سند نامه ::
 
تخريب مسجد براي نصب مجسمه رضاخان!

مسجد به معناي محل سجده و مكان پيشاني نهادن بر خاك در محضر پروردگار متعال و در اصطلاح خانهاي براي سجده به درگاه خداست و فرد با سجده در برابر عظمت الهي، به جنگ با شياطين دروني و بيروني ميرود و مسجد، مشهد خونين بهترين بندگان خداست.1
در تاريخ صدر اسلام اولين مسجد با دستور رسول اكرم (ص) و توسط مسلمين در مدينه ساخته شد. و بسياري از كارها و اعمال سياسي و عبادي مسلمين در آن انجام ميگرفت،2 نماز يكي از فريضههاي اصلي مسلمانان در پنج وقت به جماعت برگزار ميشود و همبستگي مردم در پنج وقت در مسجد، امكان تبادل اخبار، مباحثات علمي و اخذ تصميمهاي اجتماعي و سياسي و ... را فراهم ميسازد، لذا مسجد به وسعت يك مكتب جامع، رسالت جهاني مييابد و به مرتبة خانة خدا در روي زمين ميرسد: «انبيوتي فيالارض المساجد.»
اما مخالفت با اين پايگاه اساسي مسلمين، سابقهاي ديرينه دارد. شگردهاي بسياري براي به انزوا كشاندن مسجد به كار گرفته شده است. دشمنان دين، مسجد را كه محل قضاوت، عبادت، تجهيز مجاهدان اسلام، مدرسهي علم و تحصيل، محل انجام امور سياسي، و رتق و فتق امور مسلمانان بود، تنها به جايگاه گذاردن نماز مبدل كردند، و اين همان ترفند دشمنان اسلام بود، كه آن را در طول تاريخ در جهان اسلام و ايران به كار گرفتند.
مبارزه استعمارگران با اعتقادات و باورهاي مذهبي و دور نمودن مردم از تعاليم الهي و بندگي باريتعالي سابقهي ديرينه دارد و در جهان اسلام اين پديده از شدت وحّدت بيشتري برخوردار است زيرا مسلمانان به راحتي از باورها و مناسك مذهبي خود دست نميكشيدند و ايمان به خدا بنيان مرصوصي براي ايستادگي و پايداري در مقابل جور ظالمان و مكر شيطانصفتان محسوب ميشد. به همين دليل ستمپيشگان و مستكبران بينالمللي و اروپايي و امريكايي راه استمرار و چيرگي بر مسلمانان را در دور نمودن جهان اسلام از باورهاي مذهبي يافته و سياستهاي دور و درازي براي بيگانه كردن مسلمانان از نماز و ساير مسائل عبادي و در پيش گرفتن راه انحراف و سرپيچي از اوامر الهي و خو گرفتن با نواهي خداوند متعال را طراحي و به اجرا گذاشتند و به تدريج موفق به گسترش چتر استعمار و بردگي و به بند كشيدن مسلمين شدند، به همين جهت است كه تشكيلات فراماسونري ـ پيشقراولان استعمار و استكبار در قرون جديد ـ دشمني ديرينهاي با اسلام و قرآن داشته و رسماً از برپايي اذان و به جاي آوردن نماز توسط مسلمين در مساجد به شدت عصباني بوده و آن را سدي در مقابل زيادخواهيهاي خود ميدانند.3
دكتر حيدرعلي كرمن، استاد اعظم فراماسونري در نشرية داخلي «محل وحدت» به اهميت مسجد و اين كه سدي در برابر توطئههاي آنهاست، اشاره ميكند:
«صداي اذان كه از رديف مساجد بلند ميشود مگر غير از صداي الصلوة است كه ميگويد من زندهام و نمردهام و نخواهم مرد؛ اين بانك تخديركنندة افكار و اذهان روشنفكران، براي ما به منزلة فريادي است كه روشنگري ما را به ما يادآوري و اخطار ميكند.»4
لذا، در تحليل حوادث سدهي اخير ميتوان رگههاي متعددي از اين باور را پيدا نمود كه با تأسي به آن استبدادپيشهگان و عوامل فراماسون آنها در جهان اسلام و كشورهاي مسلمان مثل ايران با به كرسي نشان عوامل نفوذي خود دست به اقدامات گوناگون در قتل و مرگ تعداد زيادي از مسلمانان در مساجد زدهاند. در تاريخ معاصر عوامل علاءالدوله به مردم متحصن در مسجد يورش بردند و آنها را به رگبار مسلسل بستند و تعدادي را شهيد كردند. سردار مكرم بستنشينان حرم شاهچراغ (احمدبن موسي (ع) را به گلوله بست و آصفالدوله شاهسون با دستور رضاشاه به پناهندگان حرم امام رضا (ع) هجوم برد و خاطرهي تلخ اين كشتارها را در يادها زنده نمود.
رضاخان ميرپنج نيز يكي از سرسپردگان دستگاه استعمارپير بود كه با مساعي و كودتاي 1299 به قدرت رسيد تا اهداف مستكبران جهاني را در ايران جامه عمل بپوشاند. سياست دينزدايي و ضديت با اسلام؛ مظاهر مسلماني؛ برپايي نماز و عمل به دستورات سعادتبخش قرآن و اسلام سرلوحه اقدامات او قرار گرفت. به نوعي كه مسجد رفتن و دعا كردن را از اعمال مضحك تلقي مينمود.
سپهبد احمد اميراحمدي درباره ضديت رضاخان با مسجد مينويسد:
«روزي در ماه رمضان سردار رفعت به رضاخان گفت كه ديشب با سپهبد به مسجد رفتيم، نماز خوانديم و براي شما دعا كرديم. شاه متغير شده گفت: كدام مسجد؟ من حالا ميفهمم كه اشكال كار در كجاست!؟ من آخوندبازي را ميخواهم از بين ببرم. گفتهام كه فرشها را جمع كنيد و ميز و صندلي بچينند، ولي سپهبد ارتش ميرود و جانماز پهن ميكند و روي زمين، پهلوي آخوندها مينشيند اين پيرسگ هم ميگويد رفتيم و اعليحضرت را دعا كرديم، چرا رفتيد؟»5
پس از رضاخان پسرش با شدت بيشتري اين روند را پيگرفت تا هر چه بيشتر باعث شكاف بين مردم و مسجد گردد و با فراهم كردن وسايل عيش و نوش و بيبندوباري جوانان ايران اسلامي را از فرايض نجاتبخش و سعادتطلبي دور نمايد ولي با حركت تاريخساز مجاهدي از سلالهي نبياكرم (ص) و حضرت امير (ع) در 15 خرداد 1342 بعد از 15 سال مبارزه و تبعيد در نهايت، شجرهي طيبهي انقلاب اسلامي در ايران اسلامي به بار نشست، نظام اسلامي و انديشههاي الهي حاكم گرديد و مسجد بهعنوان پايگاه اصلي اسلام و نظام مقدس جمهوري اسلامي جايگاه سابق را به دست آورد. در ادامه چند سند از تخريب مسجدي در خرمآباد به بهانه نصب مجسمه رضاخان از بايگاني دربار پهلوي ميآيد.

