سند نامه ::
 
من با عمل آنها مخالفم
موضوع : سخنراني شيخ غلامحسين جعفري
به : 316 شماره : 17098 / 20ه‍ 3
از: 20ه‍ 3 تاریخ 16 / 9 / 48

در ساعت 1300 روز سه‌شنبه مورخه 11 / 9 / 48 مصادف با بيست و يكم ماه مبارك رمضان شيخ غلامحسين جعفري بعد از نماز به منبر رفته و در پله دوم نشست و بعد از خواندن چند آيه از قرآن مجيد يك كاغذ از مجله خواندني‌ها مربوط به سال 1325 را از جيب بيرون آورد و شروع به خواندن كرد. جعفري گفت اعليحضرت خودشان دست خط به روزنامه داده‌اند و نمونه آن را من امروز آورده‌ام در اين جا، اعليحضرت نوشته‌اند دولت و دستگاه قضايي هر كاري كه مي‌كنند و هر قانوني كه مي‌خواهد تصويب كند علماء و روحانيت ايران حق دارند در موضوع آن دخالت كنند و اگر ايرادي در آن قانون باشد از آن انتقاد نمايند چطور شد حالا ديگر به كسي اجازه نمي‌دهند حرفي بزند مگر روحانيت اسلام چه كرده است‌. در اين جا جعفري كمي مكث كرد و گفت «خوب‌» آن موقع شاه‌اعليحضرت بود هنوز آريامهر1 نشده بود. نامبرده سپس جريان را به خميني كشيد و گفت من نام آقاي خميني را مي‌آورم هيچ‌كس حق ندارد صلوات بفرستد و يا شعار بدهد يك مرجع تقليد هميشه پشتيبان كشور و ملت است چنان كه درجريانات اخير نزد آقاي خميني رفتند و به ايشان گفتند بر ضد ايران اعلاميه بدهد و يا سخنراني نمايد. ايشان گفته بود من ايراني هستم ايران و ملت آن را دوست دارم و حتي با افراد دستگاه و دولت هم مخالف نيستم چون آن‌ها هم ايراني هستند من با عمل آن‌ها مخالفم ولي باز هم بر ضد آن‌ها نه اعلاميه‌اي مي‌دهم و نه سخنراني مي‌كنم‌.2 شيخ غلامحسين جعفري مطالب ديگري را عنوان نمود كه جنبه مذهبي داشت و به سخنراني خود خاتمه داد.
نظريه منبع : منبع نظري ندارد.
نظريه رهبر عمليات : شيخ غلامحسين جعفري در سال گذشته نيز مطالب آن ورقه مجله خواندني‌ها را در منابر خود عنوان نموده است‌. آزرم نظريه 20 ﻫ 3: 20 ﻫ 3 نظري ندارد.

1. لقب آريامهر: در تاريخ 24 شهريور 1344 طي يك نشست در مجلس شوراي ملي و سنا به محمدرضا پهلوي داده شد و ظاهراً پيشنهاد اين لقب از طرف محمد الفاسي وزير فرهنگ مراكش و رئيس اجرايي يونسكو به پاس قدرداني از خدمات او به ايران و جهان! ارايه گرديده بود.
2. نقشه رژيم بعثي عراق براي استفاده از امام خميني عليه ايران: حضرت امام با هوشياري كامل در مقابل درخواست رژيم بعثي عراق براي سوءاستفاده از ايشان ـ باتوجه به سابقه مبارزه او با رژيم پهلوي ـ ايستادگي نمود. به گزارش جالبي در اين مورد توجه فرماييد.
در شب شنبه نهم ارديبهشت ماه 1348، روساي شهرباني، سازمان امنيت و حزب بعث نجف، براي اولين بار پس از كودتاي سياه بعثي‌ها در عراق به ملاقات امام رفتند و چون در آن ساعت امام ملاقات عمومي داشت و در ميان جمعي از روحانيان و مردم نشسته بود از او تقاضاي ملاقات خصوصي كردند. امام از ملاقات خصوصي با آنان سرباز زد و گفت «من با كسي كار خصوصي ندارم» ! ليكن آنان پافشاري داشتند كه از امام وقت خصوصي بگيرند و از اين روي ميان آنان و امام مناقشه‌اي رويداد كه در دفتر خاطراتم آن را ضبط كردم كه اكنون مي‌خوانيد:
رئيس سازمان امنيت نجف: ما از طرف شوراي فرماندهي انقلاب عراق به منظور دادن گزارشي خصوصي به حضور شما آمده‌ايم و ناچاريم كه در جلسه سري با شما به گفتگو بنشينيم.
امام: آنچه را كه مي‌خواهيد با من در ميان گذاريد پيرامون چه موضوعي است بيان كنيد، اگر احتياج به جلسه خصوصي داشت با آن موافقت مي‌كنم.
