رونوشت نامه شماره 26324 ـ 11 / 12 / 43 ساواك استان مركز طبق گزارش ساواك قم در تاريخ 6 / 12 / 43 اطلاع مىرسد كه طلاب قصد دارند در روزهاى 7 و 8 اسفند كه مصادف با رحلت امام جعفر صادق و جريان مدرسه فيضيه و مسجد امام مىباشد مجلسى ترتيب دهند. چون امكان داشت مطالب سياسى در اين جلسات گفته شود و تظاهراتى صورت گيرد. كميسيون امنيت تشكيل و تصميماتى اتخاذ گرديده است كه مراتب تلفنا به اداره كل سوم و دفتر ويژه اطلاع داده شد. از ساعت 1800 مورخه 7 / 12 / 43 دربهاى مسجد امام بسته شد. طلاب در مسجد بالاسر مجاور حرم اجتماع و نوحهخوانى و مصيبت را شروع كردند. در فاصله نوحهخوانى يكى از طلاب اظهار داشت به سلامتى خمينى صلوات بفرستيد. لكن سايرين او را منع نمودند و با اينكه چند مرتبه حرف خود را به تناوب تكرار كرد كسى صلوات نفرستاد. اين جلسه در ساعت 1930 بدون برخوردى خاتمه يافت و جمعيت كه در حدود دو هزار نفر بودند متفرق شدند. سپس تعدادى از طلاب در حدود 500 نفر به صورت اجتماع از مسجد بالاسر وارد صحن كهنه و بعد از آن داخل صحن نو شدند و هنگام خروج دستجمعى و پياپى شعار (عزيز ما خمينى) مىدادند و به طرف مدرسه فيضيه حركت كردند در جلو ميدان صحن اجتماع نمودند. معلوم نبود كه قصد رفتن به مدرسه فيضيه را دارند يا حركت در خيابان آستانه را به صورت دمونستراسيون در اين موقع يك دسته تراكتهاى [ناخوانا] به هوا پرتاب كردند كه بلافاصله چهار عدد گاز اشكآور از طرف مأمورين انتظامى بين آنها انداخته شد كه جمعيت بلافاصله متفرق شدند و عدهاى داخل مدرسه فيضيه شده و آرامش برقرار گرديد. مأمورين تا ساعت 2200 در ميدان صحن آماده بودند. در مورخه 8 / 12 / 43 به مناسبت وفات امام جعفر صادق در منازل آقايان شريعتمدارى ـ گلپايگانى ـ نجفى مراسم عزادارى برقرار بود لكن به جز ذكر مصيبت مطالب ديگرى عنوان نشده غروب روز مزبور طلاب در مدرسه فيضيه اجتماع كردند و واعظى به نام سيدعبدالرسول موسوى تهرانى به منبر رفته و مطالبى درباره زدوخورد در مدرسه فيضيه اظهار داشت لكن از نصب بلندگو و ورود اشخاص متفرقه به مدرسه مزبور جلوگيرى به عمل آمد. سپس عدهاى از طلاب به مسجد بالاسر رفتند و پس از دعاى توسل قصد داشتند براى خمينى شعار بدهند ولى به علت آمادگى مأمورين موفق نشدند و از همانجا متفرق گرديدند. چون مأمورين قصد دستگيرى موسوى تهرانى را داشتند وى از مدرسه فيضيه خارج نشده و تاكنون ديده نشده است. مراتب فوق بلافاصله تلفنا به اطلاع آن اداره كل و دفتر اطلاعات ويژه رسيد.1 محركين اين جريان كه ضمنا گرداننده تظاهرات متعدد ديگرى نيز بودهاند و علنا مطالبى در مجالس اظهار نمىدارند به شرح زير مىباشند. شيخ حسينعلى منتظرى اصفهانى ـ شيخ عبدالرحيم ربانى شيرازى2 ـ شيخ صادق خلخالى ـ شيخ محمدعلى گيلانى قمى ـ شيخ حبيباله جعفرى ـ شيخ مهدى كروبى3 ـ شيخ احمد آذرى ـ على حجتى كرمانى4 ـ سيدهادى خسروشاهى ـ شيخ يحيى انصارى شيرازى5 ـ شيخ على اكبر هاشمى رفسنجانى-در مرحله دوم عدهاى از طلاب نيز در اين كار دست دارند. طبق اطلاع از محركين تاكنون شيخ يحيى انصارى شيرازى ـ شيخ صادق خلخالى ـ شيخ على اكبر هاشمى رفسنجانى ـ شيخ عبدالرحيم ربانى شيرازى دستگير شدهاند. نامبردگان تا اين ساعت در ساواك قم