سند نامه ::
 
رسالتهای جنبش دانشجوئی ایران

منصور سلطان زاده

جنبش دانشجوئی ایران، پدیده ای است که در نیم قرن اخیر نقش موثری را در تحولات اجتماعی ایران داشته است. جنبش دانشجوئی ایران اگرچه به دلیل خاستگاه دانشگاهی آن، از فرهنگ کلی حاکم بر نظام آموزش عالی تمدن جدید، تاثیر پذیرفته اما به دلیل اینکه در منطقه خاصی از جغرافیای دنیا، یعنی ایران رشد نموده، از فرهنگ و اقتضائات زمانی و مکانی خویش تاثیر پذیرفته است. بهمین دلیل در تبیین رسالتهای این جنبش، باید به نقش این عوامل توجه داشت. در تبیین جنبش دانشجوئی ایران، ابتدا باید درک صحیحی از موقعیت خویش در داخل کشور و نیز شرایط جهانی داشت. از جمله عواملی که باید در این تبیین به آن توجه شود؛ مسئله فرهنگ تشیع و پدیده انقلاب اسلامی ایران می باشد.
انقلاب اسلامی ایران در شرایطی بوقوع پیوست که از طرفی بحران تمدن غرب و آثار شکست ایدئولوژیهای بشری کم کم در حال آشکار شدن بود؛ و از طرف دیگر رشد سریع تکنولوژی ارتباطات در حال تبدیل دنیا به یک دهکده جهانی بود. بعلاوه استثمار دنیا توسط امپریالیسم جهانی بی عدالتی را در دنیا حاکم نموده بود. بنابرین در تبیین رسالتهای جنبش دانشجوئی ایران باید به نقش این عوامل نیز توجه نمود. با توجه به عوامل مذکور رسالتهای زیر را میتوان برای این جنبش در نظر گرفت.
1- زمینه‌سازی و تسریع در امر ظهور حضرت مهدی (عج):
تشکیل حکومتی اسلامی با این وسعت و کیفیت، برای اولین بار است که بعد از آغاز دوران غیبت، در تاریخ اتفاق افتاده است. فرانسوا توال در کتاب ژئوپلتیک تشیع می‌نویسد: «بعد از انقلاب اسلامی 1357، کشوری تماماً شیعی توسط دولتی شیعی اداره می‌شود. این پیروزیِ انقلابِ امام خمینی در ایران را باید بزرگترین حادثة تاریخ شیعه و یکی از دگرگونی‌های اصلی نیمه دوم قرن بیستم به شمار آورد.» ایرانی اگرچه در طول تاریخ، مصون از خطا نبوده، امّا با استفاده از اسناد معتبر تاریخی وجه غالب ایرانیان، خداپرستی و یکتاپرستی بوده است. ایرانی بدلیل ویژگیهائی نظیر هوش سرشار و روحیه حق‌پرستانه‌اش در مقاطع حساس و مهم تاریخ خویش، ‌دست به انتخاب‌های درست زده است. و از همین روست که می‌بینیم، ایرانی در مقطعی حساس، اسلام را می‌پذیرد و در دیگر برهه حساس از تاریخ، تشیع را انتخاب می‌کند و فرهنگ و تمدن و استعداد ایرانی، نقش ویژه‌ای را در شکوفائی اسلام و تشیع ایفا می‌کند و ایران خانه تشیع می‌شود.
در عصر حاضر، ایرانیان در مقطع حساس دیگری از تاریخ خویش و جهان، دست به انتخاب دیگری زدند و در دهه‌های آخر قرن بیستم، در میان هیاهوی ایدئولوژیهای بشری و در شرایطی که اندیشه و باورهای تمدن غرب، تمام کشورهای جهان را تحت تأثیر قرار داده بود، اسلام را بعنوان شیوه زندگی و طریقة ادارة مملکت انتخاب نمودند. چنین انتخابی در دهه‌های آخر قرن بیستم و در شرایطی که جهان از نظر تفسیر هستی و حقیقت فلسفه زندگی در سردرگمی بسر می‌برد و با بحران معنویت روبرو شده بود، منجر به توجه اندیشمندان و نیز توجه تدریجی مردم دنیا به دین گردیده است.
خوسوآرتگا ای گاست، در کتاب «انسان و بحران» می‌نویسد: «گفته‌اند - و شاید هم نه بی‌دلیل- که همه اصول نوآورانة عصر جدید، اکنون خود در وضعیت بحرانی قرار گرفته‌اند و در تأئید این نظر دلایلی چند وجود دارد که نشان‌ می‌دهد، انسان اروپایی، مشغول جمع کردن خیمه و خرگاه خویش از سرزمین نوینی است که طی سیصد سال گذشته در آن رحل اقامت افکنده بود، این انسان آهنگ عزیمت به قلمرو تاریخی و شیوة زیستی دیگری دارد.»
