سند نامه ::
 
اشاره

طیب حاج‌رضایی (۱۲۸۰ در تهران - ۱۳۴۲ در تهران) از باستانی کارهای تهران در دوران پهلوی و از جمله افرادی بود که در ادبیات محاوره‌ای آن زمان به لات و یا لوطی مشهور بودند. طیب در محله صابون پز خانه در جنوب تهران به دنیا آمد. از همان ابتدا به ورزش باستانی علاقه‌مند بود و پس از پایان دوره سرباز نامش کم‌کم بر سر زبانها افتاد. طیب از سال ۱۳۳۰ تا ۱۳۴۲ از میدان داران به نام میوه و تره بار تهران بود و به کار خرید و فروش میوه و تره بار مشغول بود.

در سال ۱۳۳۲ از موافقین رژیم شاه در کودتای ۲۸ مرداد بود. اما بعدها تغییر فکر و رویه داد و به نهضت اسلامی پیوست . او در قیام اسلامی و مردمی 15 خرداد حضور داشت . در 15 تیر 1342 یعنی یک ماه پس از قیام 15 خرداد دستگیر شد و رژیم شاه تلاش زیادی کرد تا او را نیز مانند شعبان بی مخ جذب خود سازد و رو در روی امام خمینی قرار دهد. اما طیب گفته بود: « من با بچه حضرت زهرا در نمی افتم.»  گفته می‌شود وقتی او را در 11 آبان 1342 برای اجرای حکم اعدام می بردند ، به یکی از هم بندی‌های خود گفته بود: «محمد آقا! اگه یک روز خمینی رو دیدی، سلام منو بهش برسون و بگو خیلی‌ها شما رو دیدند و خریدند ، ما ندیده شما رو خریدیم.»

  طیب سرانجام در یازدهم آبان ماه ۱۳۴۲ در میدان تیر پادگان حشمتیه تهران اعدام گردید و سپس بنا بر وصیت خودش در قسمت شرقی حرم حضرت عبدالعظیم به خاک سپرده شد.

مجموعه ای که پیش روی خوانندگان گرامی قرار دارد دو بخش است. یکی بخش مقالات که بازانتشار مقالات منتشره در مطبوعات و رسانه ها و سایتهای اینترنتی است و دیگری بخش اسناد است که عمدتاً اسناد ساواک است و طبعاً در تمام آنها به طیب و همفکرانش نگاهی کاملاً منفی دارد.