مىباشند. رئيس ساواك استان مركز ـ مولوى رونوشت برابر اصل است اصل در پرونده روحانيون تهران ر ـ 19 بايگانى است اين نسخه در پرونده گلپايگانى بايگانى شود 7 / 2 ـ صابرى --------------------------------- 1ـ با فرا رسيدن 25 شوال 84 (7 / 12 / 1343) كه مصادف با ايام تبعيد امام خمينى (ره) بود مراسم دعاى توسل كه هر شب تشكيل مىگرديد به مجلس پرشكوه يادبود شهيدان فيضيه بدل گرديد و قهرمانان روحانى به ويژه آنان كه در آن روز ناظر وحشيگريها و آدمكشيهاى دژخيمان شاه بودند ـ فاجعه آن روز را مو به مو براى شركتكنندگان در مجلس كه بيشتر زوار شهرستانيها و روستاها بودند تشريح كردند. از قتلها، خونريزيها، آتش سوزيها و غارتگريهاى شهپرستان در آن روز خونين سخن گفتند و بر مسببين و عاملين آن جنايات ننگ بار لعن و ابراز نفرت كرده براى شهداى فيضيه درود فراوان فرستادند. انبوه جمعيتى كه در اين مجلس شكوهمند گرد آمده بودند پس از شنيدن جنايات، خونريزيها و بىرحميهاى دژخيمان شاه در مدرسه فيضيه، آنچنان آشفته و خشمگين شدند كه بىاختيار به شعارهاى استنكارآميز و تنفربار عليه رژيم پرداختند و شعارهاى پراكنده به تدريج به تظاهرات دسته جمعى بدل گرديد و انبوه تودهها كه از روحانى، بازارى، زارع روستانشين و پيشهور شهر و دهات تشكيل مىيافت با شعار : سلام بر خمينى ـ درود بر خمينى از مسجد خارج شده وارد صحن مطهر شدند و از آنجا با مشتهاى گره كرده و تظاهرات كوبنده وارد خيابان و ميدان آستانه قم گرديدند. مأموران كلاه سى شاه كه از پيش آماده بودند به محض آمدن تظاهركنندگان به ميدان آستانه وحشيانه به آنان حمله كردند و با باتوم و سرنيزه به ضرب و شتم آنان پرداختند و با انداختن گاز اشك آور در ميان تظاهركنندگان، صفوف منظم و فشرده آنان را در هم ريختند و سرانجام آنان را پراكنده ساختند. عليرغم اين يورش بىرحمانه صبح روز 25 شوال مجلس با شكوه ديگرى از طرف روحانيون مبارز در مسجد بالاسر برپا گرديد كه با شركت انبوه تودهها و زائرانى كه از اطراف و اكناف آمده بودند همراه بود. در آغاز اشعار حماسهاى و جالب كه براى شهداى فيضيه سروده شده بود خوانده شد و شعار صلوات پى در پى براى قائد بزرگ فضاى مسجد را به لرزه درآورد. آنگاه آقاى شيخ علىاكبر ناطق با تغيير قيافه (با عمامه سياه و عينك دودى) خطابهاى آتشين ايراد كرد و از برادران روحانى كه در مدرسه فيضيه به دست شه پرستان شربت شهادت نوشيدند تجليل نمود و بار ديگر تأكيد كرد كه فرزندان خمينى تا آن روز كه انتقام خون اين شهيدان و ديگر شهداى راه اسلام را بگيرند و به منويات مرجع عاليقدر مسلمانان تحقق بخشند مبارزه را دنبال مىكنند. خطابه او با احساسات پرشور شركتكنندگان در مجلس روبرو گرديد و بار ديگر تظاهرات شكوهمندى به وقوع پيوست و تظاهركنندگان با تكرار شعارهاى شب پيش از مسجد خارج شدند و چون حملهكنندگان كلاه مسى شاه در بيرون صحن مطهر به حال آماده باش به سر مىبردند، تا فجايع شب پيش را به صورت شديدترى تكرار نمايند. تظاهرات در ساعت 12 در صحن بزرگ حضرت معصومه (س) پايان پذيرفت و ختم مراسم اعلام گرديد. بعدازظهر آن روز نيز مجلس باشكوه ديگرى در مدرسه فيضيه تشكيل شد كه علاوه بر جامعه روحانيت گروه زيادى از مردم نيز در آن شركت كردند. در اين مراسم روحانى جوانى به نام آقاى سيدعبدالرسول تهرانى به سخنرانى پرداخت و پس از بازگو كردن بخشى از جناياتى كه در مدرسه فيضيه به دست شهپرستان روى داد متن اعلاميه قائد بزرگ را كه به دنبال فاجعه فيضيه صادر شده بود ـ كه به اعلاميه شاهدوستى يعنى آدمكشى معروف است ـ از اول تا آخر خواند كه با استقبال و احساسات پرشور و كمنظير شنوندگان روبرو شد و با تظاهرات و شعارهائى جهت قائد بزرگ همراه بود. ر.