همزمان در دهه‌های آخر قرن بیستم، تحولات شگرفی در علوم و ارتباطات بوجود آمد، و دنیا به دهکده‌ای جهانی از نظر ارتباطی تبدیل گردید و در سایه این تحولات زمینه آشنائی بیشتر مردم جهان، با آرا و افکار مختلف از جمله اسلام فراهم آمده است.
در دنیای کنونی وقوع مجموعه‌ای از عوامل مختلف، وضعیت را بگونه‌ای دگرگون ساخته است که نظرات اندیشمندان بزرگی در جهان همچون مالرو، برنارد شاو، گنون، کرین، هانری کربن و …… در مورد اسلام و آینده وضعیت جهان به نظرات مسلمان و بخصوص شیعیان که سالها در طول تاریخ، آنان را بصورت آرزو مطرح می‌کردند، در حال نزدیک شدن بهم است.
دکتر روبرت کرین، مشاور وقت نیکسون ریاست جمهوری اسبق امریکا و رئیس بنیاد تمدن نوین این کشور، در مصاحبه با هفته‌نامه المسلمه چاپ لندن اظهار می‌دارد: «من می‌گویم قدرت اسلام برترین قدرت قرن بیست و یکم خواهد بود.»
در شرایطی که امروز بحث جهانی شدن بطور جدی در دنیا مطرح گردیده، ما معتقدیم براساس بینش فطری از فلسفه تاریخ، بنا به ضرورت ناموس خلقت، استقرار حکومت جهانی صالحین، آخرین مرحله از سیر تکاملی بشر، برای ساختن جامعة ایده‌آل و آخرین حلقه از مجموع حلقات مبازره حق و باطل است. «وَلَقَد کَتَبنا فِی الزَبور مِن بَعدِالذِکر اَنَّ الاَرضَ یَرثُها عِبادیَ الصّالِحون» .
مسلماً زمینه‌سازی نهضت جهانی حضرت مهدی (عج) بدلیل عظیم‌ بودنش، نیازمند مردمی است که هم پیرو مکتب اهل بیت بوده و هم توانائی‌ها و ظرفیتهای لازم را برای زمینه‌سازی چنین نهضتی داشته باشند. ایران شیعی با آن سابقة تاریخی و این انقلاب اسلامی، گزینه مناسبی برای انجام چنین رسالتی می‌تواند باشد.
بنظر می‌رسد عصاره قرن‌ها مجاهدات علمی و عملی بزرگان ایران در طول تاریخ، نسل انقلابی ایران در طی چند دهه اخیر می‌باشد؛ که می‌بایست زمینه‌های لازم را برای ظهور فراهم آورند.
بقول شهید آوینی: «این جوانان، نسل تازه‌ای هستند که در کرة زمین ظهور کرده است و وظیفة دگرگونی عالم را پروردگار متعال بر گُرده اینان گذاشته است.» وی می‌گفت: «وطن ما، اکنون مرکز جهان است. مرکزی که از آنجا نورالانوار رب، در همه جا انتشار خواهد یافت و واسطة انتشار آن، این فرزندان از جان گذشتة امت بزرگ ما هستند.» وی همچنین می‌گفت: «تاریخ جهان هزارها سال در انتظار ظهور این جوانان بوده است تا بیایند و امانت ازلی انسان را ادا کنند و آرمانهای هزاران سالة انبیاء و اولیاء خدا را محقق سازند.»
جنبش دانشجوئی ایران بعنوان بخشی از نهضت مردم ایران و آنهم به عنوان قشر روشنفکر و تحصیل‌کردة این نهضت که مجموعه‌ای از ویژگیهای ممتاز و مثبتی همچون جوانی، علم و آگاهی، آزاداندیشی، آرمان‌خواهی، عدالت‌خواهی، روحیه نقاد، وابستگی کمتر به امور دنیوی و …… با خود همراه دارد، می‌تواند منشاء ایجاد تحولات بس شگرفی در کشور شود و موجبات شکوفائی انقلاب را در ابعاد مختلف فراهم نموده و زمان ظهور حضرت بقیه‌ا. . . را بدینوسیله نزدیک‌تر نماید.
