سند نامه ::
 
سخنراني آيت الله گلپايگاني

سخنرانى آقاى گلپايگانى1

بسم‏اله الرحمن الرحيم
اذن للذين يقاتلون
پيغمبر اكرم فرمود وضع‏الاسلام قريبا و سيعود قريبا و طوبى للغربا مفسّرين در شأن نزول آيه دو احتمال داده‏اند يكى مهاجرت مسلمين به حبشه و دومى هجرت خود پيغمبر. طبرى در مجمع‏البيان مى‏فرمايد همه روزه مشركين به مسلمانان اذيت مى‏كردند ولى حضرت امير مى‏فرمود امروز هم اسلام همين طور شده مردم را از ياد خودشان خارج مى‏كنند بلى امروز دنياى مادى در نظر مردم ترقى كرده و قهرا معنويات از نظر آنها ساقط شده و مردم به امور مادى توجه كرده‏اند و به اشخاصى كه ماديتشان زياده و ترقى دارد پيروى مى‏كنند و فعلاً اين طور شده است. در تمام ممالك اسلامى احكام قرآن دستخوش كفار شده است معنى اين حرف اين است كه چون ماديت ترقى كرده است و وسائل مردم مادى ترقى كرده است و آنها اين اشخاص را و وسائل را خيلى دارند و...و آنهايى كه در اقليت هستند آنها را از بين مى‏برند و هر روز يكى از احكام الهى به توپ بسته مى‏شود اگر كسى هم بگويد پروردگار ما خداست يا بايد حبس كنند يا تبعيد نمايند و در خانه‏ها را مى‏بندند كه چرا خدا مى‏گوئيد ـ اناللّه‏ (الخ) و من نمى‏دانم شما به من تسليت بگوئيد و يا ما به شما تسليت بگوئيم و يا همه‏مان به امام زمان تسليت بگوئيم و همه به پيغمبر خدا تسليت بگوئيم مى‏دانيد امام زمان در چه حالى است آن حضرت همان طورى كه براى امام حسين گريه مى‏كند و مى‏فرمايد صبح و شام براى تو جد بزرگوار گريه مى‏كنم بر حسب قاعده براى قرآن هم همانطور گريه مى‏كنند و ما بايد آنها را تسليت عرض كنيم و بايد امام زمان را تسليت عرض كنيم از مصيبتهاى زيادى كه براى اشخاص خداپرست وارد شده و از اين مردمان مادى همه مصيبت‏زده هستند چون امام زمان بيشتر عهده‏دار حفظ قرآن است الآن ممكن است عرض كرد كه قلبش محزون است مانند تمام مسلمانان بايد به او تسليت عرض كرد و از او استمداد بجوئيم تا بتوانيم موفق باشيم و عمل به وظيفه نمائيم والاّ بر همه واضح است كه دنياى مادى جلو افتاده و روحيات عقب رفته و كسى تقويت فضائل اخلاقى را نمى‏كند تقويت خداپرستى و تقويت اسلام و مذهب شيعه را نمى‏كند بلكه به مقام تضعيف درآمده‏اند و اعمالى كه مرتكب مى‏شوند نوعا نافع نيست و براى امور معنوى مضر است و نوع مردم را از آخرت و خدا منصرف كرده است و لازمه‏اش اين است كه اغلب امور دينى از بين رفته قطع نظر از اينكه با رفتن اينها آخرت مى‏رود دنياى مردم هم مى‏رود و اگر تقوى نباشد در دنيا هيچ چيز نمى‏شود و اگر عدل نباشد در دنيا هيچ چيز نيست. بالعدل قامت الدنيا روحانيت جماعتى است كه مهيا شده‏اند مردم را به فضائل اخلاقى دعوت كنند و قهرا اگر كسى به اين مقام برآيد و مهياى تبليغ حقيقت بشود و اگر كسى از نظر عقلانى نگاه كند و اگر عقل داشته باشد از اين جمعيت حمايت خواهد كرد زيرا آنها بهترين جمعيت است براى استقلال مملكت و اينهايى كه حمايت نمى‏كنند يا نمى‏فهمند و يا تابع مردم كفار و دنياپرست شده‏اند كه عوض تقويت اگر كسى گوشزد ضرر كند اين طور معامله مى‏كنند و معنى‏اش اين است كه طبيب را بايد توهين كرد از اين جهت كه درك مرض كرده و از خوردن دارو خوددارى كرد زيرا كه تلخ است و خوراك مضر را خورد زيرا هوس نمى‏گذارد الآن مردم در اين مملكت و در تمامى ممالك اسلامى به طرف دنيا رفته و از نظر معنويات به عكس آن دست كشيده‏اند و بايد فكر كرد كه از فرهنگ شده؟ چون ما نظر مى‏كنيم به ديگران و مى‏خواهيم تقليد از آنها بكنيم و در نتيجه امور دينى از بين مى‏رود و اهل دنيا معمولاً دينشان تشريفاتى شده و احكامى كه مشتمل حقوق و سياست و تشريفات خشك باشند عمل مى‏كنند مثل جشن ولادت على عليه‏السلام ولى در مقام عمل به ساير قوانين اسلام خبرى نيست اشخاصى كه در اين مملكت دعواى دينى تشريفاتى انتظار دارند كه ما هم به آنها تشريفاتى باشيم حالا كه به ما مصيبت وارد شده و حالا كه شكست مى‏خوريم نبايد ساكت شويم و حالا مكلف هستيم طبق اسلام رفتار كنيم و اگر يك ناحيه شكست خورد ديگران شكست نخورد عرض كردم اسلام غريب شده است و فقط طلاب مجهز شده‏اند كه مطالب دينى را ضبط كنند و به مردم برسانند. حالا هم مثل سابق دامن به كمر بزنيد از قرآن حمايت كنيد و امروز تشخيص داده شده محافظ اسلام فقط شماها هستيد كه از دين حمايت مى‏كنيد و آنهايى كه واسطه مابين امام و قرآن و اسلام هستند اينها هستند و اگر يكى از آنها شكست خورد نبايد به كلى دست از كار برداشت تا آثار معنوى از بين برود و باز آن قدر كه ممكن است آقايان بايد حفظ كنند و اين فرصت حساس را از دست ندهند و ما براى اين حادثه و مصيبت وظيفه داريم الا اينكه بر حسب وظيفه بايد عمل كنيد و حالا جبران مثل مجاهده نيست بلكه جبران با اقدام است و هيچ يك از آقايان را نبايد سوءظن پيدا كرد و نمى‏شود گفت كه ساكت است و نبايد به كسى توهين كرد. چون جنبه شخصى ندارد بلكه توهين به يك مجتهد توهين بر همه است و حبس يكى حبس كردن همه است و هدف همه ما مشترك است نهايت در تشخيص وظيفه متفاوت هستيم و مثل ما مثل يك قشون است كه قلب دارد يمين دارد و يسار دارد ميمنه يك وظيفه دارد ميسره يك وظيفه دارد و قلب يك وظيفه دارد چنانچه از اول هم همين بوده و نمى‏شود يك مجتهد به فتواى مجتهد ديگرى عمل كند يا فضلا بفتواى جاهل عمل كنند مطلب معلوم است كه حفظ قرآن واجب است و حفظ اسلام لازم از اين جهت آقايان حيثيت عمل را به او واگذار كنند و تكليف هم تعيين نكنند و اگر خودشان اقدام كنند اى بسا از دوستى، دشمنى توليد كنند و در جنات الخلود مطالعه مى‏كردم ديدم كه سبب شهادت زين‏العابدين عليه‏السلام را دوستان كرده‏اند فرض آن از كثرت علاقه شد گفت و حضرترا معرفى نمود و باعث مرگ آن حضرت شد مقصود اين است كه متوجه باشيد يك كار شما نتيجه عكس ندهد و جورى شود ترويج شما تخريب نباشد بايد همه كار را عقلائى انجام داد بنده با اينكه محصور بودم معذلك اقدام كردم براى جلوگيرى از روزنامه‏ها چنانچه عرض كردم جهت ماديت جورى كرده مددى براى ما باقى نمانده است زيرا منظور از جرايد نشر عقايد مردم است ولى جرائد در عوض شروع از بى عفتى‏ها مى‏كند شما عكس‏ها را ملاحظه كنيد كه در اين جرايد نشر مى‏شود علاوه قلمهاى مسموم [نامفهوم] او يكى از وسائل تخريبى اسلام اين جرائد است و آنهايى است كه باعث عدم استقلال مملكت است اگر اينها دين داشته باشند اينطور نمى‏كنند اين نوشته هم باعث بى دينى هستند و هكذا اگر در فرهنگ و دانشگاه دين بود اين قدر بى عفتى توليد نمى‏شد در اثر بى‏دينى مردم يك مملكت توده[اى] مى‏شود و با استقلال مملكت مى‏جنگد شايد يادتان باشد كه تلفات چه اعدامها و چه ناراحتيها توليد شد اينهاست كه باعث شد كه در دنيا و در آخرت از بين رفت و اين جرايد عوض تسليت به جامعه روحانيت بر مى‏دارند با قلمهاى مسموم تعدى مى‏كنند اگر دست صاحب شريعت باز