سند نامه ::
 
بازار و انقلاب

هر چند اين روزها به دليل تغييرات شتابان در حوزه اقتصاد و تجارت، بازار آن اهميت و قدرت پيشين خود را از دست داده است و بنگاه‌های اقتصادی بسياري را در كنار خود مي‌بيند ولي همچنان داراي نقشي تاثيرگذار و پر نفوذ در جامعه ايران است، بازار نقشي غيرقابل انكار در مبارزات منتهي به پيروزي انقلاب اسلامي داشت و حتي به گواه اسناد تاريخي مي‌توان گفت كه جرقة نخستين انقلاب ايران، يعني انقلاب مشروطيت نيز با اعتصاب بازاریان در پی به فلک بسته شدن دو نفر از تجار تهران به بهانه گران شدن قند زده شد. بازار از مهمترين نيروهاي اجتماعي جامعه است كه نقش مهمي در تحولات سیاسی ایران داشته است.

 
1- ماهيت بازار در اسلام و ايران
بازار از همان زمان شكل‌گيري نخستين شهرها در ايران، در مركز شهرها قرار گرفته و تقريبا بخش اعظم زندگي شهري در ايران متكي به وجود و فعاليت بازار بوده است. بازارها معمولا در مركز شهرهاي ايران قرار دارند و قلب فعاليت اقتصادي و فرهنگي زندگي شهري را تشكيل مي‌دهند. بازاريان از قديمي‌ترين و شاخص‌ترين اقشار جامعه ايران هستند كه شبكه‌ي گسترده‌اي از صدها هزار مغازه را در شهرهاي مختلف تشكيل مي‌دهند. پس از انتخاب تهران به عنوان پايتخت، رفته رفته بازار آن نيز گسترش يافت و اهميت و قدرت مضاعفي پيدا كرد، چرا كه مركز ارتباط اقتصادي مراكز توليد كشاورزي و صنعتي با عوامل مصرف‌كننده يا توده مردم بود. بازار عامل توزيع كالا در سراسر ايران است، از اينرو هر شهري وابسته به بازار شهرهاي ديگر است بطوري كه خبرها و ماجراها و جريانات مساعد يا نامساعد در يكي از بازارها، به ساير بازارها نیز سرايت مي‌كند. بنابراين همين شبكه توزيع كالا خود يكي از بهترين اهرم هاي قدرت بازارها است، بطوري كه با قطع آن مي‌توانستند در اقتصاد مملكت اختلال ايجاد نموده و دولت را مجبور به پذيرش خواسته‌هاي خود نمايند (رهبري، 1384: 196).
علاوه بر نقش و موقعیت اقتصادی آنچه که بازار و بازاري ها را در مقام يك نيروي اجتماعي تاثيرگذار در جامعه ايران جلوه‌گر ساخته؛ پیوند و ارتباط نزديك آنها با ديگر نهاد تاثيرگذار جامعه يعني دين و روحانيون بوده، قدرت و تاثيرگذاري اين پيوند به خوبي در انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامي آشكار بود.
همبستگي عميق بازاريان و روحانيون در ايران و نقش مهم آنها در همه‌ي جنبش هاي سياسي يك قرن اخير ايران، وزنه¬ي سياسي و اجتماعي آنها را به مراتب سنگين¬تر از همتايانشان در ديگر كشورهاي اسلامي كرد، البته در اسلام از همان آغاز رابطه¬ي عميقي بين بازار و دين وجود داشته است، خاستگاه اسلام از مراكز عمده¬ي تجارت يعني مكه بوده، پيامبر اسلام پيشه تجارت و لقب امين داشت و تصوير خداوند قادر فعال در اسلام همچون تاجر امين حساب و كتاب‌داني است كه ترازو در دست ذره‌ذره اعمال و رفتار آدميان را بر كفة آن مي‌گذارد و سبك و سنگين مي‌كند و عقوبت و پاداش مي‌دهد (اشرف، 1375: 33). علاوه بر این، مجاورت و وابستگی مسجد و بازار در ساختار شهرهای اسلامی پیوند نزدیکی بین آنها برقرار می‌کرد که بخشی از آن به فضای محصور بازار مربوط می‌شد و به همین سبب آگاهی علما و بازاریان از فعالیت‌های عمومی یکدیگر افزایش می‌یافت. عواطف مذهبی و جهت‌گیری‌های سنتی بازاریان از طریق پیوند آنها با علما، موقعیت مکانی و مشخصه جمعی بازار تقویت می‌شد. پرداخت خمس و زکات، مشارکت در امور خیریه و حفظ رابطه مطلوب با علما، همه نشانه تقوا به شمار می‌رفت و باعث حفظ احترام و اعتبار فرد در بازار می‌شد. علما نیز به نوبه خود به حمایت بازاریان به عنوان اساس قدرت سیاسی خود نیاز داشتند. هنگامی که بازاریان با سلطه ظالمانه و خودکامانه حکومت به تقابل برمی‌خاستند و خود صاحب قدرتی برای مصاف با آن نبودند به زیر چتر حمایت علما پناه می‌بردند. این پیوندهای جمعی و عقیدتی موجب شد که بازاریان و علما در جهان‌بینی و سبک زندگی تا اندازه‌ای به هم شباهت بیابند (اشرف، 1388: 124).
یادآوری این نکته مفید است که بازار به خاطر بافت سنتی خود هنجارها، ارزش‌ها و مناسبات اجتماعی خاص خود را داشت. بازار از لحاظ ایدئولوژیکی به روحانیون وابسته بود، از سوی دیگر روحانیون از لحاظ اقتصادی تا حد زیادی متکی به بازار بودند، بازاریان خمس و زکات و هزینه نگهداری و اداره اماکن مقدس را به روحانیون می‌پرداختند. هالیدی خاطرنشان می‌کند پولی که بازاریان به روحانیون می‌دادند بیشتر از مالیاتی بود که به دولت می‌پرداختند (هالیدی، 1358: 24). بازار بسیاری از فعالیت‌های مذهبی حوزه‌ها، حسینیه‌ها، مسجدها و مراسم ایام محرم را تامین مالی می‌کرد. بازاریان توجه زیادی به حج و زیارت خانه‌ی خدا داشتند، آنها برای اقدام به چنین کاری باید پیش روحانیون می‌رفتند و مال خود را با دادن وجوهات دینی حلال می‌کردند. روحانیون به این وسیله به فعالیت اقتصادی تجار مشروعیت و حیثیت می‌دادند و آنها نیز در مقابل از روحانیون حمایت اقتصادی می‌کردند (کمالی،1381: 207).
نشانه‌هاي زيادي در خصوص تاثير اعتقادات مذهبي بر فعاليت‌هاي اقتصادي بازار مي‌توان يافت، براي مثال بازاري‌هايي كه مي‌خو‌استند از فعاليت¬هاي اقتصادي خود بهره‌مند شوند بايد دو شأن اجتماعي- ديني در جامعه اسلامي كسب كنند، نخست اينكه مي‌بايست درآمد خود را حلال کنند، براي اين كار مي¬بايست خمس و زكات مي¬پرداختند و به اين ترتيب علما مال آنها را مشروعيت مي‌بخشيدند. دوم آنكه با فعاليت‌هاي اجتماعي- ديني چشمگير مثل ساختن مسجد، مدرسه و زيارت مكه خود را شخصي پاك و مومن نشان دهند. اين فعاليت طرحي آگاهانه براي تركيب مشروعيت ديني و چهره¬ي اجتماعي بود. در حالي¬كه علما كسب و كار بازاريان را مشروع مي¬كردند، بازاريان نيز پشتوانه¬ي مالي علما محسوب مي¬شدند. اين بستگي¬هاي متقابل اجتماعي- سياسي و خويشاوندي¬هاي خانوادگي، شالوده¬ي آن اتحاد تاريخي بود كه كانون يك اقتدار اجتماعي به عنوان وزنه¬اي در برابر اقتدار دولت را به وجود آورد. تعامل حوزه¬ي خصوصي زندگي خانوادگي و حوزه¬ي عمومي زندگي اقتصادي با برخورداري از مشروعيت الهي پايگاه مطمئني براي تداوم و تحكيم اقتدار روحانيون و بازاريان در جامعه مدني ايران ايجاد كرد (كمالي، 1381: 70- 71).
در طول تاريخ  ايران در هر اعتراض عليه حكومت، بازار نقش مهمي داشته است. وقتي در شهر شايع مي¬شد: «دكان¬ها را بسته¬اند» همه¬ي مرم حتي ناآگاهان هم مي‌فهميدند كه اعتراضي در بين است. در واقع اعتصاب بازار به مانند يك شبكه¬ي خبري در دوران عدم وجود وسايل ارتباط جمعي عمل مي-نمود چرا كه بسته شدن بازار به مفهوم رسيدن خبر آن از طريق هزاران مغازه سطح شهر به مردم عادي بود. تعطيلي بازار در كار غيرسياسي¬ترين افراد نيز اختلال ايجاد نموده و آنها را به كم و كيف موضوع كنجكاو مي‌كرد. در دوران  وجود وسايل ارتباط جمعي نيز اعتراض بازار اغلب پرده از روي بعضي جريانات بر مي‌داشت چون در شرايط اختناق، جرايد و راديو و تلويزيون سانسور مي-شدند (رهبري، 1384: 198).
 
2- بازار و انقلاب اسلامی
از مهم‌ترین متغیرهایی که در وقوع انقلاب اسلامی تاکید زیادی بر آن می‌شود، نقش بازار سنتی است. به عقیده‌ی این متفکران، بازار یا طبقه‌ سرمایه‌دار و تجار سنتی از اصلاحات اقتصادی شاه دچار ضررهای مالی هنگفتی شدند که برای جبران آن علیه حکومت به پا خاستند. هرچند دلایل اقتصادی از انگیزه‌های ورود بازاریان به جریان انقلاب بود ولی مسلما تنها دلیل نبود و این امر دلایل دیگری نیز داشت، انگیزه‌هایی ارزشی و دینی که از طریق پیوند با روحانیت تقویت می‌شد.
بازاریان در جامعه‌ای به کسب و کار مشغول بودند که به دلیل نوسازی آمرانه و سریع رژیم پهلوی به شدت در حال تغییر بود، شاه با اتکا به درآمدهای هنگفت نفتی سعی در تغییر نظام اقتصادی و فرهنگی جامعه‌ی ایران داشت و این امر نه با منافع اقتصادی بازار سازگاری داشت و نه با ارزش‌های فرهنگی آن همخوان بود. بازاری‌ها از سیاست‌های اجتماعی- فرهنگی رژیم در رواج شیوه زندگی غیردینی غربی در مقابل شیوه سنتی شهری بیزار بودند. از جمله مسائلی که باعث معارضه بیشتر می‌شد شیوه زندگی و ظاهر طبقات مرفه‌تر غرب‌زده و نیز عدول از موازین اسلامی در رفتار اجتماعی، انتشار اندیشه‌های غیراسلامی و ضداسلامی در رسانه‌های دولتی، محتوای غیراسلامی کتاب‌های درسی در مدارس جدید و نفوذ و حضور روزافزون آمریکایی‌ها و سایر غربی‌ها در همه سطوح حیات اقتصادی و اجتماعی کشور بود (اشرف، 1388: 148).
شاه احساس می‌کرد که بازاریان به واسطه‌ی استقلال از دولت و قدرت اقتصادی‌شان و نیز ارتباط نزدیکشان با روحانیون، تهدیدی جدی علیه وی به شمار می‌روند. علاوه بر این، او بازار را حقیر می‌شمرد و آن را به عنوان علامتی از عقب‌ماندگی جامعه ایران تلقی می‌کرد و طرح‌هایی برای جایگزینی آن با سوپرمارکت‌ها داشت. شاه در کتاب «پاسخ به تاریخ» اظهار می‌کند: «بازاریان یک دسته‌ی متعصب هستند و در مقابل تغییر بسیار مقاومند، موقعیت این گروه در محوطه بازار به آنها امکان داده بود تا سودهای سرشاری را به انحصار خود درآورند. من نمی‌توانستم تاسیس سوپرمارکت‌ها را متوقف سازم. من یک کشور مدرن می‌خواستم. حرکت علیه بازاریان نمونه‌ای از ریسک‌های سیاسی و اجتماعی من بود که مجبور بودم در حرکت به سوی مدرنیزاسیون اتخاذ کنم.» (پهلوی، 1371: 156). از نظر شاه هیچ جایی برای صنعتگران و بازرگانان سنتی در جامعه‌ی مدرن وجود ندارد. این در حالی است که هنجارهای فرهنگی و سیاسی رژیم هم مورد قبول بازاریان نبود. برای شاه، تجدد مترادف با غربی شدن به معنای کامل آن بود، اما بازاریان این عقاید را تهاجمی و مقابل ارزش‌ها و باورهای خود می‌دانستند. بنابراین بازاری‌ها نه تنها از رژیم پهلوی مستقل بودند، بلکه تفاوت‌های اساسی نیز با رژیم داشتند (رهبری، 1384: 203). مخالفت و مبارزه شاه با بازار پس از سال1354به اوج خود رسید، در این سال شاه به