سند نامه ::
 
علم و قیام 15 خرداد

يعقوب توكلي

 در اواخر دهه سی شمسی، محمدرضا پهلوی با رضایت آمریکا علی امینی (نخست وزیر وقت ایران) را برکنار و دوست نزدیک خود اسدا... علم را به نخستوزیری گمارد.

اسدا... علم از خانواده خوانین قدیمی شرق ایران بود. خانوادهای که به علت داشتن املاک و امکانات فراوان، همواره نقش حامی منافع انگلستان را برعهده داشتند و به همین خاطر، همیشه مورد حمایت انگلستان بودند و خود نیز از منافع انگلستان دفاع میکردند.

بیجهت نیست که علم، علیرغم سن پایین و تحصیلات بسیار کم در 26 سالگی بهسمت فرماندار کل بلوچستان برگزیده و در 29 سالگی هم وزیر کشاورزی میشود. او در جریان ملی شدن صنعت نفت هم نقش مهمی در ایجاد آشوبهای منطقهای ایفا کرد.

نقش او در کودتای 28 مرداد به قدری اهمیت داشت که بعد از کودتا، یک میلیون دلار پاداش بگیرد. اسدا... علم سالها از دوستان نزدیک شاه بود و به اقرار خود، از همه اسرار او اطلاع داشته و هیچکس به اندازه او مورد اعتماد شاه نبوده است.

عیاشیهای شاه عمدتا با قیادت، شراکت و هماهنگیهای علم صورت میگرفت و آلودگی اخلاقی وی بهقدری بود که بارها همسرش بهخاطر آن دست به خودکشی زد.

اسدا... علم در 26 فروردین 1358 در اثر ابتلا به بیماریهایی که ناشی از فساد بیش از حد وی بود و همچنین سرطان خون درگذشت.

نقطه مهم شخصیت علم، ضدیت وی با اسلام و مظاهر اسلامی است که از ابراز آن نیز امتناع نمیورزید و آن را جزو افتخارات خود میدانست. پس از برکناری علی امینی، چنین شخصیتی عهدهدار زمام امور کشور شد.

 

تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی

کابینه اسدا... علم از عناصری وابسته به انگلستان تشکیل شده بود که جمع قابل توجهی از آنان، نظیر جهانگیر تفضلی، پرویز ناتل خانلری، رسول پرویزی، محمد باهری و... از اعضای سابق حزب توده بودند.

در ابتدای دوران نخستوزیری طی تصویبنامهای در خصوص انتخابشوندگان و انتخابکنندگان، اعضای انجمنهای ایالتی و ولایتی، شرط مسلمان بودن و سوگند به قرآن مجید را برداشته و با تظاهر به حمایت از حقوق زنان، به آنان حق رأی داده شده بود.

محمدرضا پهلوی و علم که تصور میکردند با فوت آیتا... العظمی بروجردی در فروردین 1340، حوزه علمیه قم، اهمیت خود را از دست داده است و از طرفی با از دنیا رفتن آیتا... کاشانی عملا هیچگونه مانعی در مبارزات خود ضد اسلام نمیدیدند.

اما امام خمینی و سایر آیات عظام قم، نسبت به این عمل شاه و علم اعتراض کردند. هرچند شاه سعی کرد علم را مسئول این امر نشان دهد، اما پافشاری علماء و اجتماعات مردم آسایش را از رژیم گرفت.

امام خمینی در نامهای آمرانه به اسدا... علم چنین مینویسد:

«... تخلف از قوانین اسلام و قانون اساسی و قوانین موضوعه مجلس شوراء برای جنابعالی و دولت، ایجاد مسئولیت شدید در برابر پیشگاه خداوند قادر و قاهر و نزد ملت مسلمان و قانون خواهد کرد. الغاء شرط اسلام و تبدیل متمم قرآن مجید که تخلف از قانون مذکور است، خطرهای بزرگی برای اسلام و استقلال مملکت دارد... مراقبت کنید که نظایر آن تکرار نشود...»

سرانجام تحت فشار علماء و مراجع، دولت ناچار به عقبنشینی و اعلام الغای تصویبنامه در هشتم آذرماه 1341 شد. به این ترتیب، در اولین اقدام جدی، علم در اجرای سیاستهای مورد توصیه آمریکا با شکست روبهرو شد.