جنبش دانشجوئی برای اینکه بتواند زمینه‌ساز و منشاء بروز تحولات شگرف باشد، باید در مرحله اول، مسئله خودسازی و تزکیه نفس و توکل به خدا را مورد توجه قرار دهد و خود را آماده نماید. مقام معظم رهبری، در دیدار با تشکلهای دانشجوئی در ارتباط با نقش دعا و توسل‌های دانشجویان به درگاه ایزد می‌فرمایند: «شما این را بدانید که بسیاری از موفقیتهای امروز ما، بر اثر این چیزها است…… این تضرعها، توجه‌ها و توسلات به پروردگار، عبودیتها و سر به فرمان نهادنهاست که رحمت الهی را متوجه می‌کند. یک عده اصلاً نمی‌توانند تصورش را بکنند – خوب نکنند- امّا انسان وقتی که با قضایا، با فطرت خودش روبرو بشود، کاملاً می‌فهمد که قضیه چیست. بهرحال، اول از خودتان مراقبت کنید؛ حقیقتاً مراقب خودتان باشید. مراقب باشید گناه نکنید و اعمال درست انجام بدهید. مراقب باشید که هوای نفس شما را به گفتن، شنیدن، موضع‌گیری کردن و دعوا کردن، به هیچ گفتار و کرداری وادار نکند. تا آن جا که ممکن است، اجتناب کنید. ما که ناقص هستیم. البته شما بهتر از ما هستید؛ جوان، پاک و نورانی هستید. شما کارتان خیلی راحت‌تر از امثال ماست. در سنین ما کارها خیلی مشکل‌تر می‌شود. در سنین شما کار خیلی آسان است.»
نسل جدید جنبش دانشجوئی باید نسبت به حفظ دستاوردهای انقلاب کوشا باشد و نسبت به حرکتهائی که آگاهانه و یا ناآگاهانه در سطح جامعه و دانشگاه در جهت تضعیف ارزشهای انقلاب اسلامی صورت می‌گیرد، حساسیت بخرج دهد. و سرانجام نسل جدید دانشجوئی باید در جهت تعمیق انقلاب اسلامی تلاش نماید.
2- نجات انسان سرگشته عصر حاضر:
جهان غرب اگرچه نظامات خویش را برپایه نظریاتی چون سکولاریزم، اومانیسم و لیبرالیزم سامان داده، اما حقیقت این است که انسان عصر حاضر، انسانی است سرگشته که تمامی ایسم‌ها و مکتب‌ها را تجربه کرده، و در هر تجربه، مدتی را شاد و سرمست از یافتن گمشدة خویش بسر برده ولی سرانجام به پوچ و سراب بودن یافته خویش پی برده است. بهمین دلیل عصر اضطراب، نامی است که روان‌شناسان بر این عصر نهاده‌اند. طبق آمار، در جهانی که به آن فراتر از تجدد می‌گویند، بسیاری از تخت‌های بیمارستانی ایالات متحده امریکا، متعلق به بیماران روانی هستند.
برژینسکی استراتژیست امریکائی می‌گوید: «خلاء معنوی تعبیر دقیق‌تری از پوچی معنوی است. همان پوچی معنوی که بخش بزرگی از تمدن غرب را فراگرفته است.»
آلوین تافلر استراتژیست دیگر امریکائی می‌گوید: «امروز …… اغلب مردم آن‌چه را در اطراف خود می‌بینند، چیزی جز آشفتگی و هرج و مرج نیست. آنان از احساس ناتوانی شخصی، درماندگی، بی‌هدفی، پوچی به شدت رنج می‌برند.»
به عقیدة برخی، حتی شورشهای دانشجوئی دهه شصت میلادی (1960) امریکا و اروپا، ریشه در همین سرگشتگی انسان عصر حاضر دارد. نویسندة کتاب جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی می‌نویسد:
«شورش جوانان آمریکا در نخستین سالهای دهه شصت (1960) که دامنة آن چند سال بعد، اروپا را فرا گرفت، یک شورش فرهنگی بود. چنانکه نام آن را «ضدیت یا مخالفت فرهنگی» نهادند. زیرا اساس اعتراض جوانان که بیشترشان دانشجو و دانش‌آموز بودند، این بود که آنچه در فرهنگ موجود به آنان آموخته می‌شود، عاری از محتوای مطلوب برای زندگی سعادتمندانه است. و این آموخته‌ها، پاسخی به پرسشهای بنیادین دربارة انسان و جهان و آغاز و انجام آن نمی‌دهد و تکلیف آدمیان را با خودشان و دیگران، روشن نمی‌کند. و خلاصه اینکه آموزش یا فرهنگ غرب، تنها در پی «چگونگی» و «چندی» می‌رود و پاسخی به «چرائی» و «چونی» نمی‌دهد. به کمیت می‌پردازد و کیفیت را در نظر نمی‌گیرد.»
در شرایطی که دنیا با بحران معنویت روبروست، جنبش دانشجوئی ایران با پیوستن به جنبش الهی و تلاش جهت تثبیت انقلاب اسلامی در ایران، حرکتی نو را در تاریخ جنبشهای دانشجوئی دنیا آغاز نموده که می‌تواند منجر به تقویت اندیشة دینی، در محافل روشنفکری دنیا گردد.
جنبش دانشجوئی ایران می‌تواند پیشگام جنبش‌های دانشجوئی جهان، در باز کردن پنجره‌ای نو به روی جوانان گمشده دنیا و نویدبخش نجات انسانهای سرگشته عصر حاضر از سقوط به ورطه از خودبیگانگی باشد.
پروفسور یاس اوس معاون دانشکده فنی دانشگاه برمن آلمان می‌گوید: «در این وادی سرگردانی جمهوری اسلامی ایران یک نظام ارزشی به جهانیان ارائه کرده است.»
دکتر روبرت کرین، مشاور سابق نیکسون رئیس‌جمهور سابق امریکا که به دین اسلام گرویده است می‌گوید: «نه مسیحیت و نه یهودیت، هیچ یک توانائی ابداع یک نمونه و یا چهارچوب فکری مناسب برای خروج از این هرج و مرج را ندارند. چنین چیزی تنها در اسلام وجود دارد، و در عناصر شریعت اسلامی به خوبی دیده می‌شود. عناصری که در عین اسلامی بودن می‌تواند مغز و فرهنگ تمدن امریکا شود.»
در حال حاضر در دانشگاه استانفورد امریکا جائی که تا چند سال قبل عبادت ارزشی تلقی نمی‌شد، حدود سیصد الی پانصد نفر از دانشجویان دائماً در مراسم عبادی شرکت می‌نمایند.
بعلاوه براساس گزارش شبکه تلویزیونی BBC در دانشگاه جورج واشنگتن امریکا، مدرسان هم از علوم پزشکی وهم از ارزشهای معنوی و دینی در کلاسهای درس دانشجویان پزشکی، صحبت می‌کنند. این شبکه می‌افزاید، دانشگاه جورج واشنگتن یکی از سی دانشگاه آمریکائی است که در حال حاضر دوره‌های ویژه‌ای در امور مذهبی برای دانشجویان برگزار می‌کند.
چنین گرایشاتی اگرچه بسیار با ارزش می‌باشد اما در مقایسه با فضای کلی حاکم بر دنیای غرب ناچیز و محدود بنظر می‌رسد. این حرکتها، در صورت تداوم می‌تواند نویدبخش آینده‌ای درخشان باشد. بهمین دلیل، یکی از رسالتهای جنبش دانشجوئی ایران، می‌تواند تلاش جهت هدایت جریانات روشنفکری دنیا به سمت معنویت و تقویت اندیشة دینی خاصه اسلام باشد.
این حرکت خوشبختانه با انقلاب اسلامی شروع شده است. آنتونی گیدنز جامعه‌شناس مشهور انگلیسی در فصلی از کتاب خود با عنوان «پدیده نوزائی دینی» به این مسئله اشاره دارد. وی می‌نویسد: «در گذشته سه غول فکری جامعه‌شناسی یعنی «مارکس» و «دورکیم» و «ماکس وبر» با کم و بیش اختلافاتی، فرآینده عمومی جهان را به سمت سکولاریزاسیون و به حاشیه رفتن دین می‌دیدند. ولی از آغاز دهه هشتاد، با انقلاب اسلامی ایران شاهد تحقق عکس‌ این قضیه هستیم. یعنی فرآیند عمومی جهان روند معکوس را آغاز و به سمت دینی شدن پیش می‌رود.»
3- مبارزه با استکبار جهانی:
در جهانی زندگی می‌کنیم که ظلم وستم امپریالیسم جهانی بر مردم مظلوم دنیا هر روز ابعاد گسترده‌تری را بخود می‌گیرد. هم‌اکنون رژیم صهیونیستی، مردم آواره فلسطین را از زمین و هوا بمباران می‌کند و در همان حال مورد حمایت همه‌جانبه امریکا واقع می‌شود.
جدای از ویتنام، امریکا در طی 25 سال اخیر در کشورهای نیکاراگوئه (1989- 1979)، گرانادا (1983)، پاناما (1989)، سومالی (1992)، عملیات روباه صحرا علیه عراق (1998) و سودان (1998) مداخله مستقیم نظامی داشته و کشورهای افغانستان و عراق را تحت اشغال خویش درآورده است. بدلیل اعمال سیاستهای استعماری امپریالیسم، حدود 85 درصد تولید جهانی در اختیار 20 درصد ثروتمندترین مردم جهان قرار دارد و این در حالی است که فقر و گرسنگی و عدم وجود امکانات بهداشتی در افریقا و برخی دیگر از نقاط دنیا، بیداد می‌کند.
بعلاوه تجارت اسلحه، قاچاق انسان و قاچاق مواد مخدر از بازارهای پررونقی در جهان برخوردارند. کره زمین بعلت زیاده‌خواهیهای نظام سرمایه‌داری جهانی با آلودگی محیط زیست روبروست. بطوریکه زمین در 50 سال اخیر، یک پنجم خاک زراعی، یک پنجم جنگل‌های استوائی و ده هزار نوع گیاهان و جانوران خود را از دست داده است.
بشریت در زیر سایه وضعیت حاکم بر جهان رنج می‌کشد و در این میان انقلاب اسلامی ایران بدلیل هویت فرهنگی خود و عجین شدن عاشورای امام حسین(ع) با روح جامعه ایران در برابر حاکمیت نظام سلطه جهانی ایستاده است و از پذیرش فرهنگ سلطه جهانی سرباز می‌زند. بهمین دلیل با انواع توطئه‌های استکبار جهانی روبروست.
