سپنتا شرف الدين با مرگ ناصر، معاون وي انورسادات، قدرت را در دست گرفت. اين تحولات سبب شد تا شاه ايران مناسبات از دست رفته خود در دوران ناصر را با نزديک شدن به سادات جبران کند. انگيزههاي چندي نيز در اين تصميم به شاه کمک ميکرد. در واقع از آخرين روزهاي حيات ناصر کسي بر کرسي زمامداري مصر تکيه زده بود که مانند شاه ايران مشتاق رابطه با اسرائيل بود، هرچند که درآن دوره به اقتضاي شرايط سياسي جرات علني ساختن اين اشتياق را نداشت.
در پي مرگ عبدالناصر، به دستور شاه، هويدا (نخست وزير وقت ايران) در مراسم تشييع جنازه ناصر در قاهره شرکت کرد و زمينه توسعه روابط آتي را فراهم آورد. سادات نيز در پاييز 1350 به تهران آمد و شرايط سياسي براي ازسرگيري همکاريها و مناسبات دو کشور مهيا شد.
مرگ ناصر و به قدرت رسيدن سادات باعث شد تا دولت مصر در جنگ عليرغم خشم و کينه ضدصهيونيستي مردم و بسياري از نيروهاي مسلمان ارتش مصر تمايلي به ادامه آن نداشته باشد. بر اين اساس اين جنگ بلافاصله با اعلام آتش بس سازمان ملل و پذيرش آن از سوي سادات و در حالي که تمامي صحراي سينا در اشغال صهيونيستها بود، خاتمه يافت.
در خلال جنگ رمضان مبارزه با مسلمانان مصري نيز از سر گرفته شد. سادات از اواسط دهه 50 تدريجا به پرچمدار مبارزه عليه اسلامگرايي در شمال آفريقا تبديل شد. او نيروهاي بسياري به سودان فرستاد تا به «جعفرنميري» که با جنبش اسلامي «المهدي» درگير بود، ياري رساند.
حسني مبارک نيز که در آن زمان فرمانده نيروي هوايي مصر بود، درحملات هوايي عليه نيروها ومناطق مربوط به جنبش صادق المهدي نقش به سزايي ايفا کرد. چندين هزار تلفات انساني نيروها و هواداران اين جنبش را، به حساب حملات هوايي حسني مبارک گذاردهاند. مبارک در 4 سال اول زمامدارياش که با آخرين سالهاي حکومت نميري مقارن بود، روابط صميمانهاي را با او داشت و نميري پس از سرنگوني، مدت 14 سال در مصر پناه گرفت.
اگر جمال عبدالناصر مبارزه با مسلمانان را به صورت مخفي و با توجيهات عوامفريبانه انجام ميداد، سادات شمشير را از رو کشيده و علنا سخن از بستن مساجد، قلع و قمع روحانيون و حتي سرکوب مخالفين اسرائيل به ميان آورد.
سادات در تابستان 1359 درجمع مفتيهاي درباري مصر طي سخناني عملکرد گروههاي اسلامي مصر از جمله سازمان اسلامي الجهاد، سازمان اخوان المسلمين، سازمان حمايت اسلامي و... را مغاير با احکام اسلام دانسته و دين اسلام را ديني صلحدوست معرفي کرده بود و از جانب ديگر در همان حال بر ضرورت جدايي دين از سياست تاکيد ميکرد.
چهار سال پس از جنگ رمضان، هنگامي که سادات در پاييز 1354 در ناباوري ملتهاي مسلمان به اسرائيل سفر کرد، شاه ايران بعد از کارتر دومين رئيس کشوري بود که اين سفر را مورد حمايت قرار داد.
شاه از مشوقان سادات در اين سفر و در تلاشهاي قاهره براي صلح با صهيونيستها بود. هنگامي که سادات در 25 خرداد 1355 به تهران آمد، شاه تلاش کرد تا وي را به برقراري رابطه سياسي با رژيم صهيونيستي متقاعد سازد. مقامات قاهره بعدها به حمايتهاي شاه از سادات در ايجاد روابط با صهيونيستها اذعان کردند.
به همين دليل سفر سادات به بيتالمقدس که يکسال بعد صورت گرفت و همچنين پيمان کمپ ديويد که متعاقب آن در امريکا منعقد شد، از ابتداي شکلگيري تا مراحل نهايي آن، مورد حمايت شاه قرار داشت. به همين دليل بود که پس از امضاي اين پيمان، حسني مبارک از سوي سادات براي ارائه گزارشي به شاه ايران وارد تهران شد.
سفر سادات به بيتالمقدس و سپس انعقاد پيمان کمپ ديويد مقارن با وقوع انقلاب اسلامي ايران بود. از اين رو با پيروزي انقلاب، روابط تهران با قاهره در اعتراض به انعقاد اين معاهده قطع شد.
انقلاب اسلامي، انقلابي ضدصهيونيستي و ضدامريکايي بود و طبعا نميتوانست رابطه مثبتي با حکومت سادات که سرسپرده صهيونيستها شده بود داشته باشد. جمهوري اسلامي ايران 2ماه پس از پيروزي انقلاب و 9 سال پس از بازگشايي مجدد مناسبات تهران و قاهره، روابط خود را با مصر به دستور امام خميني (ره) قطع کرد.
گرچه در دستورالعمل حضرت امام به وزير خارجه وقت براي قطع رابطه با مصر، تنها به پيمان کمپ ديويد اشاره شده ولي تا آن زمان رژيم سادات خصومتهاي ديگري نيز با جمهوري اسلامي ايران داشته است. از جمله اين خصومتها ميتوان به پذيرايي سادات از شاه ايران در کشاکش انقلاب وخودداري از تحويل وي، دشمني وستيزهجويي با انقلاب اسلامي ايران و واگذاري پايگاه نظامي به امريکا براي استفاده از آن درحمله به خاک ايران، اشاره کرد.
علاوه بر اين سادات تبليغ بسياري در مصر عليه انقلاب اسلامي و امام خميني(ره) به راه انداخته بود. وي در مصر به جان کساني افتاده بود که با پيروزي انقلاب اسلامي ايران جاني دوباره يافته بودند و با تظاهرات خود در خيابانهاي قاهره و ديگر شهرهاي عمده مصر، حمايت خود را از انقلاب اسلامي ابراز ميکردند.
با اين حال امام خميني(ره) در حکم خود مبني بر قطع رابطه با قاهره به هيچ يک از اين دشمنيها اشاره نکرد و تنها پيمان کمپ ديويد را که خيانتي به کل جهان اسلام بود، مورد اشاره قرار داد.
فرمان امام خميني به فاصله 5 هفته بعداز امضاي پيمان کمپ ديويد ميان انورسادات (رئيس جمهور وقت مصر) و مناخم بگين (نخست وزير وقت رژيم صهيونيستي) صادر شد.
در پي صدور اين فرمان، روابط سياسي جمهوري اسلامي ايران و مصر در اعتراض به سازش قاهره با صهيونيستها قطع شده و هنوز اين رابطه به طور رسمي بازگشايي نشده است. بر اين اساس در تاريخچه مناسبات دو کشور، عامل «گرايش به صهيونيسم» همواره عنصربازدارنده و تخريب کننده روابط به شمار ميرود. آژانس خبری روز |