بهانه‌ی مبارزه با گران‌فروشی از طریق حزب رستاخیز یک گروه ضربت برای مبارزه با گران‌فروشی تشکیل داد و این گروه ضربت حدود دو هزار دانشجو را به منظور نظارت بر قیمت‌ها به کار گرفت و از گران‌فروشان به دادگاه شکایت برد. بسیاری از بازاریان در تهران مورد بازرسی قرار گرفتند و «دانشجویانِ بازرس» بازاریان را به ستوه آورده و تحقیر کردند. مجازات گران‌فروشان جریمه‌های سنگین، پلمپ شدن مغازه‌ها به صورت موقت یا دائم، تبعید و زندانی شدن بود (اشرف، 1388: 148)، طی سال‌های 1355 تا 1356 از حدود 200 هزار مغازه‌دار تهران، 109800 نفر در دادگاه‌های رسیدگی به تخلفات قیمت‌ها مورد محاکمه قرار گرفتند (رهبری، 1379: 286). جریمه و زندانی کردن بازاریان بزرگ و مغازه‌داران همراه با تبلیغات شدید رژیم علیه بازار، هیچ جای تردیدی برای بازار باقی نگذاشت که رژیم درصدد نابودی آنهاست. سیاست شاه برای مبارزه با گران‌فروشی نه تنها بحران اقتصادی را حل نکرد بلکه سبب ضدیت بیشتر بازار با حکومت گردید. این اتفاقات تقابل بازار و دولت را به اوج رساند. ایجاد حزب رستاخیز به بهانه‌ی مقابله با گران‌فروشی که تضعیف موقعیت بازاریان و روحانیون را هدف قرار داده بود، اتحاد بین بازار و روحانیون را محکم‌تر ساخت. فشار دائمی دولت بر روی بازاریان منتج به مبارزه آنها با دولت شد، بدین‌گونه بود که اتحادشان با مقامات مذهبی و حمایت مالی‌شان از انقلاب اسلامی پشت سلطنت پهلوی را به خاک مالید (امجد،1380: 180-179).
در آستانه‌ی انقلاب، بازاری‌ها آماده بودند که برخی تاکتیک‌های اعتراضی را علیه رژیم به کار گیرند؛ از جمله تعطیل کردن مغازه‌ها، تحصن در مساجد و ساختمان‌های عمومی، پشتیبانی مالی از جنبش و شرکت در گردهمایی‌های توده‌ای و تظاهرات خیابانی. بازاریان در موقعیتی بودند که می‌توانستند در بسیج انقلابی اثر عمده‌ای داشته باشند. در مراحل اولیه انقلاب از دی 1356 تا تیر 1357 مشارکت بازاریان به طور عمده به حضور در راهپیمایی‌ها و گردهمایی‌هایی در یادبود شهدای شورش‌های شهرهای قم، تبریز و یزد محدود می‌شد. بستن مغازه‌های بازار موثرترین تاکتیک مقاومت بود، روشی که بلافاصله در اقتصاد شهر تاثیر می‌گذاشت و می‌توانست به ایجاد یک حالت بحرانی در بسیاری از شهرها منجر شود. بازاریان دریافته بودند که بستن مغازه‌هایشان با روشی هماهنگ، یک عمل تحریک‌آمیز است که پیام مهمی به رژیم و توده‌ها می‌دهد. اولین عمل هماهنگ برای تعطیلی بازارها در سراسر کشور در 15 خرداد 1357 در پانزدهمین سالگرد قیام 15 خرداد 1342 به وقوع پیوست. بازارهای تبریز، اصفهان و مشهد به طور کلی و 70 درصد از بازار تهران و بخش‌های بزرگی از بازارها در چند شهر دیگر به طور کامل تعطیل شدند. نخستین تعطیلی موفقیت‌آمیز همه بازارها در سراسر کشور در 34 مهر 1357 اتفاق افتاد، هنگامی که امام خمینی (س) و سه تن از آیات عظام قم، بازاریان را به اعتصابی عمومی فراخواندند. از آن پس بستن بازارها یک قاعده منظم در انقلاب شد که در واقع به عملی نهادینه تبدیل شده بود. تامین منابع مالی گروه‌های انقلابی و سازماندهی آنها توسط بسیاری از تجار مرفه صورت می‌گرفت و با نیروی اوج‌گیرنده انقلاب مبالغ جمع‌آوری شده نیز افزایش می‌یافت. کمک‌های مالی برای اعضای خانواده کسانی که طی انقلاب کشته، مجروح و یا زندانی شده بودند، همچنین اجرت شاگردان مغازه‌ها، کارآموزان کارگاه‌ها و کارگران طی اعتصاب‌های مکرر بازار توسط تجار بازار پرداخت می‌شد. بازاریان همچنین حمایت‌های مالی قابل توجهی از برگزاری تظاهرات، اعتصاب، شورش‌ها و انتشار روزنامه‌ها، اعلامیه‌ها و نوارها می‌کردند (اشرف، 1388: 151-149).