فرانسوا توال، متخصص در مسائل بین‌المللی و استراتژیک در کتاب ژئوپلتیک تشیع می‌نویسد: «تشیع، و به هرحال آنچه اکنون در ایران مطرح است بر آن است که سخنگوی محرومان جهان سوم و امید و آرمان محکومان زمین باشد. از این رهگذر، این مذهب، جهان غرب و ارزش‌های آن را به عنوان اهرم‌های مکر و فریب توده‌های محروم محکوم می‌کند. …… این موضع سختِ تشیع تنها به موقعیت ژئوپلتیک آن در خاورمیانه مربوط نمی‌شود، بلکه ریشه در محتوای پیام مکتبی مهدوی آن دارد. ما اشتباه می‌کنیم اگر این ارادة انقلابی و آرمانِ تبدیل شدن به نیروی پرچم‌دار محرومان جامعه را تنها یک پدیدة سطحی تعبیر کنیم. این مذهب قادر است که در درازمدت یک نیروی انفجاری را در ذات خود حمل کند. پس همانطور که گفتیم، قدرت این مذهب قبل از همه از پیام بنیادینش نشأت می‌گیرد.»
یکی از رسالتهای جنبش دانشجوئی ایران باید مبارزه با فقر و بی‌عدالتی جهانی و تلاش جهت رهائی مردم ستمدیده جهان از چنگال امپریالیسم باشد.
جنبش دانشجوئی ایران گرچه در دوره‌های مختلف حیات خویش دارای گرایش‌های مختلف فکری و سیاسی بوده است امّا یکی از ویژگیهای بارز جنبش دانشجوئی در طول چند دهه حیاتش، مبارزه با سلطه بیگانه و استکبارستیزی می‌باشد. بهمین دلیل 16 آذر بعنوان مظهر و نماد استکبارستیزیِ جنبش دانشجوئی ایران همه ساله از سوی جنبش دانشجوئی گرامی داشته می‌شود. تسخیر لانه جاسوسی امریکا در 13 آبان 1358 نیز تائید دیگری بر همین خاصیت استکبارستیزی جنبش دانشجوئی ایران می‌باشد.
از زمانی که جنبش دانشجوئی، منافع امریکا را در ایران هدف قرار داد، استراتژیستهای امریکا نیز تلاش خود را بکار گرفته‌اند تا به نوعی این مبارزه آرمان‌گرایانه را از مسیر اصیل خویش منحرف سازند.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی، در هنگامی که دانشگاه بعنوان مرکز اصلی مبارزه با استبداد و استکبار شناخته می‌شد، امریکا بهمراه رژیم دست‌نشانده پهلوی، بمنظور منحرف کردن روند مبارزات دانشجوئی، طرحهائی را به اجرا درآورد. از جمله آن طرحها، می‌توان به گسترش بی‌بندوباری و فساد از طریق راه‌اندازی مراکزی چون کاخ جوانان و سالنهای رقص در دانشگاه اشاره کرد.
شکست رژیم شاه بمعنای پایان تلاشهای امریکا برای انحراف جنبش دانشجوئی نبود، بلکه با پیروزی انقلاب اسلامی توطئه دشمن شکل پیچیده‌تری را بخود گرفت.
در سالهای اخیر، امپریالیسم جهانی تلاش نمود از شکاف ناشی از اختلاف جناحهای سیاسی درون نظام، سوء استفاده نموده و با نفوذ برخی از چهره‌های وابسته به خود، در داخل گروههای سیاسی از جمله تشکل‌های دانشجوئی، درصدد برآمد تا با اعلام مرگ آرمان استکبارستیزی جنبش دانشجوئی ایران، شعله مبارزه با امپریالیسم جهانی را خاموش نموده و نهایتاً در جهت براندازی جمهوری اسلامی و باز کردن دوبارة پای امریکا به ایران حرکت نماید.
این جریان خزنده سعی نمود، اشغال نظامی کشورهای دیگر توسط امریکا را نبرد و مبارزه دولت آمریکا برای استقرار آزادی و دموکراسی و صلح در جهان توجیه کند و نظم نوین جهانی به سرکردگی امریکا و نظام لیبرال سرمایه‌داری غرب را ایده‌آل‌ترین سیستم حکومتی دنیا قلمداد کند. این در حالی است که بسیاری از نهضت‌های آزادی‌بخش دنیا و مردم برخی از کشورهای منطقه از دولت‌های خویش، بخاطر اینکه زیر بار سلطه امریکا رفته‌اند، متنفرند و نظام جمهوری اسلامی ایران را از این جهت که در مقابل امپریالیسم جهانی ایستاده است مورد ستایش قرار داده و الگوی خویش بحساب می‌آورند.
