سند نامه ::
 
اشرف پهلوي

مدخل

دربار پهلوي دوم آمد و شد و زنان بسياري را به خود ديده است. بسياري از اين زنان با توجه به خط‌مشي حكومتي كشور و دربار از جنبش زنان مسلمان و متدين اين مرز و بوم نبودند، اما در اين بين بودند افرادي كه گوي سبقت را در بي‌بند و باري و نفوذ در حكومت از سايرين ربودند. در مقالاتي كه از اين پس خواهد آمد، سعي شده است معاريفي از اين زنان در صفحاتي چند معرفي شوند تا بيش از پيش بخشي از جو اخلاقي، فرهنگي و سياسي حاكم بر دربار محمدرضا پهلوي مشخص گردد. اولين معرفي به اشرف پهلوي، دختر رضاخان و برادر دوقلوي محمدرضا پهلوي اختصاص يافته كه مي‌خوانيد:

اشرف پهلوي
اشرف پهلوي در چهارم آبان 1298 در بيمارستان احمديه تهران همراه برادر دوقلويش محمدرضا متولد شد. مادرش تاج‌الملوك ـ دختر تيمور خان آيرملو از فرماندهان تيپ قزاق ـ يكي از چهار همسر رضاخان پهلوي بود.1 اشرف و محمدرضا دوسال بعد از تولد شمس به دنيا آمدند و اين سه نفر و عليرضا پهلوي، تني يكديگر بودند.2
اشرف در مدرسه زرتشتي‌ها تحصيل كرد. زبان فرانسه را توسط مادام «ارفع» در خانه خواند و با مطالعه رمان‌هايي به زبان فرانسه به داستان‌هاي عاشقانه فرانسوي علاقه‌مند شد. او در دوران نوجواني و بلوغ با مهرپور تيمور تاش فرزند وزير دربار رضاخان روابطي داشت اما پس از آن كه تيمور‌تاش به اتهام جاسوسي براي شوروي مطرود رضاخان شد، اين رابطه پايان يافت.
اشرف در 1317 به اصرار پدر و عليرغم ميل باطني اش با علي‌قوام پسر ابراهيم قوام ـ قوام‌الملك ـ ازدواج كرد. اين ازدواج تنها تا زمان حضور رضا شاه در كشور دوام يافت و پس از تبعيد وي، اشرف بلافاصله از همسرش جدا شد.
در بهمن 1320 كه فوزيه همسر اول شاه به حالت قهر عازم مصر شد، اشرف به درخواست برادرش با فوزيه همسفر شد. اما سفر اشرف به مصر و مشاهده ميهمانيها، باشگاههاي شبانه، مجالس رقص و مشروبخواري و معاشرتها و معاشقه‌هاي درباريان مصري، اشرف را بيشتر از گذشته، بي‌قيد و بند ساخت. اشرف در سفر به مصر عاشق يك كارمند اداره بيمه به نام احمد شفيق شد و او را به تهران آورد و در اسفند 1322 رسماً با وي ازدواج كرد. به دنبال اين ازدواج، شفيق به اصرار اشرف از مليت مصري خود دست كشيد و مليت ايراني پذيرفت.
اشرف در 1325 به مسكو رفت و با استالين ملاقات كرد. در 1326 راهي امريكا شد و با ترومن ديدار كرد. او در 6 ارديبهشت 1326 به رياست سازمان شاهنشاهي خدمات اجتماعي كه پايگاهي براي جمع‌آوري پول و ثروت بود منصوب شد. سپس با توجه به توصيه پدرش كه از وي خواسته بود در ايران مانده و برادرش را ياري دهد، تلاش كرد درتصميمات شاه نفوذ كند. او تا قبل از كودتاي 28 مرداد 1332 با تشكيل جلسات متعدد به شاه امر و نهي مي‌كرد. شاه هم كه در مقابل خواهر خود كم‌رو و بي‌دست و پا بود، به مدت يك دهه تسليم اكثر خواسته‌هاي او بود. مشاوران و دستياران اشرف در تصميم‌گيريها، افرادي چون علي سهيلي، عبدالحسين هژير و سپهبد علي رزم‌آرا بودند. اين عده تسليم و مطيع محض اشرف بودند. در طول بيش از 10 سال اشرف مركز ثقل و كانون قدرت و منشاء تأثيرگذاري بر تصميمات شاه بود و همه مقامهاي مهم سياسي حتي وزيران و سفيران بانظر او تعيين و تأييد مي‌شدند. تأسيس نمايشگاههاي مد بانوان، فراخواندن مانكنها به ايران، راه‌اندازي قمارخانه‌ها و كازينوهاي سلطنتي بابلسر و رامسر، احضار پزشكان برجسته اروپائي براي جراحيهاي پلاستيكي به روي چهره‌ وي و خانمهاي مورد نظر دربار از جمله اقدامات اشرف در سالهاي دهه 1320 بود. در اين مدت اشرف به روزنامه‌نگاران، شاعران و روشنفكران نزديك شد و با آنان جلسات و مجالس مشترك هفتگي ترتيب داد.
اما در دوران قدرت گرفتن مصدق، تبعيد اشرف به اروپا به دستور مصدق و قطع ارز مورد نياز وي، لطمه بزرگي براي او بود. اشرف براي اولين بار مجبور شد تا براي تأمين مخارج روزمره مايملك خود را بفروشد. او تنها از محل فروش لباس‌ها و عتيقه‌جات همراه خود 30 ميليون فرانك به دست آورد. علاوه بر اين مبالغ هنگفتي نيز ارز از تجار ايراني مقيم فرانسه قرض گرفت، اما هرگز به آنان باز نگردانيد.
زندگي اشرف در فرانسه با آلودگي‌هاي اخلاقي فراواني همراه شد. او در رستوراني در پاريس با جواني به نام مهدي بوشهري آشنا شد. بلافاصله از احمد شفيق جدا شد و به عقد بوشهري درآمد. اين در حالي بود كه از شفيق دو فرزند و از علي قوام يك فرزند داشت. 3
اشرف پس از سه سال تبعيد در اروپا، اواخر 1332 به ايران بازگشت و فعاليتهاي قبلي‌اش را از سرگرفت. گردآوري ثروت از راههاي نامشروع، پورسانت‌گيري، زد و بند با شركتهاي خارجي و سوء استفاده‌هاي گسترده مالي، تشكيل محافل شبانه و روابط گسترده نامشروع از اقدامات عادي اشرف پس از بازگشت به تهران بود.
در اسناد لانه جاسوسي به نقل از منابع امريكايي آمده است:
«... با وجود اينكه شاه از تجارت‌هاي مشكوك خواهرش سودي نبرده ولي در متوقف ساختن وي تمايلي نشان نداد و يا قادر به انجام آن نبوده است. در ادوار مختلف مبارزه با فساد در ايران، گاهي به فعاليتهاي تجاري ناپسند فرزند اشرف حمله ور مي‌شد. اين كار سبب شد كه شاهزاده شهرام از اينگونه فعاليت‌ كناره‌گرفته و در عوض از طريق مادرش به انجام آنها مبادرت ورزد. تا زماني كه شاه زنده است، اشرف و حيات ضد و نقيضش مايه شرمساري خاندان پهلوي مي‌گردد... 4»
اشرف از 1335 وارد شبكه داد و ستد مواد مخدر شد و از اين معاملات ميلياردها دلار ثروت اندوخت و پيگيري بسياري از محموله‌هاي مرفين، ترياك و هروئين دركشور به اشرف و افراد وابسته به وي مي‌رسيد.
اشرف در 1348 به دليل حمل يك چمدان حاوي ترياك در فرودگاه زوريخ بازداشت شد اما پليس سوئيس پس از بررسي گذرنامه سياسي او و با توجه به نسبتش با محمدرضا پهلوي او را آزاد كرد. 5 با اين حال در اسفند همين سال وي به رياست كميسيون حقوق بشر ايران نيز منصوب شد!
اشرف در آستانه پيروزي انقلاب اسلامي بيشتر اموال گرانبها، تابلوها، فرشها و اندوخته‌هاي خود را از ايران خارج كرد و به منزل مسكوني‌اش در نيويورك و ويلايش در نيس فرانسه برد. هنگام پيروزي انقلاب اسلامي، وي صدها ميليون دلار در حسابهاي بانكي در نيويورك، لندن، پاريس و سوئيس داشت. اشرف در اواخر عمر در امريكا به بيماري آلزايمر دچار شده و حافظه خود را نيز از دست داده بود.6  او سرانجام روز پنجشنبه 17 دیماه در سن 96 سالگی در مونت کارلوی فرانسه درگذشت.