نمره : 743                               ضميمه 1 ورقه
مقام محترم رياست اركان حرب كل قشون و دامت شوكته
تعقيب معروضه 874 محترماً به عرض ميرساند با تاكيداتي كه راجع به خاتمه مجسمه بندگان اعليحضرت قدر قدرت و قوي شوكت همايون شاهنشاهي ارواحنافداه به عمل آمده و محمدعليخان گوران مجسمه ساز در كنترات نامه خود قيد كرده بود كه در آخر ارديبهشت ماه هذهالسنه در كرمانشاهان خاتمه داده و اطلاع دهد كه وسايل حمل آن به خرمآباد فراهم گردد و اينك پس از مدت شش ماه كه از قرارداد مشاراليه منقضي گرديده مجدداً به فرمانده فوج مستقل منصور تأكيد شد كه بازديد نموده و خاتمه آن را اطلاع دهد سواد راپورت 8671 فرمانده فوج مزبور را جهت استحضار خاطر محترم لفاً تقديم ميدارد ضمناً يك ماه ديگر مهلت به مشاراليه داده شد كه چنانچه تا آخر مدت تكميل و تحويل ندهد وجه پرداختي مسترد گردد.
فرمانده تيپ مستقل گارد سپه  
 سرتيپ تاجبخش
قواي غرب و جنوب غربي
نمره 192 محرمانه مستقيم     1 تير ماه
مقام رياست محترم اركان حرب كل قشون دامت شوكته
عطف به 1871 چنانچه مجسمه بندگان اعليحضرت همايوني ارواحنافداه در دوازده برج نصب گردد چون مقابل بناي مزبور خياباني كه مجسمه به ميدان شاهپور گرديد موانع از قبيل مسجد جامع خواهد داشت لذا در سال گذشت مقرر گرديد كه مسجد را خراب و در عوض در پشت مسجد فعلي محلي كه خرابه است اختصاص به ساختمان مسجد با مصالح فعلي آن داده شود اينك چنانچه تصميم آني خواهيد فرمود مراتب را مهر به ابلاغ فرمايند كه تا اقدامات اساسي به عمل آن بود
فرمانده  تيپ مستقل استان
 سرتيپ محمدامين تاجبخش


اركان حزب كل قشون
خلاصه راپرت سپهبد احمد آقاخان
بهترين محل براي نصب مجسمه بندگان اعليحضرت همايون شاهنشاهي ارواحنافداه در شهر خرمآباد همان دوازده برجي است و براي امتداد دادن خيابان شاهپور به طوري كه در جلو دوازده برجي بگذرد مسجدي كه در خط ميسر آن واقع شده است بايد خراب شود در اين خصوص هم با اهالي مذاكرات شده قرار است در نقطه ديگري از شهر با كمك اهالي مسجد جديدي بناي نمايند عليهذا هر طور امر و اصله عليه شاهانه ارواحنافداه علاقه گرديد به تيپ استان دستور اجرا صادر گردد.
كشف تلگراف فرمانده تيپ مستقل گارد سپه خرمآباد     نمره وارده 266 م
تاريخ اصل 2/2/1310
تاريخ وصول 2/4/1310
تاريخ كشف 3/2/1310
مقام محترم رياست منظم اركان حرب كل قشون دامت شوكته معطوفاً به امريه كتبي
نمره 9380 مرموزات محترماً به عرض ميرساند طبق راپورت فرمانده فوج مستقل منصور ساختمان مجسمه بندگان اعليحضرت قدر قدرت همايون شاهنشاهي ارواحنافداه به اتمام رسيده و براي كرايه حمل آن از كرمانشاه به خرمآباد يكصد تومان مخارج برآورد نمودهاند مستدعي است قدغن فرمايند اداره محترم ماليه كل قشون اعتبار آن را حواله فرمايند. ساعت 9 صبح 2/2/10 نمره 305 فرمانده تيپ مستقل گارد سپه سرتيپ
محمدامين تاجبخش

نمره: 1140     تاريخ
ضميمه عكس مجسمه مبارك ملوكانه ارواحنافداه
مقام محترم رياست معظم اركان حرب كل قشون دامت شوكته
عطف به ابلاغيه تلگرافي مورخه 4/2/10 محترماً معروض ميدارد: بالاخره در نتيجه عمليات يك سال و نيمه محمد عليخان گوران مجسمه بندگان اعليحضرت شاهنشاهي ارواحنافداه خاتمه و به خرمآباد حمل گرديد. ليكن نظر به اينكه مجسمه مزبور را برخلاف مجسمههايي كه بدست صنعتگران قابل معاصر ساخته مي شود. به رنگ براق رنگآميزي كردهاند. عليهذا در صورتي كه تصويب فرمايند و مجدداً با يك ورقه رنگ خيلي مات رنگآميزي شود به عقيده بنده بهتر و بيشتر جالب توجه خواهد شد. ضمناً توجه خاطر مبارك را نيز به راپرت نمره (9119) مورخه 31/6/9 معطوف و ثانياً استحضار خاطر محترم را فراهم مينماياند كه متعاقباً در امتداد مسجد مزبور واقع شدهاند از طرف بلديه خراب در نتيجه خيابان شاهپور هم بدون مانع تا دوازده برج امتداد پيدا نمايد ـ در اين خصوص نيز متمني است دستور فرمايند و ... مزبور به اداره حكومتي لرستان صادر و ضمناً اجازه نصب مجسمه بندگان اعليحضرت شاهنشاهي ارواحناه فداه را نيز ابلاغ فرمايند.
فرمانده تيپ مستقل گارد سپه
سرتيپ محمدعلي تاجبخش
اركان حرب كل قشون
نظريه اينجانب همان است كه سابقاً دستور دادهام بدين ترتيب بر زيبايي شهر افزوده ميشود و بناي دوازده برجي هم كه از آثار تاريخي قديم است حفظ خواهد شد.     سپهبد اميراحمدي
پينوشتها:
_____________________
1ـ الميزان، سيدمحمدحسين طباطبايي، ج 9، بنياد فكري و علمي علامه طباطبايي تهران 1376، ص 303
2ـ تاريخ صدر اسلام عصر نبوت، دكتر غلامحسين زرگرينژاد، انتشارات سمت تهران، چاپ چهارم، 1385، ص 339.
3ـ نقش مساجد و دانشگاهها در پيروزي انقلاب اسلامي ـ گروهي از نويسندگان، مركز اسناد انقلاب اسلامي، تهران، چاپ اول، 1383، ص 15 و 16.
4ـ همان، ص 16 و 17.
5ـ خاطرات نخستين سپهبد ايران (احمد اميراحمدي) به كوشش غلامحسين زرگرينژاد و سيروس سعدونديان، مؤسسة پژوهشي مطالعات فرهنگي، تهران 1373، ص 408 و 409.