دکتر ماروین زونیس، استاد دانشگاه میشگان آمریکا و کارشناس مسائل ایران، معتقد است که انقلاب اسلامی ایران بزرگ‌ترین منبع الهام‌دهنده برای جنبش‌های سیاسی و اسلامی در خاورمیانه و جهان بوده است.
4- اهتمام به جنبش نرم‌افزاری:
انقلاب اسلامی ایران حقیقتاً آرمانهای بلندی را مطرح کرده است. و رسالت بزرگی را بر دوش گرفته است. بعقیدة برخی انقلاب اسلامی ایران، بزرگترین حادثه بعد از ظهور اسلام است. مسلماً به بزرگی این حادثه، آسیب وارده به آن نیز می‌تواند شدیدتر باشد. بهمین دلیل امام خمینی (ره) می‌گفت: اگر اسلام ضربه بخورد تا صد سال دیگر نمی‌تواند روی پای خودش بایستد.
حرکتی بنام اسلام آغاز شده و نظامی اسلامی تشکیل گردیده است. و ما چاره‌ای جز به جلو بردن آن نداریم. جلو بردن نظام در سایه تولید علم و جنبش نرم‌افزاری امکان‌پذیر خواهد بود. درست است که شیعه در طول تاریخ خود علاوه بر حرکت اعتراضی، حیاتی پربار از نظر علمی در زمینه‌های کلامی، فلسفی، منطق، تفسیر، حدیث، زبان، نجوم، علوم طبیعی و … نیز داشته است، امّا باید توجه داشت که امروز نهضت شیعه، بصورت یک نظام اسلامی تجلی یافته است که رمز تداوم آن در تولید علم، آنهم نه تنها در یک بعد بلکه در تمام ابعاد مورد نیاز برای بالندگی یک نظام اعم از علوم انسانی (اقتصاد، مدیریت، سیاست، جامعه‌شناسی و …)، فنی، علوم پایه، دفاعی و نظامی، بهداشتی و … نهفته است.
همیشه تحقق آرمانهای بلند یک نظام حکومتی پویا، در سایه تولید علم صورت پذیرفته است. اگر در نظام اسلامی، جنبش نرم‌افزاری جدی گرفته نشود، بالندگی نظام به سردی و خاموشی خواهد گرائید. و مرگ هر انقلاب و نظام بالنده‌ای از زمانی آغاز می‌شود که نوآوری، تولید علم و نظریه‌پردازی در آن مطرود گردد. بنابراین رسالت امروز جنبش دانشجوئی، جنبش نرم افزاری است.
در حقیقت اگر برای جنبش دانشجوئی معتقد به این تعریف باشیم که حساسیت‌ها و دغدغه‌های جمعی دانشجویان نسبت به مسائل اجتماعی، فرهنگی و سیاسی و … که این حساسیت‌ها، آنان را به عرصة فعالیت‌های جمعی دانشجوئی می‌کشاند، باید گفت در شرایط امروز، چنین دغدغه‌هائی باید فعالیت جمعی جنبش دانشجوئی ایران را به عرصة تولید علم و جنبش نرم‌افزاری کشانده، و در زمینه تبدیل آن به یک ارزش عمومی تلاش نماید. جنبش دانشجوئی باید برای علم و تولید آن به قول مقام معظم رهبری به آب و آتش بزند. ایشان می‌فرمایند:
«ما مشاهده می‌کنیم که در فرهنگ برخی از مردم ما، در میدانهائی، جای تلاش و تن به آب و آتش زدن هست؛ اما در میدان علم کانه به چنین تلاشی معتقد نیستند. این نمی‌شود؛ در میدان علم باید تن به آب و آتش زد و کار کرد.»
امروز دشمن در پی آن است که ناکارآمدی نظام را به اثبات برساند و آنرا به حساب اسلام گذاشته و بدین طریق عدم کارائی اسلام را بعنوان یک سیستم حکومتی و اجتماعی به اثبات رسانده و نهضت‌های آزادیخواهی و عدالت‌طلبانه را در دنیا کنترول کند. رهبر انقلاب با عنایت به این مطلب حتی در اوج زمان جنگ در سال 1362 (هـ. ش) به ضرورت انجام علم و تحقیق در کشور تاکید داشته و فرمودند: «بالاخره جنگی بر ما تحمیل شده است … لیکن در کنار این مبارزه که وجود دارد، ما بایستی به فکر زمینه‌های یک مبارزه درازمدت هم باشیم و آن عبارت است از تحقیق و فراگیری و…… ما اگر بخواهیم خیلی منطقی و عاقلانه به قضایا نگاه کنیم، بایستی این جریان تحقیق، با یک حجم مناسب و با یک کیفیت خوب، همواره در کنار همة جریانهای دیگر کشور وجود داشته باشد.»
