سند نامه ::
 
تلگراف آيت الله گلپايگاني خطاب به اسدالله علم و شوراي سلطنت
در مورد تصميمات دولت

موضوع : كاشف 500 مخابره 1300 تحويل 1305 كشف 2330
از : قم تاریخ 12 / 12 / 46
به : كل سوم 316 شماره : 4675 / 21
ساعت 1800 روز 11 / 12 / 46 از طرف آقاى گلپايگانى تلگرافى خطاب به آقاى علم و هيئت شوراى سلطنتى مخابره و در آن مطالب راجع به تصميمات دولت مبنى بر لغو تعطيلات رسمى و اعياد و وفيات بزرگ اسلامى و نيز اقدامات دولت و سوءتفاهمات موجود در اثر جعل بعضى قوانين و مقررات و طرح سپاه دانش دختران1 و گماردن بانوان به پاسبانى و مشاغل ارتشى و مبارزه با زبان عربى و تغييرنام مسلمانان و سلب آزادى از گويندگان و نويسندگان اسلامى و ايجاد تضييقات و مزاحمت نسبت به مقام روحانيت و طلاب علوم دينى و تصرفات غيرمشروع در مدارس2 و اخراج طلاب به عنف از آنجا قيد و نگرانى خود و مسلمين را از اين امر اعلام و ضمن يادآورى از علاقمندى و توجه شاهنشاه آريامهر نسبت به دين اسلام و رعايت جهات دينى از شوراى سلطنتى درخواست نموده كه آقاى نخست‏وزير و ساير وزراء را به مسئوليت خطير و وظائف خود در مقابل شاهنشاه آريامهر و ملت مسلمان ارشاد و به ايشان دستور دهند كه هر روز با غمى قلوب مردم را جريحه‏دار نساخته و خود را در معرض بدبينى قرار ندهند فتوكپى تلگراف با پيك تقديم خواهد شد. مهران
در بولتن درج شود ـ متن تلگراف را از ساواك قم بخواهيد. 13 / 12 آقاى اوانى ـ آقاى صابرى اقدام شود 13 / 12 در بولتن درج شد 13 / 12
-------------------------------
1ـ دولت اسداللّه‏ علم در ادامه سياستهاى خود مبنى بر مبارزه با فرهنگ دينى و ملى در تاريخ اول دى ماه 1341 طرحى را به عنوان مبارزه با بى سوادى آغاز كرد. به موجب اين طرح همه ساله عده‏اى از مشمولين نظام وظيفه كه داراى ليسانس و ديپلم هستند بجاى خدمت در سربازخانه‏ها براى تعليم به مردم بى سواد به روستاها مى‏روند. اين عده چهار ماه تعليمات مقدماتى نظامى خواهند ديد و بقيه مدت خدمت را در فرهنگ خواهند گذارنيد.
ـ لازم به توضيح است ـ به موجب اين قانون زنان ديپلمه و بالاتر به خدمت وظيفه اعزام مى‏شوند. ماده اول اين قانون مى‏گويد : به منظور بيشتر سهيم كردن زنان در تحولات اجتماعى كشور و در اجراى اصول انقلاب شاه و مردم به موجب اين قانون خدمات فرهنگى، آموزشى، بهداشتى، درمانى و اجتماعى وظيفه مقدس ملى زنان شناخته مى‏شود و به ترتيب مقرر در اين قانون در مورد زنانى كه داراى گواهينامه كامل متوسطه و يا مدارك تحصيلى بالاتر هستند برقرار خواهد شد.
قانون خدمات اجتماعى زنان مشتمل بر پانزده ماده و يك تبصره در تاريخ پانزده خرداد ماه 1347 به تصويب مجلس سنا و در تاريخ سيزده تيرماه 1347 نيز مورد تصويب مجلس شوراى ملى قرار گرفت و در تاريخ 24 تيرماه 1347 به مرحله اجرا درآمد. پس از تصويب اين قانون اولين دوره دختران سپاهى كه عده آنان بيش از 1891 نفر بود. از تاريخ اول مهر ماه 1347 مشغول كارآموزى در مراكز تعليماتى گرديدند و از اول فروردين ماه 1348 به روستاهاى كشور اعزام شدند. اين افراد در بسيارى از مواقع به عنوان جاسوسان رژيم شاه عمل مى‏كرده و حركتهاى اسلامى روستائيان را كنترل كرده و به مافوق خود گزارش مى‏دادند و در بعضى از اوقات خود رأسا اقدام به مقابله با مبلغين دينى و روحانيون مى‏نمودند. ملاحظه مى‏كنيد، كه پيش‏بينى و اقدام دورانديشانه امام خمينى و آيت‏اله گلپايگانى و روحانيت آگاه در سال 1341 و سالهاى بعد از آن داير بر مخالفت با لوايح استعمارى رژيم پهلوى، نشان داد كه شعارها و تبليغات رژيم در آن ايام بهانه‏اى بيش نبوده است.
