سند نامه ::
 
عدالت اسلامی
موضوع : سخنرانى آقاى مطهرى در حسينيه ارشاد
از: 20 ه ش تاریخ 29 / 8 / 47
به: 316 شماره:29834 / 20 ه3
در ساعت 30:19 مورخه 24 / 8 نامبرده بالا در حسينيه ارشاد سخنرانى نموده و درباره عدالت بحث خود را آغاز كرد مشاراليه اظهار داشت ناصرالدين شاه1 كه از دانش و علم شيخ سبزوارى2 داستانها شنيده بود در يكى از مسافرتهايى كه بمشهد ميكرد اظهار علاقه نمود كه با وى ملاقات نمايد هنگامى كه شاه وارد سبزوار شد بدرستى نمى‏دانم شيخ نزد شاه آمد يا شاه پيش شيخ رفت در هر صورت يكديگر را ملاقات كردند شاه گفت هر چه ميخواهى بگو شيخ در جواب از شاه خواست كه در حق مردم با عدالت رفتار نمايد شاه گفت اجازه بده دستور دهم از شما ماليات نگيرند پاسخ داد من احتياج ندارم اگر قرار باشد از اين شهر مبلغ 50 هزار تومان در سال ماليات بگيرند از من اين پول را نگيرند از ديگران زيادتر خواهند گرفت و من حاضر نيستم حق ديگران ضايع شود اين عدالت اسلام است جلسه مزبور در ساعت 30:20 خاتمه يافت.


1ـ ناصرالدين شاه قاجار كه كنيه‏اش ابوالمظفر بود در 6 صفر 1247 در تبريز متولد شد و به فرمان پدرش ـ محمد شاه قاجار ـ در 1263 به آذربايجان رفت و زمام حكومت را در آذربايجان بدست گرفت و در 14 شوال 1264 كه پدرش فوت نمود وى در آذربايجان به سلطنت رسيد و به اهتمام ميرزاتقى خان امير كبير به تهران آمد و زمام امور را به دست گرفت.
بعد از چند سال وزارت را از امير كبير گرفت و به ميرزا آقاخان نورى داد و امير كبير را تبعيد كرد و نهايتا به دست على‏خان حاجب‏الدوله در سال 1268ق به قتل رسانيد اما آقاخان هم در سال 1275ق عزل شد. و در سال 1287 به عتبات سفر كرد و سال بعد ميرزا حسين‏خان مشيرالدوله (سپهسالار) را به صدارت برگزيد. در سال 1290 به اروپا رفت و در ضمن شاهزاده فرهاد ميرزا معتمدالدوله را نيابت سلطنت داد و بار دوم در سال 1295ق همراه سپهسالار و بار سوم در 1306ق همراه امين‏السلطان صدراعظم به اروپا سفر كرد.
در سال 1309 با مقاومت مردم و علما در قضيه امتياز تنباكو برخورد و آن امتياز را ناچارا لغو كرد. سرانجام ناصرالدين شاه كه چهارمين شاه سلسله شاهان قاجاريه به حساب مى‏آمد در 17 ذيقعده 1313ق در حضرت عبدالعظيم با تير طپانچه ميرزارضا كرمانى كشته شد و در همان جا دفن شد و بعد از او نوبت سلطنت به پسرش مظفرالدين شاه قاجار رسيد. ناصرالدين شاه قريحه هنرى داشت و از ذوق شعر و نقاشى بهره مند بود. (دايره‏المعارف فارسى، مصاحب ج 3 ص 2992)
درباره شخصيت ناصرالدين شاه و اعمال و كردار وى در تاريخ جنايات بسيارى به ثبت رسيده است. همچنين تبعيد سيد جمال‏الدين اسدآبادى؛ امضاء قرارداد رژى؛ تبعيد تعدادى از علماء شيعه و ساير مفاسد سياسى و اخلاقى در كارنامه زندگى وى وجود دارد.

2ـ حاج ملاهادى سبزوارى متخلص به «اسرار» در سال 1212ق متولد شد و از سن 7 يا 8 سالگى در سبزوار شروع به فراگرفتن صرف و نحو نمود و تا ده سالگى در سبزوار بود و در پى فوت پدرش با حاج ملاحسين سبزوارى در مشهد مشغول تحصيل و رياضت شد. در نزد ملاحسين علوم عربى، فقه و اصول را آموخت و در رياضت نيز از او پيروى مى‏كرد اما پس از چندى به اصفهان رفت و نزديك 8 سال در آنجا ماند به تحصيل حكمت اشراق و فقه پرداخت او پنج سال در نزد آخوند ملا اسماعيل (اصفهانى) به حكمت پرداخت و همچنين در فقه روزى يك ساعت در نزد آقا محمد على (يا محمدتقى) مشهور به نجفى بهره برد. و سپس به خراسان بازگشت و پنج سال به تدريس حكمت و اندكى فقه و تفسير پرداخت.
حاج ملا هادى سبزوارى بزرگترين حوزه بحث و تدريس حكمت اشراق و مشاء را در سبزوار تأسيس كرد و مشتاقان از هر سو از داخل و خارج به سبزوار مى‏شتافتند.
سرانجام حاج ملاهادى سبزوارى در 28 ذيحجه 1289ق سه ساعت به غروب مانده دعوت حق را لبيك گفت. جسد آن بزرگوار در بيرون دروازه سبزوار كه معروف به دروازه نيشابور و بر سر راه زوارات به خاك سپرده شد. (لغت نامه دهخدا جلد 14 ص 20611)