ـ در اين جا هيچ چيز نمي‌توانيم بگوييم بايد در جلسه سري مطالب به عرض شما برسانيم. از شما تقاضاي ملاقات خصوصي داريم.
ـ آيا در مورد اختلاف مرزي ايران و عراق مي‌خواهيد با من گفتگو كنيد؟
ـ بلي در اين رابطه است ليكن مسائلي است كه بايد در جلسه سري مطالب به عرض شما برسد.
ـ من در اين مورد هيچ‌گونه دخالتي نمي‌كنم و نيازي به ملاقات خصوصي نيست.
ـ شما چگونه در اين مورد دخالت نمي‌‌كنيد؟ در صورتي كه رژيم ايران به حق مسلم عراق تجاوز كرده است و هم‌اكنون مرتب به مرزبانان ما حمله مي‌كند و سربازان ما را در مرز به خاك و خون مي‌كشد؟ كمترين انتظار ما از شما اين است كه طي بيانيه‌اي از اعمال خلاف قانون دولت ايران استنكار كنيد و ما را كه با شما در دشمني با رژيم ايران شريك و همراهيم ياري كنيد!
امام، خطاب به مترجم كه در كنارش نشسته بود گفت: من كسي را مي‌خواهم كه بدون مجامله حرفهايم را براي اين‌ها ترجمه كند.
مترجم: من آماده‌‌ام، بفرماييد.
امام: اولاً اختلاف ما با دولت ايران يك اختلاف اساسي و عقيدتي است و بر طرف شدني نيست، اما اختلافي كه اكنون بين دولت‌هاي عراق و ايران بروز كرده موسمي و زودگذر است. شما و دولت ايران امروز به هم بد مي‌گوييد و يكديگر را طعن و لعن مي‌كنيد و فردا در كنار هم قرار مي‌گيرد اما ما نمي‌توانيم هيچ‌وقت با آن‌ها كنار بياييم و با ظلم تفاهم كنيم و ثانياً شما چه نكرديد كه ايران كرده است، دولت ايران مردم را با شديدترين نحوي سركوب مي‌كند شما نيز همين رفتار جائرانه را در اين چند روز با ايراني‌ها كرديد، و با روش وحشيانه‌اي آنان را از عراق بيرون ريختيد، حتي به علما توهين كرديد، به بزرگان جسارت كرديد طبق خبري كه به من رسيده مأمورين شما در كاظمين زوار ايراني را حتي از داخل حمام بيرون كشيده و به طرز زشت و زننده‌اي در ماشين‌ها ريخته، به سر مرز برده‌اند.
ـ دروغ به عرض شما رسانده‌اند، ما نسبت به ايراني‌ها هيچ‌گونه رفتار غيربرادرانه نكرده‌ايم.
ـ رسوايي قضيه تا آن‌جا است كه حتي راديوهاي خارجي گزارش كرده‌اند. راديو لندن خبر رفتار غير‌انساني دولت با ايرانيان و علماي ايران را پخش كرده است. آيا براي مقامات عراقي شرم‌آور نيست كه راديوهاي بيگانه گزارش كنند كه دولت عراق نسبت به ملت مسلمان ايران و علماي اعلام چنين اعمالي را مرتكب شده‌ است؟
راديو لندن با جمهوري دمكراتيك و ملي عراق مخالف است و عليه آن تبليغات مي‌كند ما مي‌گوييم كه هيچ‌گونه سوءرفتاري با زائران كشور برادر ايران نشده است، شما حرف ما را نمي‌پذيريد ولي دروغ‌پراكني راديوهاي بيگانه را مي‌پذيرد؟!
ـ منبع اطلاعاتيم راديوهاي خارجي نيست. بدرفتاري مأموران عراقي با ايراني‌ها را كساني كه در جريان بوده‌اند و ديده‌اند پيش من آمدند نقل كردند، بدرفتاري مأموران عراقي با ايرانيهاي مقيم عراق و با زائران ايراني را كسي نمي‌تواند منكر شود.
ـ آيا شما مي‌دانيد كه دولت ايران با عراقي‌ها مقيم آن كشور چه بدرفتاريهايي مي‌كند؟ چرا اين را نمي‌گوييد؟
ـ اگر آن‌ها بد كردند شما بدتر كرديد.
مقامات عراقي كه سخت خشمگين شده بودند، از جا برخاستند و در حالي كه مرتب مي‌گفتند «مو لازم، مولازم» يعني لازم نيست امام بيانيه‌اي در پشتيباني رژيم عراق صادر كند از منزل بيرون رفتند.
برخورد كوبنده و توفندة امام با كودتاچي‌هاي عراق موجي از شادي و شعف همراه با شگفتي و حيرت در محافل روحاني حوزه نجف برانگيخت.
