سند نامه ::
 
علم و ترويج افكار غيرديني

 اسدالله علم (1299 ـ1357 ش) در زندگي خصوصي خود به مسائل مذهبي و ديني علاقهاي نشان نميداد. او با اين كه واقف بود كه دين اسلام و مذهب تشيع جزو اركان اوليه قانون اساسي كشور است، با اين حال از هر فرصتي جهت كمرنگ كردن نقش دين اسلام در زندگي سياسي ـ اجتماعي كشور استفاده ميكرد. وي مسائل سياسي و پيشبرد شعائر و اهداف رژيم پهلوي را همواره بر رعايت ظاهري اصول اسلامي، ترجيح ميداد.

چنانكه در خاطراتش مينويسد:
نظر به اين كه عيد امسال مصادف با دوم ماه محرم بود، اشخاص مختلف به شاه پيشنهاد كردند كه به احترام ايام عزاداري، سلام را ملغي كند. وقتي شاه با من مشورت كرد توصيه كردم اينگونه نكتهگيريها را ناديده بگيرد. نبايد سنتهاي ملي را فداي حرفهاي بيمعني كرد. شاه موافقت كرد. كار اجراي مراسم سلام را پي گرفتيم ... وقتي قدرت باشد بسياري از اينگونه مسائل به آساني حل ميشود. بدون قدرت هر كس و ناكسي در روي زمين بر پشت آدم سوار ميشود و آن وقت ديگر زندگي ارزش ندارد.  
وي در جايي ديگر به مناسبت مصادف شدن ايام عزاداري محرم با نوروز، كه مراسم سلام نيز در همان ايام انجام ميشد، با بيپروايي تمام مسائل مذهبي و اعتقادي شيعه را به باد سخره گرفت و آن را عوامانه خواند:
سر شام بودم عليا حضرت ملكه پهلوي پيشنهاد كردند چون نوروز مصادف با چهارده محرم (بقول عوام چهارم امام) است، خوب است سلام نباشد. بحث مضحكي بود ولي داشت جدي ميشد و سر ميگرفت. من كه اغلب كمتر حرف ميزنم با لحن بسيار جدي عرض كردم: اين فرمايشات چيست؟ اگر نوروز مصادف با عاشورا هم بود بايد سلام منعقد ميشد. اين سنت ملي را كه با مسائل عرضي نميشود پوشاند. شاهنشاه از عرض من خوششان آمد و مطلب تمام شد و موضوع هم عوض شد.  
علم غالبآ در گفتارها و مصاحبههايش تفكرات و عقايد ضد اسلامي خود را صراحتآ اعلام ميداشت و بيشتر سعي ميگردد از شيوه زندگي ايرانيان قبل از ورود اسلام دفاع كند. اين تفكرات و نظرات در واقع در راستاي تلاشهاي باستانگرايانهاي صورت ميگرفت كه رژيم پهلوي با دستياري كارگزاران برجستهاش بدان اقدام كرده بود. علم در طي يك مراسم كه به مناسبت جشن سده برگزار شده بود، ايرانيان قبل از سلام را شرافتمندتر از ايرانيان همعصر خود دانست تا جايي كه به اعتقاد وي ايرانيان دوره ساساني «....آنقدر با حيثيت و شرف بودند كه در آغاز دين اسلام را نپذيرفتند».  

  1. . اسدالله علم. گفت وگوهاي من با شاه. ج 1¡ ص .60
  2. . اسدالله علم. يادداشتهاي علم. ج 1¡ ص .387
  3. . عبدالهادي حائري، پيشين، ص .255

موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران