سند نامه ::
 
مروری بر نظرات بهشتی و هاشمی رفسنجانی درباره حزب جمهوری اسلامی

در 29 بهمن 1357، شماری از برجسته‏ترین شخصیت‏های علمی، مذهبی و سیاسی ایران که در پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی داشتند و از یاران نزدیک حضرت امام خمینی محسوب می‏شدند حزب جمهوری اسلامی را تأسیس کردند.

 پس از اعلام تأسیس، پرسشنامه و برگه درخواست عضویت به همراه طرح اساسنامه و مرامنامه حزب درسطح وسیع و از طرق گوناگون پخش شد و حزب شروع به عضوگیری کرد. به گفته رهبران حزب، در روز اول ثبت نام، بیش از هشتاد هزار نفر برای عضویت، به مراکز حزب در سراسر کشور مراجعه کردند.
 دکتر باهنر، صد روز پس از تأسیس حزب، مواضع آن را در مسائل سیاسی، اعتقادی، اقتصادی و فرهنگی بیان داشت و تعداد اعضای حزب را تا آن روز، دو میلیون نفر ذکر کرد.
 هدف این حزب، ایجاد یکپارچگی و همکاری هرچه بیشتر نیروهای وفادار به انقلاب اسلامی، سامان ‏بخشیدن به حکومت اسلامی و پایه‏گذاری دولت جمهوری اسلامی طبق قانون اساسی بود.
 در بین نخستین مُؤسِّسان حزب جمهوری اسلامی، حضرات آیات: شهید سید محمد حسینی بهشتی، سید علی خامنه‏ای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و محمدجواد باهنر حضور داشتند.
 شهید بهشتی فقدان نگاه مکتبی به اسلام در اندیشه نیروهای ملی مذهبی را یکی از دلایل اصلی تاسیس حزب جمهوری برشمرده و در این باره گفته است: وقتی نهضت آزادی تشکیل شد با خوشحالی از این خبر استقبال کردم و وقتی در اساسنامه از اسلام به عنوان یک مکتب و از نهضت آزادی به عنوان یک حزب اسلامی تمام عیار یاد نشده بود، به دوستان بنیانگذار نهضت آزادی انتقاد کردم. دوستان گفتند برای اینکه ما خواستیم آنها که آلرژی دارند روی عنوان اسلام، از این تشکیلات فرار نکنند. ولی قصه فقط اسم نبود. قصه این بود که مرامنامه نشان می داد که یک عده مسلمان آمده‌اند یک حزب درست کرده اند اما در این تشکیلات سیاسی اسلام را به عنوان یک مکتب تمام عیار مطرح نکرده‌اند.
 در تابستان 56 توسط گروهی پنج نفره طرح تشکل جدیدی ریخته شد اما اعلامیه محرم 57 امام مبنی بر اولویت ادامه مبارزات تا سرنگونی رژیم همه این تدابیر و پیش بینی‌ها را تحت الشعاع قرار داد. علاوه بر اینکه تشکیل حزب با مخالفت امام روبرو شده بود، امام از اول نسبت به حزب بدبینی خاصی داشتند و آن را موجب تفرقه می دانستند.
 هاشمی رفسنجانی در این باره می‌افزاید: وقتی که فضای سیاسی ایران یک مقداری باز شد، کسی را خدمت امام فرستادیم. امام آن موقع اواخر ایام اقامتشان در نجف بود. آن موقع ایشان موافقت نکردند. تعبیری که بعداً من خودم شنیدم از امام درباره اینکه چرا موافقت نمی کنند این بود که می گفتند حزب یک چیز تدریجی الحصول است. من نمی‌توانم چیزی را که هر زمان می تواند وضع داشته باشد که اکنون قابل پیش‌‌بینی نیست، تایید کنم.
 شماها را می‌توان تایید کنم چون می‌دانم شما خوب کار می‌کنید. اما حزب بالاخره یک سازمانی می‌شود. یک سازمان وجود خاصی برای خودش پیدا می‌کند و تداوم دارد. ادوار بعد را من نمی‌دانم چه می‌شود. لذا تایید نمی‌کردند.
 اما با استدلال ایشان مبنی بر نیاز روحانیت به انسجام و تشکل به منظور ساختن کادرهای مورد نیاز نظام و همچنین بدست گرفتن ابتکار عمل، در نهایت امام با پیشنهاد تاسیس حزب موافقت کردند و حتی مبلغ 5 میلیون تومان نیز در ابتدای حزب به منظور فعالیت های تبلیغی و فرهنگی کمک کردند.
 امام چون حزب را امری تدریجی الحصول می‌دانستند نمی‌توانستند آن را به طور مطلق تایید کنند و بیشتر موسسان حزب را تایید می‌کردند. ایشان مکرر فرمودند: من آنچه می‌دانم اعتماد به شما پنج نفر از آقایان موسس حزبی است چون ایشان را از دیرگاه می‌شناسم و تاییدی که از جزب می کنم به اعتبار تایید و اعتمادی است که نسبت به شما آقایان دارم.

خبرآنلاین