ك : بررسى و تحليلى از نهضت امام خمينى، سيد حميد روحانى، ج 1، ص 882. برابر اسناد موجود، عوامل ساواك وقايع آن روزها را اين گونه گزارش كردهاند : شماره : 6817 / 12 الف تاريخ : 9 / 12 / 1343 از : ژاندارمرى كل كشور دايره اطلاعات و ضداطلاعات به : رياست سازمان اطلاعات و امنيت كشور برابر گزارش هنگ ژاندارمرى قم كميسيون اطلاعاتى شهرستان قم در تاريخ 6 / 12 / 43 در فرماندارى قم تشكيل و تصميم گرفته مىشود كه چون روز 7 / 12 / 43 مصادف با شب وفات حضرت امام جعفر صادق عليهالسلام و روز زدوخورد مدرسه فيضيه قم بوده طبق اطلاع حاصله طلاب در نظر دارند به اين منظور مجلسى در مسجد امام ترتيب دهند و امكان دارد تشنجاتى ايجاد نمايند. لذا از طرف كميسيون تصميم گرفته مىشود كه شهربانى پيشبينىهاى لازم را از نظر تأمين شهر معمول و بيست نفر ژاندارم مجهز به اسلحه مربوطه و گاز اشكآور در اختيار شهربانى گذارده شود كه به همين ترتيب عمل ضمنا از تاريخ 071800 / اسفند ماه دربهاى مسجد امام را مأمورين مىبندند لذا به تدريج عدهاى در حدود دو هزار نفر در مسجد بالاسر حضرت معصومه عليهالسلام اجتماع و مقارن ساعت بيست در حدود پانصد نفر از آنها به صورت دستهجمعى در حالى كه شعار مىدادند (عزيز ما خمينى مرجع ما خمينى) از درب صحن به طرف ميدان آستانه حركت مىكنند چون احتمال مىرفته كه جماعتى به آنها پيوسته و نظم شهر را مختل سازند لذا بنا به دستور رئيس شهربانى مأمورين ژاندارم چهار عدد گاز اشك آور به طرف آنها پرتاب و جمعيت را متفرق مىنمايند و طبق آخرين اطلاع تلفنى فرمانده هنگ قم فعلاً آرامش كامل در شهر قم برقرار است و احتمال بىنظمى بعدى نمىرود. از طرف فرمانده ژاندارمرى كل كشور ـ سرلشكر معزى. 2ـ آيتاللّه عبدالرحيم ربانى شيرازى در سال 1301 در شيراز ديده به جهان گشود. از سال 1318 به تحصيلات علوم دينى مشغول شد. فعاليتهاى خود را از سال 1320 شروع نمود و مبارزات سختى را با فرق صوفيه، بابيه و بهائيه شروع كرد و در اثر همين تبليغات 80 نفر از بهائيان سروستان به اسلام گرويدند. در سال 1327 در محضر آيتاللّه بروجردى به تلمذ مشغول بود، پس از فوت مرحوم آيتاللّه بروجردى مبارزات علنى خويش را آغاز و اولين فردى بود كه مرجعيت امام خمينى (ره) را مطرح ساخت. او در طول زندگى عملىاش توانست كتب زيادى را تأليف نمايد. از آن جمله 16 جلد تذييل وسايل الشيعه و 40 جلد حواشى بحارالانوار را مىتوان نام برد. ايشان از سال 1342 تا 1357 بيش از 15 بار به زندان افتاد و شكنجههاى فراوان ديد و حدود 10 سال از عمر شريفش را در زندانهاى رژيم طاغوت به سر برد. وى تنها پيشنهاددهنده لغو حكومت نظامى بختيار به امام راحل بود. بعد از پيروزى انقلاب اسلامى نماينده امام در استان فارس و نماينده مجلس خبرگان شد و سپس به عضويت فقهاى شوراى نگهبان درآمد. در فروردين 1360 به دست گروه ملحد فرقان ترور شد كه در بيمارستان بهبود يافت. سرانجام در 17 اسفند 1360 در حالى كه براى شركت در جلسه شوراى نگهبان عازم تهران بود در بين راه اصفهان و قم در سانحهاى مشكوك به لقاءاللّه پيوست و در كنار حرم مطهر حضرت معصومه (س) به خاك سپرده شد. رحمهاللّه عليه. 3ـ حجتالاسلام مهدى كروبى در سال 1316 ش در خانوادهاى روحانى در شهر اليگودرز به دنيا آمد. تحصيلات حوزوى را تا مرحله خارج فقه و اصول در حوزه علميه قم ادامه داد و در رشته الهيات و فلسفه از دانشگاه تهران ليسانس گرفت. وى به عنوان يكى از شاگردان حضرت امام از سال 1341 در مبارزه شركت فعال داشت و بدين سبب اكثر اوقات تحت تعقيب ساواك بود و چند بار به زندان افتاد و مدتى در تبعيد بود. مشاغل و مناصب وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى عبارتند از : سرپرستى كميته امداد امام، نماينده حضرت امام و سرپرست بنياد شهيد انقلاب اسلامى، نماينده حضرت امام و سرپرست حجاج ايرانى، رئيس مجلس شوراى اسلامى و نماينده سه دوره مجلس شوراى اسلامى، عضو مجمع تشخيص مصلحت نظام، عضو شوراى مركز جامعه روحانيت مبارز تهران تا سال 1367 و عضو مؤسس و دبير مجمع روحانيون مبارز تهران. 4ـ در سال 1316 ه ش در شهرستان كرمان متولد شد. پس از طى مراحل تحصيلى سطح و خارج در حوزههاى قم و نجف اشرف از سال 1336 فعاليتهاى مطبوعاتى خود را در روزنامه «نداى وطن» و «مكتب اسلام» آغاز و در جريان مبارزه با لايحه انجمنهاى ايالتى و ولايتى فعال و در شهر كاشان به نمايندگى امام خمينى فعاليت نمود. در پىريزى قيام 15 خرداد مشاركت جست. در سال 1343 در جشن ميمنت آزادى امام، حضور چشمگير داشته و توسط ساواك دستگير شد. طى سالهاى 1344 و 1354 نيز دوبار بازداشت و مدت سه سال در ايلام در تبعيد به سر برد. وى پس از پيروزى انقلاب اسلامى، مدتى در حزب جمهورى اسلامى فعاليت داشته، وى كتابها و مقالات متعددى را تأليف نموده است و در سال 1379 در سفر به عتبات عاليات دارفانى را وداع گفت. 5ـ حجتالاسلام والمسلمين حاج شيخ يحيى انصارى متخلص به اشراق فرزند شيخ محمد فخر انصارى در 1306 ش در سركوه داراب متولد شد. پس از طى دوره دبستان، مقدمات را نزد حاج شيخ عبدالكريم مدرس انصارى و شيخ ابوالحسن انصارى امام جماعت مسجد وكيل شيراز آموخت. در سال 1325 ش به شيراز آمد و از درس سطوح مدرسين حوزه علميه شيراز به ويژه حاج سيدنورالدين حسينى فقه و اصول و تفسير را فراگرفت و به تدريس ادبيات عرب و منطق پرداخت. در سال 1331 ش به قم عزيمت كرد و دوره كفايه و مكاسب را در محضر آيات محمد باقر سلطانى طباطبايى و حسينعلى منتظرى خواند و شرح تجريد را نزد فكور يزدى آموخت. آنگاه در مجلس درس خارج اصول حضرت امام (ره) و آيتاللّه بروجردى شركت كرد. همچنين به درس حكمت و فلسفه علامه محمد حسين طباطبائى حاضر شد و جامع منقول و معقول گرديد. ايشان در خلال تحصيل دوره خارج فقه و اصول به تدريس شرح لمعه و شرح تجريد مشغول بود و در مواقع فراغت از تحصيل و تدريس به وعظ و خطابه مذهبى مىپرداخت. (ركنزاده آدميت، محمدحسين، دانشمندان و سخنسرايان فارس، ج 4، ص 911ـ910، شريف رازى، گنجينه دانشمندان، ج 5، ص 102ـ101). |