متن تلگراف مرجع عاليقدر حضرت آيتاللّه گلپايگانى به ارتشبد ازهارى ـ تهران بسماللّه الرحمن الرحيم تيمسار ارتشبد غلامرضا ازهارى (ابلغكم رسالات ربى و انالكم ناصح امين) برحسب وظيفه شرعيه و مسئوليت مهمى كه برعهده دارم لازم دانستم به جنابعالى و تمام درجهداران و افسران و افراد ارتش تذكر دهم، باشد كه اين تذكرات باعث تنبيه و فكر صحيح و اتخاذ ترتيب مشروع و منطقى گردد و در مقابل خداوند متعال و وجدان و ملت ايران و مردم آزاد دنيا بيش از اين اين مملكت اسلامى سرافكنده و مورد تنفر واقع نشود. (فاجمعو امركم و شركاءكم ثمّ لايكن امركم عليكم...) آقاى ازهارى، سلب آزادىهاى فردى و اجتماعى و ايجاد اختناق و سانسور و كشتار و اتلاف نفوس نه شما را بر ابقاء حكومت استبدادى توفيق ميدهد و نه اين ملت ستمديده را آرام و نه مقام روحانيت را از انجام وظيفه شرعيه بازميدارد. اگر راستى بقاء اين مملكت را ميخواهيد با ملت عناد و لجاج نورزيد و بر آتش تنفر و انزجار و اعتراض و اعتصابى كه اعمال ضد اسلامى و مصالح مملكتى حكومت آن را روشن كرده است هيزم نريزيد و از راهى كه منتهى به ندامت و زوال حيثيات مملكت است بازگرديد. و به نداى وجدان و عقل و دين پاسخ دهيد. با اسلحهاى كه در انبارها با پرداخت ميلياردها پول ملت محروم ذخيره شده، ملت را كه مالك واقعى آن است نكشيد. و به اظهار پشتيبانى بعضى اجانب كه ميخواهند شما را هرچه بيشتر به دشمنى با ملت برانگيزند تا مطيع فرمانشان باشيد و غير از آنها پناهگاه و پشتيبانى نداشته باشيد مغرور نشويد و شخص پرستى را بر مصالح مملكت ترجيح ندهيد. من به شما اتمام حجت ميكنم آنچه شما در اهتمام حفظش هستيد كه حتما خواسته ملت و مصلحت مملكت نيست مجوز اين اقدامات خشونت بار نميباشد. آيا نميبينيد كه مملكت در اعتصاب است، آيا نميدانيد كه دانشگاهيان و فرهنگيان و بازاريان و كارگران و كارمندان صنعت نفت و مطبوعات و حوزه و همه و همه همكارى با نظام حاكم را خيانت به مملكت و حقوق و آزادى خود ميدانند. راضى نشويد در تاريخ ثبت شود كه ارتش ايران بعد از سالها استراحت ملت را هدف قرار داد و خيابانها و كوچه و بازار را و دانشگاه و مدارس را از خون ملتى كه بودجه هنگفت ارتش را متحمل است رنگين ساخت. آقاى ازهارى با توجه به اينكه نهضت اصيل ملت ايران براى طرد استعمار و استبداد تمام قشرهاى مملكت را فراگرفته است مقابله آن با نيروهاى مسلح و كشتار صغير و كبير مملكت را از بحران و ناآرامىها نجات نخواهد داد و مردم به چيزى غير از پايان يافتن حكومت استبدادى و تامين آزادى و عدالت اجتماعى در سايه برقرارى نظام اسلامى راضى نخواهند شد. شما كه بعنوان حفظ نظام مشروطه سلطنتى با مردم روبرو شدهايد و افراد را به جرم مخالفت با رژيم دستگير مينمائيد ميدانيد كه نيم قرن است از جانب نظام حاكم بر اين مملكت رژيم مشروطه ملغى شده و سالها است كه عملا بساط آن را برچيدهاند و به رژيم ديكتاتورى و به اصطلاح شاهنشاهى كه از فلسفههاى مهم انقلاب مشروطه پايان دادن آن بود تبديل شده است و اسناد و مدارك و سخنرانىها و مسافرتها و اوضاع مملكت و روزنامهها همه در اين مدت گواه اين است كه رژيم مشروطه عملا و رسما و حتى اسما الغا شده است، آيا خود شما واقعا تحت رژيم مشروطه بر مملكت مسلطيد؟ بيائيد بيش از اين مملكت را به خطر و مردم را به جنبش وادار نسازيد. معلوم است مردم اين سبك حكومت و استبداد را نميتوانند هضم كنند كه اين همه كشته ميدهند باز هم ايستادگى مينمايند آيا اگر ملتى رژيم خود را بخواهد تغيير دهد ارتش آن ملت حق دارد به عنوان معارضه و كوبيدن ملت وارد عمل شود و مردم را هدف تير قرار دهد و به قتل عام تهديد نمايد؟ از خدا بترسيد و از راه باطل برگرديد. خداوند متعال همه را به رشد و صلاح و آنچه موجب خير و ترقى مسلمانان و طرد استعمار است هدايت فرمايد. محمدرضا موسوى الگلپايگانى 17 ذىحجهالحرام 98 ه 27 / 8 / 1357 نداى اسلام |