله عليه فرمود من و شما بنده خدائى هستيم كه خدائى غير از او نيست چرا بايد حالا افتخار بكند يك مملكت اسلامى باينكه جشن كفر چندين ساله كه يكوقتى اينها كافر بودند و چه كار ميكرد حالا ما به كفريات آنها افتخار ميكنيم آيا آتشپرستى و افتخار مملكت آنها ارتجاع نيست آنوقت به ما ميگويند مرتجعيد كه خداپرستيد ديگر حالا در اين عصر باز هم بايد آتش را ترويج كرد باز هم بايد بشرپرستى را ترويج كرد كه در آن قرون وسطى داشتند اين خيلى خطر ميآورد براى ممالك اسلامى كه ترويج كفر بكند چرا بايد در ممالك اسلامى افكار الهى را زير پا بگذارند چرا بايد در ممالك اسلامى آنچه را كه خدا فرموده و پيغمبر فرموده است اعتناء باين نكند چرا آنچه كه از آثار دين و اسلام است كمكم از بين ميبرند چرا بايد در ممالك اسلام تولد حضرت رسول (ص) اثرى درش نباشد و تعطيل رسمى از او ساقط بشود واقعا اگر غرض مبارزه با دين نباشد اين حرف اساسى است؟ من وقتيكه تلگراف كردم كه چرا اين ايام را تعطيل نميكنيد فرستادند بمن جواب دادند چون ايران از حيث كار عقب است ما ميخواهيم اين يكروز را كار بكنيم تا جلو بيفتيم. راست ميگويند؟ و چطور حالا ميگويند ميخواهيم هفتهاى دو روز تعطيل كنيم؟ اگر از كار عقب است چرا حالا زمزمه است كه پنجشنبه را ميخواهيم تعطيل كنيم؟ زننده است اين كارها. اين كار مثل اين است كه ميخواهيم اصلاً با دين معارضه كنيم. خوب بكنيد. حالا عاشورا و تاسوعا را تعطيل نكرديد. چطور شد. آيا ملت مسلمان باين كار اعتنائى كرد؟ ملت مسلمان بحمداله در كار خودش ثابت است. الان مىبينيد همينكه اسم محرم و عاشورا ميآيد چه ولولهاى در مملكت ايران واقع ميشود. چرا بايد احكام دين را يكى پس از ديگرى از بين ببرند؟ آيا اين حكم قرآن است كه دخترهاى بيگناه را در اردوى نظام ببرند و بعد بفرستند كه سپاه دانش و آبروى دخترها را ببرند و آنجا هم فساد در بين تمام قراء منتشر كند و فساد بكنند؟ اين حكم قرآن است؟ چرا بايد مملكت اسلامى ما اينطور باشد؟ چرا بايد ما كارى بكنيم كه تأمين عرضى نداشته باشيم. همان اشخاصى كه منشاء اين فساد هستند و كشورهايى كه منشاء اين فساد هستند خودشان الان در خطرند و در فكر هستند كه چه بايد كرد كه رفع خطر بكنند. همين ديشب مجلهاى ديدم كه نوشته بود آمريكا كثيرى از زنها تقريبا ثلث از زنها نوشته بود اول شب جرات نميكنند از خانه بيرون بيايند از ترس تجاوز تجاوزكاران. امنيت عرض ندارند. امنيت ناموس ندارند. اين امنيت عرض و ناموسى از بركت اسلام در ممالك اسلامى هست مسلمين بايد قدردانى كنند و آنرا محافظت كنند مگر امنيت همين امنيت جان است؟ امنيت امنيت جان است امنيت مال هست. امنيت عرض و ناموس هست. اشخاصى كه مسئول امنيت مملكت هستند بايد عرض و ناموس مردم را حفظ كنند اين اسبابى كه الان فراهم كردهاند در دنيا و در بعضى از ممالك اسلامى در معرض امنيت كه عرض و ناموس مردم هرجومرج بشود. مگر ميشود جلو جوانان را گرفت در وقتى كه مانعى نداشته باشند از تجاوز ممكن است جلو تجاوز آنها را بگيرند؟ بالاسف كه اين مسئله امنيت اسلام و احكام محكمه اسلام را يكى پس از ديگرى از بين بردند روحانيون را در امر بمعروف و نهى از منكر و در تبليغات دينى محكوم كردند قهرا وقتى روحانيون محدود شدند و فساد و شهوات و منكرات زياد شد و مخالفت نكردند از اينگونه مطالب هرجومرج واقع ميشود مثل خود آمريكا كه الان خودشان دارند از كار خودشان پشيمان شدهاند و فكر ميكنند كه بچه نحو درست كنند حالا تازه ما رفتهايم كار آنها را تعقيب كردهايم. بجان محمد و آلمحمد خدا ما را از خواب غفلت بيدار كند (آمين). چرا بايد مملكت ما و ما جورى باشيم در مملكتمان كه يكنفر روحانى كه بهيچوجه منالوجوه خلاف مصلحت مملكت اقدام و حرفى نميزند در يك شهرى بخواهد تبليغ كند بدون مهلت بگويند بايد از اين شهر برويد هر چه بگويد از چه راهى بروم؟ از راه قانون مملكتى بروم يا از راه قانون اسلامى بروم بچه راهى بروم؟ بگويند بايد بروى و بكسى هم نگوئى كه ما از شما تعهد گرفتهايم بروى. يكى از رفقاى از يكى از شهرها آمد و ميگفت مرا بردند سازمان امنيت. آنهائى كه ميخواهند امنيت را حفظ كنند اينجورى ناامنى ميكنند و مردم ايمن نيستند گفتند بايد تعهد بدهى از اين شهر بروى. چرا؟ نميدانم. هيچ راه ندارند و نگوئيد كه ما گفتهايم برويد. چرا بايد يك عالم جليلالقدرى كه در يكى از شهرهاى فارس دعوت ميكنند او را بشرك در مجلس غيرمناسب مگر بايد هركس را در هر مجلسى دعوت كرد. چرا روحانى را دعوت كنند در مجلس غيرمناسب و چرا وقتيكه دعوت ميكنند از او توقع دارند كه در مراسم غيرمناسب با مقام روحانى شركت كند و اگر شركت نكرد براى او جرم معين ميكنند و ميگويند بايد سه سال زندان باشى. جناب آقاى سيدمحمدحسين ارسنجانى كه يكى از فضلاى حوزه قم است و الان در فسا از علماء است مسموع شد كه ايشانرا دعوت كردهاند و با تهديد او را بردهاند در مجلس. پس از آن در مجلس ميگويند با ما در اين مراسمى كه مناسب با مقام روحانيت نيست شركت كنى وقتى شركت نميكند سه سال براى او جرم معين كردهاند. لابد بحكم عدل. عجب عدلى. آيا اين عدالت از كجا آمده است؟ وقتى ممالك اسلامى اينطور بىعدالتى در آن رواج ميشود و احدى هم نيست كه مسئوليت داشته باشد كه كسى بخواهد باين بگويد چرا. هر كه بگويد چرا جرمش از او بدتر ميشود. بحمدالله تلگراف آزادى آقاى حجتالاسلام سيدحسن شيرازى1 رسيد برايم و مسرور شديم ولى نميدانند كه در ايران روحانيت بيشتر از آنجا در زحمت است. هيچكس هم نيست كه بگويند چرا با روحانى اينطور رفتار ميكنيد؟ به بينيد چرا اين را از مجلس تبعيد ميكنيد ميگوئيد برو قم و نمان آنجا. چرا علت را بگوئيد بهبينم چيه؟ هيچ. دلبخواه. اميدواريم خداوند عالم خودش اين محظورات را مرتفع بكند (آمين) و اينها را از خواب غفلت بيدار كند كه اينقدر بر ضرر مملكت خودشان اقدام نكنند (آمين) ولى فعلاً با اين توسعه تبليغات كفار تكليف من و شما زياد ميشود بجهت اينكه انسان اگر نگويد مواخذه ميشود. بايد تذكر داد. خواهش كرد. التماس كرد. آقايانبياييد يك قدرى فكر كنيد. اينقدر برخلاف اسلام رفتار نكنيد. اين مقدار كه برخلاف اسلام رفتار ميكنيد و قلوب افراد خودتان و افراد نظامى را افراد مملكت را اينطور تبليغات كفار در اينها تأثير بكند مملكت در معرض سقوط است ما بايد در همه جاها كه مورد تبليغات ماها است مردم را تذكر بدهيم كه دست از دين برندارند و باينگونه امور دين خود را از دست ندهند و بحمدالله هر چه هم تضييق كردند بر متدينين و تضييق كردند بر علماء و روحانيين توجه مردم مسلمان بيشتر شده البته اين چند نفرى كه كفار در ممالك اسلامى مسلطشان كردند بر مسلمين و يك مقدار هم تبعات