پي‌نويس
1ـ رضاخان 4 همسر داشت:
 صفيه همداني ـ از دودمان قاجار. رضاخان از وي دختري به نام همدم‌‌السلطنه داشت.
 تاج‌الملوك دولتشاهي كه مادر شمس، اشرف، محمدرضا و عليرضا بود.
 توران اميرسليمان، دختر مجد‌السلطنه اميرسليماني ـ‌كه مادر غلامرضا بود.
 عصمت‌الملوك دولتشاهي؛ مادر عبدالرضا، احمدرضا، محمود‌رضا و فاطمه
2ـ عليرضا در 1301 متولد و در آبان 1333 در يك سانحه هوايي كشته شد.
3ـ فردوست درباره فساد اخلاقي و بي‌بندو باري اشرف چنين مي‌گويد:
«اگر قرار شود ليست مرداني كه در دوران 37 ساله سلطنت محمد‌رضا با اشرف رابطه داشتند تهيه شود، عليرغم دشواري وغير ممكن بودن كار، مسلماً ليست طويلي خواهد شد و حتي او نيز ممكن است همه را به ياد نياورد». (ظهور و سقوط سلطنت پهلوي، ج اول، ص 232.
4ـ از ظهور تا سقوط، مجموعه اسناد لانه جاسوسي آمريكا، ج 1، ص 196.
5ـ زنان دربار به روايت اسناد ساواك، مركز بررسي اسناد تاريخي، زمستان 1381، ص 16.
6ـ زنان دربار، همان، ص 19.

موسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي