سند نامه ::
 
تاکید امام بر اهمیت توجه به کتابهای درسی تاریخ

سید احمد سجادپور

روز چهارم اسفند 1367 امام خمینی(ره) در نامه ای به آیت الله سیدعلی خامنه ای رئیس وقت شورای عالی انقلاب فرهنگی،خواستار نظارت ایشان بر تدوین كتابهای تاریخ مدارس و دانشگاهها و جلوگیری از تحریف تاریخ در كتب درسی شدند. علت این درخواست، نامه ای بود كه از سوی حجت الاسلام سیدحمید روحانی در انتقاد از محتوای كتابهای درسی تاریخ مدارس و دانشگاهها برای امام ارسال شده بود. متن نام سیدحمید روحانی و پاسخ امام به این شرح است:

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 محضر مبارك مرجع عالیقدر جهان تشیع، رهبر كبیر انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله العظمی امام خمینی – متع الله المسلمین به طول بقاء وجوده الشریف

با اهدای سلام و لثم انا ملكم الشریف، عطف به نام مورخه 11 بهمن 67، معروض می دارد، برداشت ها و تحلیلهای لیبرالیستی و ماتریالیستی در بسیاری از كتابهای تاریخی كه در پی پیروزی انقلاب اسلامی منتشر شده و می شود، و نیز برخی نوشته های دور از حقیقت و تحریف شده در كتاب های درسی مدارس و دانشگاه ها در زمینه تاریخ، به شدت نگرانكننده و رنج آور است. اینجانب ضمن پوزش از تصدیع اوقات گرانبهای آن امام عزیز، به نمونه هایی از آن اشاره می كنم:

1. كتاب «تاریخ معاصر ایران» كه برای دوره های متوسطه دبیرستانها تدوین شده است، درباره كشیده شدن مردم به سفارت انگلستان در پی نهضت مشروطه، كه بنابر شواهد موجود با نقشه فراماسونهای كافر و بیگانه پرستان از خدا بی خبر انجام گرفت، در ص 77 چنین می نویسد:

«بهبهانی از میانه راه برای مردم پیغام فرستاد كه می توانند در سفارت انگلستان متحصن شوند. به این ترتیب، در حدود بیست هزار نفر به باغ سفارت بیگانه پناه بردند و...»

این اظهارنظر در كتاب درسی آموزش و پرورش نظام جمهوری اسلامی، با این قاطعیت، در شرایطی صورت می گیرید كه اساساً موضوع از دید تاریخ نویسان مورد اختلاف است؛ و كسروی ضداسلام در كتاب «تاریخ مشروطه»، ص 109، در این باره آورده است:

«این گمان هرگز نمی رود كه بهبهانی یا طباطبایی به پناهیدن مردم به سفارتخانه خرسندی داده اند، و یا چنین گفتگویی در بودن ایشان می رفته، چه ما خود دیدیم كه آنان با چه سختیها و بیم ها روبه رو بودند، و با این همه از مسجد بیرون نیامدند و سرانجام كه ناگزیر شدند، روانه قم گردند. آن رفتار دلیرانه و جانبازانه آنان كجا، و خرسندی به پناهیدن مردم به سفارتخانه یك دولت بیگانه كجا؟!»

2. در كتاب «تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران» كه در سال 1364 برای برخی از دانشگاه ها منتشر شده است، در ص 21، چنین آمده است:

«در كشاكش این مهاجرت، حادثه پناهندگی به سفارت انگلستان پیش می آید كه بهبهانی در انجام آن مؤثر بود.»