جان.دی.استمپل نیز بازار را دارای یک بافت روابط اجتماعی قدرتمند می‌داند که برای مثال در تهران بیش از 9 کیلومتر فضای سرپوشیده را داراست، این فضا شامل یک هزار مغازه است که سهولت تماس میان کلیه آنها را فراهم می‌کند. وی نقش بازار را در کنار مسجد بسیار مهم می‌شمرد. بازاریان در حوادث سال 1342 که نزدیک بود موفق شود، مهارت خود را در به صحنه کشیدن مردم، به عنوان یک عامل مهم نشان دادند. در سال 1357همچنان که بر تعداد تظاهرکنندگان افزوده می‌شد، بازاریان نیز برای سازماندهی این تظاهرات از حداکثر توان خود بهره می‌گرفتند (استمپل، 1377: 72). در مناسبت‌های مذهبی نیز عزاداران همواره در اطراف بازار جمع شده و شروع به عزاداری می‌کردند و آنگاه شعارهایی علیه ظلم و ستم، بی‌عدالتی، فساد و ... سر می‌دادند.
همانند سایر تحلیل‌گران؛ جان فوران نیز نقش اساسی برای بازاریان در پیروزی انقلاب قائل است. وی بازاریان را ستون فقرات جنبش طرفدار امام خمینی(س) می‌پندارد. در مقابل عملکرد ضدبازاری و ضددینی رژیم، بازاریان شبکه‌های ارتباطی، نظام مالی، گروه‌های بحث و مناظره دینی و سنت‌های همبستگی اجتماعی خاص خود را تقویت کردند. آنها نقش عظیمی در تامین منابع مالی و تشکیلاتی انقلاب ایفا کردند و پورشورترین طرفداران امام خمینی(س) را تشکیل می‌دادند (فوران، 1385: 554-568).
بدین‌سان، همه‌ی تحلیلگران انقلاب اسلامی اتفاق نظر دارند که بازاریان از اعضای فعال و مهم انقلابیون مذهبی بودند و نقش آنها در سرنگونی رژیم حیاتی بوده است، بازاریان در جریان انقلاب شکوهمند انقلاب اسلامی به دلایل مختلف به انقلابیون پیوستند و از مسیرهای مختلفی جزو یاریگران اصلی انقلاب اسلامی بودند.
 
منابع:
- استمپل جان دی (1377) درون انقلاب ایران، ترجمه منوچهر شجاعی، تهران: رسا
- اشرف احمد (1375) نظام صنفی، جامعه مدنی و دموکراسی در ایران، تهران: فصلنامه گفتگو، شماره 14
- اشرف احمد و بنوعزیزی علی (1388) طبقات اجتماعی، دولت و انقلاب در ایران، ترجمه سهیلا ترابی فارسانی، تهران: نیلوفر
- امجد محمد (1380) ایران؛ از دیکتاتوری سلطنتی تا دین‌سالاری، ترجمه حسین مفتخری، تهران: باز
- پهلوی محمدرضا (1371) پاسخ به تاریخ، ترجمه حسین ابوترابیان، تهران: مترجم
- رهبری مهدی (1379) اقتصاد و انقلاب اسلامی، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی
- رهبری مهدی (1384) درآمدی بر جامعه‌شناسی سیاسی انقلاب اسلامی ایران، بابلسر: دانشگاه مازندران
- فوران جان (1385) مقاومت شکننده: تاریخ تحولات اجتماعی ایران، ترجمه احمد تدین، تهران: رسا
- کمالی مسعود (1381) جامعه مدنی، دولت و نوسازی در ایران معاصر، ترجمه کمال پولادی، تهران: باز
- هالیدی فرد (1358) دیکتاتوری و توسعه سرمایه‌داری در ایران، ترجمه فضل‌الله نیک‌آیین، تهران: امیرکبیر

http://virgul.blogfa.com/post-68.aspx