آنها. آنهائى هستند كه اين صدمات را وارد ميكنند ولكن نوع مردم بازاء اينكه اعتقادشان كمتر بشود مسلمين اعتقادشان بيشتر شده. محكمتر شده. آيا از چند سال قبل از ده سال قبل تاكنون كه ملاحظه كردهايد روحانيت در فشار بوده است شما خودتان مىبينيد كه توجه مردم چقدر بهتر شده است چقدر نسبت به روحانيت و نسبت به تبليغات دينى اظهار علاقه ميكنند. يكى از مردم عادى آمده بود از شهر تهرانى كه اينقدر فساد در آنجا رواج دارد پرسيدم از يك آقائى كه حال او چطوره گفت بعضى از تجار مىگويند مىخواهيم خودمان را قربانى اين آقا بكنيم براى اينكه مىبينيم خوب تبليغ ميكند دين را بما ياد ميدهد. مردم توجهشان بيشتر شده. بازاء اينكه اينها را تضييقاتى كه وارد ميشود براى صرف توجه مردم بحمداله توجه نوع مسلمانها بيشتر شده. آنهايى كه توجه ندارند نبوده و آنهاايكه بوده حالا بهتر شده. شايد يك وقتى عرض كرده باشم در جلد ششم بحار در مغيباتى را كه حضرت رسول (ص) اخبار ميدهند در ضمن كه ميفرمايند در آخر زمان اينقدر فحشاء و منكرات چه ميشود. زنها چه ميكنند. وارد ميشوند در كار مردها. مصادر امور واقع ميشوند و امثال ذلك. حضور مبارك اميرالمؤمنين سئوال ميكنند از حضرت رسول كه يا رسولالله در آن زمان اين كارها بايمان مؤمنين صدمه وارد نميآورد؟ حضرت ميفرمايند نه. علاوه براينكه صدمه وارد نميآورد آنهائى كه مؤمن هستند ايمانشان محكمتر ميشود. تشبيه ميفرمايند نظير باران كه روى سنگ ببارد. اگر سنگ بگرد آلوده باشد باران كه روى آن ميبارد گرد او را برطرف ميكند ولكن ما هم بايد بوظيفه خود عمل كنيم. نه بواسطه اين تسلط كفار و اين تبليغات آنها مأيوس بشويم و بگوييم ديگر دين از دست رفت و نه آنها هم بايد خيلى طمع پيدا كنند و اميدوار بشوند كه دين را از بين خواهند برد دين از بين بردن باين سهلى نيست چندين سال تركيه را ممنوعكردند از مراسم دينى با آن شدتى كه هر كدامتان ميدانيد اين كار را كردند وليكن بعد از آنى كه سياست فرق كرد و رفع منع شد اول تركيه حاجيش از همه ممالك بيشتر شده اول شد در عالم. مگر دين چنين است كه باين مقدار سختى مردم دست از دينشان بردارند. اميدوار هستيم كه با توجهات امام زمان اين مملكت از ولايت ائمه دستشان كوتاه نشود (آمين) مقصود اينكه حالا كه مىبينيم مردم اينقدر توجه دارند و اينقدر اصرار دارند مىبينيد الان براى بردن مبلغ در همه جاهايى كه توجهاتشان زياد است تكليف ما هم خيلى مشكل است. بايد مهيا باشيم و تا مقدارى كه تمكن داريم دين خودمان را اظهار كنيم و نگذاريم كه يك دستهاى از مردم بكلى از دين خارج بشوند از جهت اينكه بانها گفته نشود اگر چه اين عده براى جمعيت ايران كم است ولكن با تائيد الهى اميدوار هستيم بتوانيم ترويج كنيم و در مقام امر به معروف و نهى از منكر كوتاهى نكنيم تا مقدارى كه ممكن است و اميدوار هستيد كه همه علماء و همه طلاب اين تكليف بسيار سنگين را عملى كنند و خوب از امتحان برآيند و خداى نخواسته نباشد مصداقى كه وجود مبارك سيدالشهداء يا اميرالمؤمنين فرمودهاند حالا چند جملهاى از خطبه حضرت سيدالشهداء عرض ميكنم براى آقايان و تشكر هم ميكنم كه انشاءاله ما نيستيم ولى براى تشويق آقايان و براى اينكه آنها موفق باشند اين كتاب كتاب بحارالانوار است كتاب مزار است. اول كتاب مزار كتاب امر به معروف و نهى از منكر