موضوع : سخنرانى آيتاله گلپايگانى در خاتمه درس از : 21 تاریخ 4 / 6 / 48 به : 316 شماره : 2516 / 21 بسماللّه الرحمن الرحيم بنا بود از روز 12 ماه درسها را شروع كنيم ولى به علت آتشسوزى مسجدالاقصى سهشنبه و چهارشنبه را تعطيل مىكنيم تا با برادران مسلمان جهان همدردى خود را اعلام كنيم. در جرايد نوشته بودند مسجدالاقصى را آتش زدند تمام اعراب را خشمگين كردند ولى تمام مسلمانان جهان خشمگين شدهاند و من در اعلاميه خود نوشته بودم بايد مسلمانان جهان عزاى ملى اعلام كنند و مثل زمانى كه قبور ائمه را در مكه خراب كردند ملت و دولت ايران همدست شدند و يك روز مثل روز عاشورا تمام ايران تعطيل شد و مردم با دستجات و قمه در خيابانها حركت كردند حالا هم يك روز بايد تعطيل عمومى كنيم و عزاى ملى اعلام شود اما در جرائد نوشته بود كه عامل اصلى آتش سوزى دستگير شده ولى مسلم است كه اسرائيل در آتش سوزى دست داشته چون اين معلوم است كه آن سرزمين تحت اشغال اسرائيل است و بايد اول كارى كه مسلمانان بكنند اماكن مقدسه را از دست اسرائيل پس بگيرند اما اعلاميه كه من نوشتم چه ضررى براى دولت داشت و آن سيد بيچاره را دستگير كردهايد و مسبب اصلى من هستم. بيائيد مرا دستگير كنيد من از قديم اصلاً داخل سياست نمىشدم ولى در روزنامهها بيشتر و تندتر از اعلاميه من نوشتهاند ولى اعلاميه من سياسى بوده چون از آنها اجازه نگرفتهام و ما آبروى مملكت شما و مملكت خودمان1 را مىخواهيم و بعضى از كشورها كه بر ضد ما صحبت مىكنند آنها بدانند كه شما با ما هستيد (غرض عراق بود) اما در روزنامه فرمان به من فحش دادهاند و من سكوت كردم آنها از سكوت من استفاده كردهاند و باز به من توهين مىكنند. روزنامه فرمان در روزنامه نوشته كه چرا شما سكوت كردهايد و تلگراف نزدهايد حالا اگر تلگراف مىزدم و به من مىگفتند كه ما تمام پستهاى دولتى كافر و سنى هستند ولى اماكن مقدسه را احترام مىگذاريم ولى شما كه همه مسلمان هستيد در اماكن خود سينما ساختهايد من چه جواب بدهم يا بگوئيد در دانشگاه خود دختر و پسر درس مىخوانند و حتى شبها با هم هستند يا دختران [را به] سپاه دانش بردهايد خودتان بگوئيد آيا ما جواب داريم بدهيم و پيغام ميدهيم براى بالاترها اصلاً جواب ما را نمىدهند. نمىدانم به مقامات بالاتر نمىرسد چند روز من مشهد رفتم اطراف منزلمان مأمورهاى سازمان امنيت بود هر وقت مىخواستم حرم بروم فورى چند مأمور با چرخ دنبال من مىآمدند مگر ما نقشهاى داشتيم ما به غير زيارت كار ديگر نداشتيم چرا كه ما از آنها اجازه نگرفتهايم به مشهد رفتيم يا از آنها اجازه نگرفتهايم اعلاميه دادهايم در مملكت خودمان اين همه روحانيت را اذيت مىكنند آن وقت مىخواهيد ما به كشور ديگر تلگراف بزنيم يكى از طلبهها چند روز پيش آمد نزد من گفت روزى در آباده شيراز بودم يك دفعه يك مأمور جلوى مرا گرفت اسم شما چيست اهل كجا هستى. گفتم من مال يكى از دهات همين جا هستم مگر آدم نمىتواند به شهر بيايد آن مأمور گفته بود براى آخوندها ممنوع است يك چنين كشور آن وقت مىخواهند ما تلگراف كنيم اول بيائيم خودمان را اصلاح كنيم بعد ديگران را. در خاتمه صحبت خود گفت اگر گذاشتند و جلوگيرى نكردند عصر جمعه در مدرسه فيضيه بقيه صحبتها را در آنجا مىكنم اگر نگذاشتند هم كه هيچ. نظريه رهبر عمليات : مفاد گزارش صحيح و مورد تأييد است. ارم نظريه امنيت داخلى : مفاد گزارش صحيح. گلپايگانى مدتى است به علت تضييقاتى كه براى وى فراهم مىگردد در كمال ناراحتى به سر مىبرد و روز جارى بدون اطلاع قبلى سخنرانى و گفتنيها را گفت اصلح است در مورد سخنرانى عصر جمعه وى تصميمات مقتضى اتخاذ گردد. روحانى رئيس ساواك : ناراحتى گلپايگانى به علت بىاعتنايى در مشهد بود كه يك نوع حقارت در خود حس نموده. فورى ـ آقاى اوانى گزارش عرضى تهيه شود 5 / 6 1ـ اصل : خودم. |