باید در یک فضای انتقادی سالم و آزاد و با هدایت صاحب‌نظران، در جهت تولید فکر و نظریه‌پردازی، حرکت کرد. مقام معظم رهبری می‌فرمایند:
«در دانشگاهها نیز برای تحقق اهداف مهم از جمله ایجاد نهضت نرم‌افزاری باید امکان طرح آراء مختلف صاحبان اندیشه و نقد آنها در محیط‌های تخصصی و علمی به وجود آید و یکی از وظایف نظام اسلامی حمایت از فضای برخورد افکار در محیطی سالم و علمی است.»
ایشان می‌فرمایند: «آن روز که سهم آزادی، سهم اخلاق و سهم منطق همه یکجا درکنار یکدیگر ادا شوند، آغاز روند خلاقیت علمی و تفکر بالنده دینی در این جامعه است و کلید جنبش تولید نرم‌افزاری علمی و دینی، در کلیه علوم و معارف دانشگاهی و حوزوی زده شده است.»
نکته دیگری که در باب تولید علم باید مورد نظر قرار گیرد، این است که تولید علم باید اولاً متناسب با شرایط خاص اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی جامعه ما و نیازهای واقعی کشور باشد؛ و ثانیاً راههای میان‌بر را برای رسیدن به قافله پرشتاب علوم و ارتباطات در دنیا پیدا کنیم. متاسفانه در حال حاضر دانشگاههای ما بیش از آنکه تولیدکننده علم باشد، مصرف‌کننده علم هستند. باید جنبش دانشجوئی تلاش نماید تا جنبش نرم‌افزاری را در تمام زمینه‌ها و با عنایت به شرایط تاریخی، فرهنگی و اجتماعی ایران رونق بخشد.
5- جنبش عدالت‌خواهی:
برقراری عدالت اجتماعی یکی از خواسته‌های اساسی مردم ایران در جریان انقلاب بود. مردم علاوه بر اینکه خواهان حکومتی اسلامی بدلیل وجهة دینی خویش بودند، خواستار رفع ظلم و تبعیض‌ها از صحنه اجتماع نیز بودند. عدالت‌خواهی علاوه بر اینکه ریشه در فطرت انسانها دارد، در ایران از نظر تاریخی سابقه‌ای دیرینه دارد. مسلماً اعتقاد به عدل بعنوان یکی از اصول اساسی مذهب تشیع، در جنبش‌های عدالت‌خواهانه مردم ایران در طول تاریخ ایران، بی‌تأثیر نبوده است.
از دیدگاه اسلامی، عدالت مفهومی گسترده دارد و عدالت اجتماعی بخشی از آن محسوب می‌گردد. عدالت اجتماعی مورد نظر اسلام، خود نیز ابعاد گسترده‌ای دارد و مواردی از قبیل برقراری عدالت در امور اقتصادی، سیاسی، قضائی، فرهنگی و خانوادگی را شامل می‌شود.
عدالت اسلامی حتی به نحوه برخورد انسانها با طبیعت و محیط زیست و شیوه بهره‌برداری از منابع طبیعی نیز تسری می‌یابد. با توجه به عمق و گستردگی مفهوم عدالت بخصوص در زمینه اجتماعی، باید اذعان نمود که هنوز تا رسیدن به عدالت اجتماعی مورد نظر اسلام فاصله زیادی وجود دارد. و برای نیل به عدالت اسلامی نیازمند همتی بلند و تلاشی وافر می‌باشد. جنبش دانشجوئی ایران، بدلیل دارا بودن پتانسیل‌های بالقوه می‌تواند در به ثمر رساندن جنبش عدالتخواهی در ایران کارساز باشد.
دانشمندان جامعه‌شناسی و علوم سیاسی، مباحث جنبش دانشجوئی را در قالب جنبش‌های اجتماعی بررسی می‌کنند و از جنبش‌های دانشجوئی بعنوان بخش فعال و موثر جنبشهای اجتماعی یاد می‌نمایند. تام ب باتامور معتقد است: «اهمیت جنبش دانشجوئی در تغییرات اجتماعی از آنجاست که جنبش دانشجوئی در مقیاس محدود، آن همکاری میان اندیشة رادیکال و عمل اجتماعی را که لازمه به وجود آوردن دگرگونی است، تحقق می‌بخشد. به این معنی، جنبش دانشجوئی منحصراً تجسم انتقاد روشنفکری نیست، جنبش اجتماعی نیز هست که در پی پدید آوردن تغییرات رادیکال در ساخت دانشگاه و جامعه است.»
جنبش دانشجوئی می‌تواند فقدان یا ضعف نهادهای مدنی را در انتقال خواسته‌های عدالت‌طلبانه مردم جبران نماید. اصولاً رابط و میانجی بودن برای بیان و انتقال خواسته‌های جامعه یکی از کارکردهای جنبش‌های اجتماعی و از جمله جنبش دانشجوئی شناخته می‌شود.