بود متوقع تكفير بودند اين قدر جسارت به دين و روحانيت كرده‏اند و هكذا وكلاء در مجلس جسارتها مى‏كنند و وزراء همين طور و ديگران همين طور و ما هيچ توقع نداشتيم كه اينجور باشد امروز خدا گفتن توهين دارد بايد صبر كرد همين طور كه مى‏بينى پيغمبر صبر مى‏كرد اين يك مطلب بود كه جبران به عهده آقايان بگذاريد تا آن‏ها به اندازه وظيفه عمل كنند. پريشب كه وزير دربار آمدند بنده مطالبى متذكر شدم و آنها هم يادداشت كردند اقدام ديگر اينكه تلگرافى فرستادم اگر چه احتمال مى‏رود تلگراف به دست آنها نرسيده است ولى اينها براى اين است كه مصادر امور متنبه باشند كه با هم هدف مشترك داريم و تلگراف جنبه اشارات به امور فعلى داشت كه در اين مملكت انجام مى‏گيرد و براى مراجعت آن‏ها هم تأكيد كردم و راه عقلانى همين است نه راه مجاهدت دسته‏بندى و... آن راهها صلاح نيست و من حاضرم هر يك از آقايان رويه علقائى پيشنهاد كرده‏اند قبول كنند ولى نحوه ديگر باعث اتلاف نفوس و جرئت بى‏شرمان است و هرگز عقلائى نيست و من خوش ندارم كارى را كه عقلائى نيست انجام دهم و الحمدللّه‏ هر يك از آقايان به قدر قوه عمل كرده و مى‏كنند به طورى كه عرض كردم نبايد آقايان به وظيفه ديگران عمل كنند ولو مجتهد در فتوا استقلال دارد. مطلب ديگر حالا كه اين حوادث واقع شده است هدف اصلى را چطور بايد انجام داد زيرا هم اين موضوعات مقدمه حفظ دين است و حتى قتل امام حسين (ع) مقدمه حفظ دين است و بايد دين را حفظ كرد اينجا آقايان طلاب يك وظيفه دارند و آن اينست كه حوزه را منظم كنند منظورم از تنظيم مانند تنظيم امور خارجى نيست بلكه تنظيم مثل تنظيم پيغمبر نه مثل تنظيم امور خارجى و آن اين است كه همه افراد مساوى بايد باشند و خون مردم مسلمان محفوظ باشد و توهين به يكديگر حرام و غيبت به يكديگر حرام شود و توهين و غيبت هم خلاف قرآن است اينها را انجام ندهيد و كارهاى ناشايسته را انجام ندهيد2 متوجه آيه شريفه باشيد ثم كان عاقبة الذين اساؤ السؤان كذبوا بايات اللّه‏3 بعضى از گناهان است منجر مى‏شود به تكذيب خدا و آيات خدا و بايد مواظب باشيم ممكن است اين توهينات اين غيبتها باعث سلب اعتقاد از امام زمان هم بشود و هميشه تقوى داشته باشيد چون وظيفه ما است كه حيثيت خود را حفظ كنيم و حمايت ما از قرآن همين است كه قرآن بخوانيم و حمايت ما فعلاً نيشتر زدن نيست به در منزل بيائيد و مرا به جهاد دعوت كنيد بلكه [ناخوانا ]با درس و بحث و استدلال است الآن كه وسيله مى‏خواهند اعتقادات... [نامفهوم ]و حالا بايد حوزه را تنظيم كنيم آن قدر كه مى‏توانيم به شما كمك كنيم و آن قدر هم كه شما مى‏توانيد به من كمك كنيد و من حتى‏المقدور در فكر امورات دنيوى و اخلاقى شما هم هستم و حتى در آن مدرسه طلاب را امتحان مى‏كنند و به اخلاقشان مواظب هستند و تشويق مى‏كنيم و در راه دوستى، دشمنى ننمائيد و الآن بايد حوزه را نگهداريم و بايد افراد مجاهد را نگهداشت و اين حوزه خيلى اهميت دارد انشاءاللّه‏ اميدوارم كه در مقام اقدام بيائيم بلكه حوادث جبران شود و اما مسلمانها كه فكر كمك دارند وظيفه آنها اينست كه كمك به كفار نكنند و آيات قرآن را در مقابل توپ قرار داده و با بمب منفجر نكنند. بايد به آنها كمك نكنند و كمك آن‏ها اين است كه دختران خود را براى بى‏عفتى به مدرسه نفرستند اى مسلمانان شما اگر فكر اقدام داريد كمك به كفار نكنيد اگر بيائيم در خانه‏ات ورق‏هاى قماربازى خواهيم ديد شيشه‏هاى شراب پيدا مى‏كنيم اگر به فكر اقدام هستى ربا نخور و بى‏انصافى نكن چرا عالم بيچاره را مورد تهمت قرار داده‏اى مگر آن كسيكه تبعيد كردند روى چه بود مگر براى خدا تبعيد نشده و اگر تو هم خداپرستى بلندگويت را منتقل به موسيقى كرده و بگو چه [ناخوانا] در جشن عروسى دخترها مى‏كشند اينها تيرباران كردن قرآن است ولى شما انجام مى‏دهيد و اين حال در فكر اقدام هستى و اگر چه مى‏دانم نماز مى‏خوانى و حج مى‏كنى اما نادان هستى و نمى‏فهمى چه كنى آن وظيفه را ياد بگيرى بعد به مردم اعتراض كن شما وظيفه4 داريد كه از قرآن حمايت كنيد و از قماربازى و شرابخوارى و رباخوارى پرهيز كنيد گناه آدم را بدبخت مى‏كند شما براى من تكليف معين نكنيد توبه بكنيد اين ظيفه شما است كه بايد به كفار كمك نكنيد و خدا مى‏داند اگر شما كمك نمى‏كرديد آنها نمى‏كردند و جائى كه مدرسه دخترانه است اى مسلمانان دخترها را نگذارند [نامفهوم] و آنجا كه سينما است اگر مسلمانان نروند تعطيل مى‏شود اگر مسلمانها نروند شرابخانه تعطيل مى‏شود در روايت آمده است جهاد مسلمان در آخرالزمان عمل بقرآن [و ]باحكام است جهاد [نامفهوم ]كنيد و دين را تقويت نمائيد و اگر هم مسلمانها عمل مى‏كردند كسى نمى‏توانست اين كارها را عمل نمايد تمام اين كارها از سستى شماست و از سستى تمام مسلمانها است [نامفهوم] تو كه خودت به قرآن عمل نمى‏كنى ديگران هم... شما هستند و پريشب اعتراض كردم به وزير دربار جواب داد كه مسلمانان سست عقيده هستند و عمل نمى‏كنند و به ديگران هم مثل شما هستند، و براى ديگران هم زمينه فراهم مى‏شود. پس سستى اعتقاد به شما مسلم است و بايد شما مسلمانها اول گناه نكنيد تا زمينه براى ديگران فراهم نشود وظيفه مسلمان اين است كه در دين خود محكمتر باشند چنانكه مادى‏پرستان به ماديت خود ارتقاء مى‏دهند شما بايد به اولاد خود تربيت بدهيد تا ديگران آنها را بى‏دين نكنند اين وظيفه شما مسلمانهاست. خداوند به شما توفيق بدهد من اين حرفها را تذكر مى‏دهم از باب نصيحت مى‏گويم و منظورم بد گفتن نيست چنانچه به دولت هم هر چه مى‏گويم تذكرات و نصيحت است و من مملكت را براى حفظ دين مى‏خواهم و صلاح دين را به ايشان مى‏گويم و نصيحت مى‏كنم آنها را كه با دين مردم بازى نكنند چنانكه به شما هم نصيحت مى‏كنم به احكام دين عمل كنيد و احكام اسلام را طورى قرار دهيد كه زمان پيغمبر اكرم بود و ما انشاءاللّه‏ به اندازه‏اى كه قدرت داريم اقدام مى‏كنيم و اگر يك وقت تشخيص داده شد كه به شما تذكر داده شود تذكر مى‏دهم كار بايد عقلائى انجام گيرد كار غير عقلائى ضرر دارد و حتما به كسى كه تبعيد شده است ضرر دارد. انشاءاللّه‏ هم توبه كنند و تابع هوا و هوس نشود و هم خواهش مى‏كنم از امروز به بعد كارى نكنند كه خدا راضى نيست اگر چه بيشتر از اين بايد صحبت شود ولى خسته شدم كافى است. اللهم انا نشكوا اليك فقد نبيّنا اقدام گرديده.... 7 / 9 / 43

1ـ همانطور كه ملاحظه مى‏فرمائيد، عوامل ساواك سخنرانى 30 / 8 / 43 آيت‏اللّه‏ گلپايگانى را احتمالاً از نوار استخراج كرده‏اند. بديهى است متن مذكور از جهات مختلف نارسا و سر و پا شكسته و از غلط‏هاى املائى و جملات نامفهوم برخوردار است، با اين وصف برخى واقعيات سخنان ايشان را (مطابق آنچه در سند 18641 / 20 الف تاريخ 1 / 9 / 43 نيز آمده است) واژگونه گزارش كرده‏اند.
2ـ اصل : نكنيد.
3ـ سوره دوم، آيه 10.
4ـ اصل : وظيفه را كه به قرآن...