برخي از مقامات روحاني عراق، هرگز باور نمي‌كردند كه عالمي غريب با دست خالي و بدون داشتن ياور و پشتيبان ـ كه حتي از طرف زعماي حوزه نجف ياري نمي‌شود ـ در برابر نظاميان خشن و مغرور رژيم بعث عراق، آن‌گونه پرخاش‌جويانه بايستد و همانند شيرغران برآنان بخروشد و آنان را مأيوس از خانه بيرون براند.
مقامات روحاني نجف كه از رفتار غيرانساني رژيم عراق با روحانيان و علما و ديگر ايرانيان بي‌پناه سخت ناراحت و آزرده خاطر شده بودند، و جرأت نداشتند واكنشي از خود نشان دهند از برخورد قاطع و كوبندة امام آرامشي پيدا كردند، در هر محفل و مجلسي از انعطاف‌ناپذيري و سرسختي امام در برابر درخواست بعثي‌هاي عراق سخن گفته مي‌شد. جملة امام داير برآن كه «اگر آن‌ها بد كردند شما بدتر كرديد» همانند توپ صدا كرد و از نجف تا قم و سراسر ايران مسئله روز شد. و ايرانياني كه از عراق باز مي‌گشتند هر يك به نوبه خود اين برخورد امام با بعثي‌ها را به گونه‌اي نقل مي‌كردند و در ميان مردم ايران نشر مي‌دادند. موضع امام عليه رژيم بعثي عراق از ديد رژيم شاه نيز پوشيده نماند. چنان كه در گزارش ساواك چنين منعكس شده است:
«آيت‌الله خميني طي يك ماه اخير به كساني كه با وي ملاقات مي‌نمايند و پيرامون وضع دولت بعثي با وي مذاكره و سئوالاتي درباره حزب بعث از او مي‌نمايند چنين پاسخ مي‌دهد كه بايد با كافران جنگيد و بعثي‌ها هم جزو كافران هستند ضمناً خميني به دو نفر از طرفداران خود كه چندي قبل از ايران به عراق آمده بودند ضمن مذاكره درباره مقايسه وضع حكومت ايران با دولت بعثي عراق اظهار نموده كه در مقابل بعثي‌ها بايد از دولت ايران پشتيباني نمود.
ملاحظات:
پس از صدور و انتشار فتواي آيت‌الله حكيم كه طي آن بعثي‌ها جزو كافران قلمداد شده‌اند بعضي از مراجع و روحانيون نيز بعثي‌ها را جزو كافران و دشمنان دين مبين اسلام مي‌دانند.»
رژيم عراق كه از برخورد قاطع و قهر‌آميز امام سخت سرخورده و خشمگين بود، در صدد تهديد و ارعاب برآمد، از اين‌رو، در تاريخ 11 / 2 / 1348 رئيس شهرباني نجف در دفتر سيدحسين رفيعي، توليت (كليددار) آستان مطهر حضرت امام علي (ع)، به وسيله كسي كه گفته‌هاي امام را در آن ملاقات براي آنان ترجمه كرده بود، براي امام پيغام داد كه بايد تا دو روز ديگر عراق را ترك كنيد! «قوله تطلع بعد‌يومين»!!
آقاي سيدعلي فرزند آقاي خويي كه در آن مجلس حضور داشت، در صدد دفاع برآمد و موقعيت ژرف و استثنايي امام را در ميان عموم ملت ايران براي او بازگو كرد و او را از عواقب ناگوار اين‌گونه برخورد با امام برحذر داشت.
آنگاه كه پيغام رئيس شهرباني نجف را به امام دادند، با كمال خونسردي گذرنامه خود را پيش پيام‌آور افكند و چنين گفت: «خروجي بزنند تا در اولين فرصت عراق را ترك كنم»!
نكته درخور توجه آن كه اختلاف به اصطلاح مرزي ايران و عراق كه رژيم بعث عراق را نسبت به رژيم شاه سخت خشمگين ساخته بود و رسانه‌هاي گروهي عراق را به شدت عليه رژيم ايران بسيج كرده بود، امام را برآن نداشت كه همانند بعضي از به اصطلاح مبارزان ايراني، ماهيت ارتجاعي، فاشيستي و ضد مردمي رژيم بعث عراق را نديده بگيرد و برآن شود كه در آن فرصت از وسايل ارتباط جمعي عراق به نفع نهضت اسلامي ايران بهره‌برداري كند. زيرا عقيده نداشت كه هدف وسيله را توجيه مي‌كند. امام مرد وظيفه است و با هيچ‌كس غرض شخصي ندارد و در شرايطي كه رژيم عراق پا جاي پاي شاه نهاده و به همان شيوه حكومت مي‌كند و هر دو رژيم به يك حلقه زنجير وابسته‌اند، نمي‌تواند با يكي ساخته عليه ديگري بستيزد، او به حق مي‌داند كه رژيم‌هاي شاه و بعث دو روي يك سكه‌اند. (نهضت امام خميني، سيدحميد روحاني، جلد دوم، صفحه 567 تا 571)