است. مجلسى رضوانالله [عليه] از تحفالعقول نقل ميكند حضرت امام حسين ميفرمايد آيه قرآن ميگويد چرا دانشمندان و ربانيون مردم را از كارهاى بد نهى نميكنند. باز آيه شريفه ميفرمايد تا مقدارى كه انسان متمكن است و خطرى نيست بايدامر بمعروف و نهى از منكر كند و حيث شخصى را مقدم بر حيثيت دينى قرار ندهند مگر در موقعى كه دين در خطر باشد. انشاءاله آقايان موظف هستند در اين مسافرتهايى كه ميكنند براى تبليغات مردم را تبليغ صحيح بفرمايند و مردم را متوجه كنند باين نيرنگهايى كه كفار براى مسلمين فراهم آوردهاند و باين خرافاتى را كه كفار براى مسلمين نقل كردهاند دين خود را از دست ندهند و البته با خلوص نيت و با حسن اخلاق و با توكل بخداوند عالم و با صرفنظر از مال و با صرفنظر از مقام و جلال با تواضع با اخلاق حسنه مردم را مؤظفه بفرمايند و نصيحت بفرمايند و توجه بفرمايند كه اين دين گران است نبايد اين دين گران را سهل از دست داد. خدايا به محمد و آلمحمد دين مسلمين را حفظ بفرما (آمين) و شرّ كفار را بر خود آنها برگردان (آمين). خدايا بلاد مسلمين را از شر كفار نگاه بدار (آمين) خدايا بولى عصرت اين سربازان امام زمان در هر كجا هستند در قم در مشهد در نجف در جاهاى ديگر همه را از بلا محفوظ بدار (آمين) همه را توفيق عنايت فرما. محترما نسخه يكم به نخستوزيرى ارسال گرديد....17 / 12 / 41 در پرونده آيتاله گلپايگانى بايگانى شود 1ـ اصل : نداشتم. 2ـ اصل : خواهم 1ـ اگر دين نداريد، در دنيا آزادمرد باشيد. 1ـ حجتالاسلام والمسلمين سيدحسن شيرازى متولد 1316 نجف اشرف فرزند آيتاللّه سيدمهدى شيرازى مىباشد وى از بدو شروع طرحهاى آمريكايى شاه در ايران در صف مخالفين رژيم پهلوى قرار گرفت و به طور علنى فعاليتهايى را آغاز نمود و همزمان عليه دولت عراق و حزب بعث فعاليت نموده و در سخنرانىها و اشعار خود به شدت از آنان انتقاد مىنمود. وى در كتابى تحت عنوان «حكمتالاسلام» مطالب تند و حادى عليه سردمداران رژيم وقت ايران نوشت، در سال 1346 در كتابى به نام «قصهالشيعه» به دولت ايران و عراق حملاتى نمود. وى در سال 1348 در عراق بازداشت گرديد و طبق گزارشات و شايعاتى كه در آن زمان زبانزد خاص و عام بود تحت بازجويى و شكنجه و تهديد به اعدام قرار گرفت ولى با فشار افكار عمومى و دخالت مستقيم مرحوم آيتاللّه حكيم آزاد گرديد. و به كشورهاى عربى مهاجرت نمود و به فعاليت خود عليه حكومت عراق ادامه داد. ساواك در گزارشى در مورد خصوصيات اخلاقى او مىگويد: «مبتكر و متفكر، متين و مؤدب داراى قدرت بيان و حضور ذهن، جاهطلب و شخصى كه به خوبى مىنويسد و قريحه شاعرى دارد». ساواك در سال 1353 در طرحى به كلى سرى به منظور جمعآورى مخالفين و جريانسازى در بين آنان و هدايت عمليات مخالفين در نظر داشت از وجود ايشان استفاده نمايد و در اين راه سرمايهگذارىهاى فراوانى نمود از جمله اهداف طرح فوق حذف امام موسى صدر از صحنه لبنان قطع نفوذ وى در كشورهاى عربى بود و لكن طومار رژيم با امواج توفنده انقلاب اسلامى در هم پيچيد و اجراى طرح فوق عقيم ماند و هرچند با كمال تأسف بعضى از مقدمات آن اجراء شد و از جمله امام موسى صدر به طور ناگهانى در ليبى ناپديد گرديد. شهيد سيد حسن شيرازى بعد از پيروزى انقلاب اسلامى در دوم ماه مه 1980 توسط رژيم سفاك بعث عراق در لبنان ترور گرديد. |