سند نامه ::
 
تكليف شرعى من نيست اقدامى بكنم
موضوع : اظهارات آيت‏اله گلپايگانى

از : 21 تاریخ 31 / 2 / 48
به : 316 شماره : 1184 / 21
ساعت 17 روز 30 / 2 / 48 آيت‏اله گلپايگانى در منزل خود ضمن ملاقات با يكى از دوستان خود اظهار نمود اخيرا تلگرافاتى از تهران و عراق براى من رسيده كه بين عراق و ايران وساطت نموده و دولتين را آشتى دهم و شنيده‏ام براى بعضى از علماء هم چنين تلگرافاتى رسيده شخص ملاقات‏كننده از گلپايگانى سئوال نمود جنابعالى در اين مورد چه نظرى داريد و آيا در اين چند روزه تلگرافاتى نموده‏ايد يا اقداماتى كرده‏ايد گلپايگانى پاسخ داد تكليف شرعى من نيست اقدامى بكنم و لزومى هم نمى‏بينم كه اقدامى انجام دهم شخص مخاطب جواب داد چون عده‏اى از برادران دينى ما در ناراحتى هستند و شما اگر اقدامى نكنيد ممكن است خداى نخواسته وجهه شما كم شود گلپايگانى پاسخ داد چنانچه از طرف اعليحضرت و يا رئيس‏الوزراء شخصى بيايد و براى من در اين مورد پيغامى بياورد آن وقت تكليف من از نظر شرعى روشن است و تلگرافات و اقدامات لازم را خواهم نمود نامبرده اضافه نمود كه ديروز يك مقامى با من ملاقات نمود و گفت شما اقداماتى بكنيد ولى جواب دادم وظيفه شرعى1 من نيست و تكليفى ندارم از وى سئوال شد آن مقام چه شخصى بود آيت‏اله جواب داد معذورم و اضافه نمود كه من در سياست وارد نيستم اگر آقايان ديگر اقداماتى نموده‏اند معلول آشنائى آنها به سياست است و از شخص ملاقات كننده خواست هر كس از شما پرسيد كه آيا گلپايگانى تلگرافاتى نموده است يا خير به او جواب دهيد آقا گفته‏اند من تكليف شرعى ندارم.
نظريه منبع : نظرى ندارد.
نظريه رهبر عمليات ـ مفاد گزارش فوق صحت دارد و آيت‏اله گلپايگانى تاكنون هيچگونه اقدامى درباره اعمال خلاف حكومت عراق نسبت به زوار و ايرانيان مقيم آن كشور به عمل نياورده است.مدرس
نظريه امنيت داخلى ـ مفاد گزارش صحيح است گلپايگانى كه از اقدامات شريعتمدارى و نجفى اطلاع حاصل نموده و چون از غافله عقب مانده براى كسب موقعيت هر چه بيشتر سكوت را اختيار و به اين موضوع اشاره مى‏كند كه از طرف شاهنشاه آريامهر نماينده‏اى با او ملاقات كند و از اين قضيه قصد بهره‏بردارى دارد با اين كيفيت كه پس از انجام اقداماتى خواسته‏هاى خود را جامه عمل بپوشاند. روحانى
رئيس ساواك. گلپايگانى از لحاظ عقب ماندن از سايرين مايل است كه از تهران مقامى به او دستور دهد كه به صلاح نمى‏باشد.
مهران

1ـ همانطور كه در اسناد قبل و نيز اسناد بعد از اين در خصوص اختلافات بين رژيم ايران و عراق آمده است. رژيم ايران درصدد بود از وضع به وجود آمده در عراق و ظلم و هتك حرمت كه به علما و حوزه علميه نجف اشرف توسط حزب بعث وارد شده است بهره‏بردارى سياسى نمايد، لذا ساواك سعى كرد از عواطف جريحه‏دار شده علماء (به واسطه پيش‏آمدهاى عراق) استفاده كند، از رهگذر ارسال تلگراف از سوى علماء و مراجع تقليد ايران عليه اقدام بعثيان اين‏گونه وانمود كند كه علماى ايران با او هستند، تا به اين وسيله زمينه‏هاى دشمنى دولت بعثى عراق را عليه حوزه علميه نجف و علماء و خاصّه حضرت آيت‏اللّه‏ العظمى امام خمينى تشديد نمايد.
همانگونه كه در اسناد متعدد پرونده انفرادى آيت‏اله گلپايگانى در اسناد ساواك آمده‏است. عوامل رژيم و بويژه ساواك، با اجراى شگردهاى مختلف تلاش مى‏كردند، مطابق ميل و سياست خود، اعلاميه‏يى را آيت‏اله گلپايگانى عليه بعثيان و در تمجيد از موضعگيريهاى رژيم ايران بنويسند. معظم‏له با اينكه از اقدامات ظالمانه بعثيان در خروج ايرانيان از عراق فوق‏العاده نگران بودند، مع‏الوصف اصلح دانستند چنان اعلاميه‏يى در آن مقطع زمانى از سوى ايشان صادر نگردد. اين موضعگيرى منفى آيت‏اله گلپايگانى خشم ساواك را عليه ايشان تشديد كرد، همانطور كه در پاراگراف آخر سند 48 / 2 / 24 آمده‏است «ساواك به عوامل خود دستور جعل و اشاعه شايعات عليه آن عالم ربانى را صادر مى‏نمايد».