موضوع : سيد محمدرضا گلپايگانى از : 21 تاریخ 7 / 11 / 46 به : 316 شماره : 4207 / 21 صبح روز 4 / 11 / 46 سيد محمدرضا گلپايگانى در آخر درس اظهار نمود كه من چند كلمه با آقايان طلاب صحبت دارم و آن هم راجع به سربازى و امتحانات محصلين علوم دينى است من با مقاماتى در تهران به وسيلهاى تماس گرفته و قرار است فردا جواب اين موضوع را به من بگويند من تقاضا كردم راجع به سربازگيرى طلاب1 مثل دوره مرحوم آيتاله بروجردى با ما رفتار نمايند و امتحانات ما را قبول كرده و محصلين علوم دينى را به سربازى نبرند. اگر اين پيشنهاد مرا رد كرده و قبول ننمودند من به شما اعلام مىكنم كه حق نداريد در امتحانات آموزش و پرورش شركت كرده و اگر كسى امتحان بدهد او را از رديف علماء خارج مىكنم ولى اگر هر يك از طلاب را به سربازى ببرند من شهريه او را پرداخته و حتى به خانواده او هم كمك خواهم نمود و او را در رديف علماء قرار مىدهم و در اين مدت هر چه از دولت گرفت و خورد جايز مىدانم. نظريه منبع ـ نظرى ندارد. نظريه رهبر عمليات ـ مفاد گزارش فوق مورد تأييد مىباشد. نظريه امنيت داخلى به طوركلى گلپايگانى از روز اول با امتحانات طلاب وسيله آموزش و پرورش مخالفت داشته و اين مخالفت را روز به روز تشديد مىكند تا آنجايى كه در خاتمه درس خود به طلاب نيز اولتيماتوم داده كه اگر كسى شركت كند او را طلبه نمىشناسد بديهى است شركت طلاب در امتحانات روز به روز از موقعيت وى مىكاهد و هر چه در اين زمينه نسبت به جلب طلاب و شركت آنان در امتحانات كوشش و مجاهدت شود موقعيت او متزلزلتر مىگردد. اعمال گلپايگانى اصولاً مغاير و مخالف تصميمات دولت مىباشد و بايستى در تضعيف وى هر چه زودتر تصميمى اتخاذ گردد. روحانى ـ در گزارشى كه در مورد فوق تهيه مىشود منظور نمائيد. آقاى صابرى صحت و سقم موضوع از ساواك محل خواسته شود 11 / 11 اقدام خواهد شد. 11 / 11 ------------------------ 1ـ يكى از حربههايى كه معمولاً رژيم شاه عليه روحانيون بكار مىگرفت، اعزام طلاب جوان به خدمت نظام وظيفه بود. حتى در زمان مرحوم آيهاللّه بروجردى هم هرگاه رژيم از سوى ايشان تحت فشار و اعتراض قرار مىگرفت، زمزمه به سربازى بردن محصلين علوم دينى را بر سر زبانها مىانداخت. در پى وقوع حادثه فيضيه و صدور اعلاميه تاريخى حضرت امام خمينى داير بر «شاهدوستى يعنى غارتگرى» و نيز پاسخ حماسهآفرين آن حضرت و آيتاله گلپايگانى به تلگراف آيهاللّه حكيم درخصوص مهاجرت علما به نجف و ادامه مبارزه عليه دستگاه حاكمه. فرمان اعزام روحانيون قم به سربازى از سوى رژيم صادر گرديد. در فروردين ماه 1342 اداره نظام وظيفه طى بخشنامهاى اعلام كرد: «فقط به طلابى كارت معافيت تحصيلى خواهد داد كه علاوه بر اشتغال به تحصيل در رشته علوم دينى، داراى ديپلم 6 ساله متوسطه نيز باشند.» تا قبل از صدور بخشنامه مذكور از طرف اداره نظام وظيفه عمومى، روش موجود راجع به نظام وظيفه طلاب چنين بود كه دو نفر از مدرسين مورد اعتماد وزارت فرهنگ، اشتغال به تحصيل طلاب مشمول را گواهى مىكردند و وزارت فرهنگ به استناد آن گواهى، طلاب مورد بحث را به عنوان محصل علوم دينى به حوزههاى نظام وظيفه معرفى مىنمود و حوزهها نيز براى آنان كارت يكساله معافيت تحصيلى صادر مىكردند و هرگاه طلاب علوم دينى به درجه اجتهاد مىرسيدند، طبق قانون از خدمت سربازى معاف شناخته مىشدند. مندرجات