«گی‌روشه»، برای جنبش‌های اجتماعی سه کارکرد قائل شده است: 1- رابط یا میانجی بودن 2- ایجادوبالا بردن‌آگاهی جمعی 3- ایجاد فشار. وی معتقد است: «در جامعه جدید، جنبش‌های اجتماعی به صورت یکی از گروههای اصلی واسط درآمده است، که به وسیله آن اعضاء جامعه می‌توانند منافع خود را حفظ نمایند و یا به ایده‌های خود ارزش نهند و بدین ترتیب در سطوح مختلف، در کنش تاریخی مشارکت کنند.»
جنبش دانشجوئی بدلیل دارا بودن خصوصیات ویژه‌ای نظیر روحیه نقاد، احساسات جوانی و انرژی متراکم، آرمان‌گرائی، شیوه بیان قاطع، تمایل به افکار رادیکال و عدم وابستگی به صاحبان قدرت سیاسی و اقتصادی می‌تواند بدون محافظه‌کاری، نقش موثری را در به ثمر رساندن جنبش عدالتخواهی در ایران داشته باشد. جنبش دانشجوئی می‌تواند در استقرار ابعاد مختلف عدالت در جامعه از جمله حوزه‌های ذیل نقشی کارساز را بعهده بگیرد:
1- تلاش جهت شایسته سالاری علمی و مدیریتی در حوزه سیاسی، رعایت قوانین توسط کارگزاران نظام و تعدیل سطح زندگی آنان و برقراری عدالت سیاسی
2- تلاش جهت رشد استعدادها و خلاقیت‌های تمام انسانها و برقراری عدالت فرهنگی
3- تلاش جهت کم کردن فاصله‌های طبقاتی و برقراری یک نظام عادلانه اقتصادی درسطح جامعه
4- تلاش جهت حاکمیتِ‌ قانون و امنیت قضائی برای همه افراد جامعه و برقراری عدالت قضائی
5- تلاش جهت استفاده صحیح و عادلانه از منابع طبیعی و محیط زیست
جنبش دانشجوئی می‌تواند با حفظ اصول اخلاقی و در یک محیط سازنده با استفاده از شیوه‌ای پرسشگرانه و قوی، جنبش عدالتخواهی در ایران را به پیش برده و در این میان با استفاده از عنصر ارزشمند نظریه‌پردازی و ارائه راه‌حلهای مناسب در زمینه اصلاح امور جامعه کوشا باشد
منابع:
1- فرانسوا توال، ژئوپلتیک تشیع، ص33
2- خوسو آرتگا ای گاست، انسان و بحران، ص3
3- کلمه دانشجو، ش16، تیر 75
4- سوره انبیا، آیه 105
5- سید مرتضی آوینی، گنجینه آسمانی، ص18
6- همان، ص128
7- همان، ص73
8- دیدار با تشکلهای دانشجوئی، مورخ 15/9/1375
9- دکتر محمدرضا شرفی، مجله رشد، سال چهارم، پائیز و زمستان 74
10- برژینسکی، خارج از کنترول، پیشین، ص 84
11- آلوین تافلر، موج سوم، ترجمه شهیندخت خوارزمی، ص 503
12- علی‌اکبر کسمائی، جهان امروز و فردا در تنگنای تمدن صنعتی، پیشین، ص 51
13- عصر امام خمینی، پیشین، ص 363
14- مصاحبه با مجله الفلسطین المسلمه، چاپ لندن، نوامبر 1995، کلمه دانشجو، ش 16/4/75
15- ماهنامه سروش، شماره 635
16- عصر امام خمینی، پیشین، ص 106
17- آنتونی گیدنز، جامعه‌شناسی، ترجمه منوچهر صبوری، ص 75
18- فرانسو توال، ژئوپلتیک تشیع، ترجمه حسن صدوق ونینی، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی، تهران، 1380،
ص 136
19- میر احمد رضا حاجتی، عصر امام خمینی، ص 327
20- از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با بسیج اساتید دانشگاههای کشور، مورخ 18/7/80
21- بیانات رهبری در دیدار با مسئولان وزارت فرهنگ و آموزش عالی، 21/3/1362
22- محفل انس، دفتر هم‌اندیشی استادان، دفتر نشر معارف، تهران، 1382، ص 68
23- پاسخنامه مقام معظم رهبری به نامة جمعی از فضلا و پژوهشگران حوزه علمیه قم، محفل انس، همان،
ص 61
24- تام. ب. باتامور، منتقدان جامعه، ترجمه جواهر کلام، تهران، سفیر، 1369، ص 167
25- گی‌روشه، تغییرات اجتماعی، ترجمه منصور وثوتی، تهران، نشر نی، 1371، ص 170- 169
26- سیدعباس صالحی، مقاله جنبش دانشجوئی و تأثیر بر تحولات اجتماعی، منبع باشگاه اندیشه، 16/2/82

سایت باشگاه اندیشه