شایان نگرش است كه نویسنده این كتاب حدود یك سال پیش از انتشار آن، به همراه نویسنده كتاب «تاریخ معاصر ایران» با اینجانب دیدار كرد. در این مجلس این نویسنده در تأیید نظریه اینجانب، نویسنده كتاب «تاریخ معاصر ایران» را مورد نكوهش قرار داد كه چرا موضوعی را كه در میان تاریخنگاران مورد اختلاف است به صورت حتمی و قاطعیت، آن هم در كتاب درسی دانش آموزان، منعكس كرده است. و آن نویسنده نیز به ظاهر به اشتباه خود اعتراف كرد، و قرار گذاشت كه آن را اصلاح كند. لیكن نه تنها تا به امروز این نوشته در كتاب درسی دانش آموزان بدون كوچكترین تغییری آورده شده است، بلكه در كتاب درسی دانشگاه نیز، چنانكه در بالا ملاحظه می فرمایید، تكرار گردیده است؛ كه بازگوكننده غرض و سوءنیت می باشد نه اشتباه.

3. در كتاب «تحلیلی از انقلاب اسلامی ایران» ماجرای كاخ مرمر و حمله به شاه را، كه از سوی سرباز پرشور و از جان گذشته ای به نام «رضا شمس آبادی» انجام گرفت، حركتی كمونیستی وانمود كرده. در ص 95 چنین آورده است:

«شمس آبادی در ارتباط با یكی از گروههای ماركسیستی - مائوئیستی فعالیت داشت. وی امكان ترور شاه را به گروه خود خبر داده بود، كه با عكس العمل مخالف مركزیت روبه رو شد. سرانجام شمس آبادی بدون در جریان گذاشتن گروه، اقدام به ترور شاه كرد كه ناموفق ماند.»

در صورتی كه طبق اسناد و مدارك موجود در ساواك و شواهد و دلایل دیگری كه پیش از پیروزی انقلاب اسلامی در دست بوده، كه در جلد اول كتاب «نهضت امام خمینی» آن را آورده ام، نامبرده انگیزه اسلامی داشته، و هیچگونه ارتباطی با كمونیستها نداشته است. به نظر می رسد دستهای مرموزی در كار است تا دروغ ها و بافته های تحریفگران تاریخ در طول یكصدساله اخیر را با آرم و عنوان جمهوری اسلامی اعتبار ببخشد؛ و با تمسك به اینكه این نوشته ها، برداشت ها و تحلیل ها، در نظام جمهوری اسلامی تكرار و حتی در كتابهای درسی آمده است، تحریفگری های نویسندگان خائن گذشته را لباس حقیقت بپوشاند.

اینجانب در مدت این چند سال به هر یك از مسئولان امور كه باید به این جریاه رسیدگی كنند متوسل شدم و اعلام خطر كردم، لیكن دریغا كه هیچكس به این دردی كه مرا از درون رنج می دهد توجهی نكرد. ناگزیر وظیفه دانستم كه جریان را با ولی امرم در میان بگذارم تا چاره ای بیندیشند. و «اِنَّمَا أَشْكُوا بَثِّی و حُزنِی اِلیالله». والسلام علیكم و رحمه الله - سیدحمید روحانی

 

پاسخ امام خمینی(ره)

بسم الله الرحمن الرحیم

جناب حجت الاسلام آقای خامنه ای، ریاست شورای عالی انقلاب فرهنگی - دامت افاضاته

نامه جناب حجت الاسلام آقای سیدحمید روحانی اخطاری است برای همه آنانی كه دلشان برای اسلام و انقلاب می تپد. باعث تعجب و تأسف است كه نظام آموزشی كشور اسلامی ایران نسبتی به مرحوم بهبهانی – رحمه الله علیه- دهد كه حتی كسروی با آن سوابق ضداسلامی درباره ایشان نمیدهد. كسروی ضد دین پس از تجلیل از آقایان: بهبهانی و طباطبایی دستور بهبهانی و طباطبایی به مردم را در پناه بردن به سفارت یك دولت بیگانه رد می كند. از حضرتعالی، كه دلسوز اسلام و انقلاب هستید، اكیداً می خواهم مسئولی برای رسیدگی به این امور گذاشته، تا در تمام اینگونه موارد شما را در جریان بگذارد. سایر موارد نامه آقای روحانی هم مورد مداقه است. گزارش كار را به اینجانب بدهید. والسلام علیكم و رحمه الله. 4/12/67 – روح الله الموسوی الخمینی.

صحيفه امام، ج 21، صص 294 تا 296