«...گويندگان متعهد در آن برهه حساس و پر اختناق (سالهاى 43 و 44) در گرايش توده‏ها به امام خمينى و تداوم نهضت نقش اصولى داشتند... و در هر مسجد و منبر، در شهر و روستا، با قلم و بيان و هر راه ممكن ديگر از خمينى ياد مى‏كردند و نام او را كه يادآور حماسه سازش ناپذيرى و مبارزه بود بر زبان مى‏آوردند و با اين شگرد به توده‏ها روح مى‏داند و راه مى‏آموختند...در بعضى روستاها، جاسوسهايى كه در لباس سپاه دانش انجام وظيفه مى‏كردند، گوينده روحانى را به خاطر آوردن نام خمينى از منبر پايين مى‏كشيدند و با ضرب و شتم راهى زندان مى‏ساختند و يا به مركز مى‏فرستادند...» بر همين اساس حضرت امام در اولين اعلاميه خود پس از تبعيد به نجف، در تاريخ 27 فروردين 1346 به هدف رژيم از تشكيل سپاه دانش اشاره كرده و چنين مى‏فرمايند: «نقشه استعمار محو اسلام و احكام مقدس قرآن است، دستگاه جبار مجرى مقاصد شوم آنهاست، نقشه آن است كه به اسم اصلاحات مملكت را به حال عقب افتادگى نگاه دارند و به اسم دانش دوستى و سپاه دانش، دانشگاه و مدارس علميه را بكوبند...»
ايشان در همان تاريخ نامه‏اى به امير عباس هويدا نخست وزير وقت ارسال داشته و ضمن بيان مطالب مهمى، با اشاره به ادعاى رژيم مبنى بر دانش دوستى و تناقض آن با عمل رژيم در نابودى مراكز علم و معرفت مى‏فرمايد: «...آنها نمى‏خواهند ما در بين ملت آزاد باشيم و گويندگان ما آزاد باشند و شماها مع‏الأسف مأمور اجرا هستيد، مأمور چشم و گوش بسته، مأمور
بى چون و چرا. حوزه‏هاى علميه سپاه دانش، اخلاق و درستى بوده و هست به معناى واقعى نه گزافه و صرف تبليغ. شماها اگر دانش دوست هستيد چرا حمله وحشيانه به مراكز دانش مى‏كنيد چرا مدرسه فيضيه و دانشگاه را به خاك و خون مى‏كشيد؟ چرا محصلين علوم دينيه را يك روز راحت نمى‏گذاريد؟ چرا با دانشجويان در خارج و داخل اين نحوه معامله مى‏كنيد؟...» و در پيامى در بهمن ماه 1349 در محكوميت رژيم در اعمال شيوه‏هاى سركوبگرانه و وحشيانه در مقابل دانشجويان در آذر ماه همان سال، توجه عموم ملت بالاخص قشر تحصيل كرده را به مسايلى مهمى جلب كرده و در رابطه با سپاه دانش و علت وجود يافتن آن مى‏فرمايد: «...بايد گفت ايران به صورت پايگاه نظامى اسرائيل و در واقع آمريكا در آمده است. اجانب در اين كشور به تمام معنى مصونيت دارند ولى علما، دانشمندان، فرهنگيان و ساير طبقات از هيچ ظلمى مصون نيستند. بازرگانان محترم يكى پس از ديگرى ورشكست شده، ظلم و فشار دستگاه حاكمه بشدت هر چه تمامتر گلوى اين ملت مظلوم را مى‏فشارد، اختناق، حبس و زجر قرون وسطايى حكومت مى‏كند، به اسم سپاه دانش و سپاه بهداشت و ديگر اسامى فريبنده، مقاصد شوم استعمار همزمان با اشاعه فحشا در اعماق قصبات و دهات در جريان است مبارزه با علم و فرهنگ با شدت هر چه بيشتر ادامه دارد و مى‏خواهند ملت بدبخت را به دستور استعمار گران عقب مانده نگه دارند...» ر. ك: نهضت امام خمينى، جلد دوم، صفحات 41، 215، 219، 701 و روزشمار تاريخ ايران، دكتر عاقلى، جلد دوم، صفحه: 147 و تقويم تاريخى، فرهنگى و هنرى 2500 ساله شاهنشاهى ايران، محمدجواد بهروزى، صفحه 673.
2ـ براى توضيح بيشتر به پاورقى سند شماره 7291 / 9 ه ـ 19 / 6 / 46 رجوع كنيد.