اسناد ساواك حاكى از آن است كه «مأمورين شهربانى در تاريخ 24 / 1 / 42 بدون رسيدگى به سوابق طلاب، تعدادى از آنها را در خيابان و مساجد دستگير و به نظام وظيفه شهرستان تحويل دادهاند.» در تاريخ 31 / 1 / 42 ساواك گزارش مىدهد: «حوزه نظام وظيفه تاكنون 24 نفر از محصلين علوم دينى حوزه علميه را كه مشمول خدمت وظيفه بودهاند، جهت خدمت به مركز اعزام نموده است. اثر اين موضوع در حوزه اين بوده كه طلابى كه خود را مشمول مىدانند يا قم را ترك و به شهرستانها رفتهاند يا اينكه به لباس شخصى در آمدهاند و فقط طلابى در شهر ديده مىشوند كه مسّن و يا از نظر قوانين نظام وظيفه وضع آنها روشن است. به دنبال جلب طلاب و اعزام آنها به سربازى، كلاسهاى درس حوزه علميه قم بكلى تعطيل شد و عدهاى در صدد برآمدند كه جهت ادامه تحصيل به مشهد بروند.» روحانيون در همه جا اين اقدام دولت را يك عمل خصمانه عليه روحانيت و تضعيف روحانيت شيعه و اسلام قلمداد كردند و در اعلاميهها و نامههاى خود به نجف و كربلا نيز اين موضوع را مبارزه دستگاه عليه اسلام و روحانيت ابراز داشتند. همين امر ساواك را بر آن داشت تا جهت فرونشاندن اعتراض و خشم عمومى، پيشنهاد نمايد كه «به وضع طلاب نيز مانند مشمولين عادى طبق مقررات رسيدگى شود» و اين در حالى بود كه اعزام طلاب به حوزه نظام وظيفه همچنان در شهرهايى چون اصفهان، رضائيه (اروميه)، مشهد و سنندج ادامه داشت. سرانجام در روز 14 / 7 / 42 وزير كشور تلفنى به فرماندار قم دستور داد كه به رئيس حوزه نظام وظيفه ابلاغ كند كه مزاحم طلاب مشمول نشوند. به دنبال توقف اعزام طلاب به سربازى، كلاسهاى درس حوزه از روز 20 / 7 / 42 آغاز گرديد. اما در مشهد از روز 18 / 9 / 42 اداره نظام وظيفه، شروع به احضار مشمولين نمود. بنا به گزارش ساواك: «بعد از مدتى سياست ملايمترى نسبت به روحانيون اتخاذ گرديد و قرار شد قيد «داشتن ديپلم» از طلاب برداشته شود. به همين دليل در اول ديماه 1342 آئين نامه تحصيلات طلاب علوم دينى به تصويب شوراى عالى فرهنگ رسيد كه آن هم با مخالفت گلپايگانى، مرعشى نجفى و شريعتمدارى روبرو شد و نوعى عمل انتقامى عليه روحانيون تلقى گرديد.» در گزارش ديگرى، ساواك به اين نكته تصريح كرده كه «براى كنترل طلاب نبايد اظهار داشت كه آنها داراى مدرك كلاسيك معينى باشند. قيد داشتن ديپلم براى طلاب كه در بخشنامه فروردين ماه اداره نظام وظيفه گنجانيده شده بود و همچنين شرايطى كه در آئيننامه و برنامه جديد وزارت فرهنگ رعايت شده با عرف و عادت و روش كار حوزههاى علميه موافق نيست و اجراى آنها موجب نگرانى و بدبينى روحانيون است.» در سال 1345 مجددا موضوع اعزام طلاب به سربازى مطرح شد و در تاريخ 2 / 6 / 45 كميسيونى با شركت وزير آموزش و پرورش، مشاور نظام وظيفه و نماينده ساواك و سه نفر از اعضاى عاليرتبه وزارت آموزش و پروش تشكيل گرديد تا نسبت به اجراى آئيننامه سال 1342 مذاكره شود كه از اين جلسه هم نتيجهاى حاصل نشد. در سال 1351 يك بار ديگر تعدادى از طلاب حوزه دستگير و براى خدمت اعزام شدند. اما سرانجام رژيم نتوانست به يك دستورالعمل كلى و قابل اجرا در خصوص نظام وظيفه طلاب دست يابد و اعزام طلاب دستگير شده به سربازى كه هر از چند گاهى تكرار مىشد، موجب سردرگمى اداره نظام وظيفه شده بود و آنان مانده بودند كه در اين زمينه چه سياستى را در پيش بگيرند!. |