با شکست دولت علم، امام خمینی بهعنوان رهبر اصلی مبارزه با رژیم پهلوی شناخته شد و با اثبات هوشمندی و درایت خویش تفاوت اصلی راه خویش را آشکار کرد.

رفراندم انقلاب سفید

پس از آن شکست در گام بعدی، شخص شاه به میدان آمد تا با اعلام اصول ششگانه موسوم به انقلاب سفید شاه و ملت و به رفراندم گذاردن آن، اقدامی دیگر در جهت اجرای سیاستهای مورد نظر آمریکا صورت دهد. به همین خاطر، در نوزدهم دیماه 1341، اصول اصطلاح انقلاب سفید اعلام شد، شاه اعلام کرد:

«به منظور احتراز از خدشهدار کردن این اصلاحات از سوی عوام، ارتجاع سیاه و قوای مخرب سرخ، این اصول را به آرای عمومی – رفراندم – میگذاریم.»

آن اصول ششگانه عبارت بودند از:

1- الغای نظام ارباب و رعیتی؛

2- ملی شدن جنگلها؛

3- فروش سهام کارخانهها به کارگران؛

4- سهیم کردن کارگران در سود کارخانهها؛

5- اصلاح قانون انتخابات؛

6- ایجاد سپاه دانش؛

محمدرضا شاه پیش از هر حرکتی، احتمال وقوع مقاومت مردمی را در برابر آن مطرح کرد. این موضوع نشان میدهد که خود او نیز بیشوکم، به عواقب آن اقدام واقف بود.

امام خمینی طی پاسخ به نامه جمعی از مردم، به ایرادهای قانونی این رفراندم، چگونگی اجرای آن، فرصت محدود، نبود آزادی و اینکه اجرای رفراندم مقدمهای برای از بین بردن مواد مربوط به اسلام و مذهب از متن قانونهای مربوطه است، اشاره کردند. با این همه، برگزاری رفراندم، با اعمال خشونت وسیع علیه مردم و حمله به مراکز مذهبی، پیگیری شد.

با سخنرانی شاه در چهارم بهمن 1341 در قم و تحریم آن توسط علماء، او آنان را ارتجاع سیاه نامید. سخنرانی شاه که توسط جهانگیر تفضلی نوشته شده بود، شامل شدیدترین توهینها به اسلام، بهعنوان ارتجاع سیاه و روحانیان بود. شاه در این سخنرانی که با عصبانیت تمام ایراد شد، ادعای دیدن امیرالمؤمنین(ع)، حضرت عباس(ع) و امام عصر عجلا... تعالی فرجه را در کودکی مجددا طرح و خود را از هرکس دیگر به خدا و رسول خدا(ص) و ائمه(ع) نزدیکتر معرفی کرد.

در ششم بهمن همان سال، رفراندم برگزار شد و رژیم اعلام کرد که بیش از 99 درصد شرکت کنندگان در آن، به اصول ششگانه، رأی مثبت دادهاند. در پی آن رییسجمهور وقت آمریکا، کندی و ملکه انگلیس این پیروزی را به شاه تبریک گفتند.

اجرای تصویبنامه انجمنهای ایالتی و ولایتی

چند روز بعد، دولت علم تصویبنامه لغو شده انجمنهای ایالتی و ولایتی را بهصورت ماده اصلاحی قانون انتخابات، به موقع اجرا گذاشت. این کار، مورد اعتراض امام خمینی واقع شد که آن را از نظر قانون اساسی و شرع، بیاعتبار دانست.

در ضمن، شرایط سیاسی بهگونهای بود که دولت برای آنکه بتواند بر اوضاع کنترل بهتری داشته باشد، امتیاز بیش از پنجاه روزنامه و مجله را لغو کرد.

اعلام عزای عید، حمله به فیضیه

با نزدیک شدن ایام نوروز 1342، امام خمینی اعلام عزای عمومی کرد، دیگر مراجع و علماء نیز از او پیروی کردند.

در دوم فروردین و در جریان برگزاری مراسم عزاداری شهادت حضرت امام صادق(ع)، نیروهای ساواک و کماندوهای «گارد جاویدان» به فرماندهی سرهنگ مولوی رییس ساواک تهران، با لباس مبدل به مدرسه فیضیه قم حمله کردند و عدهای از روحانیان را به شهادت رساندند یا زخمی کردند. آنان درهای حجرهها را شکستند، قرآنها و کتابها را پاره کردند و به بیرون ریختند، به مجروحان بستری شده در بیمارستان قم نیز حمله بردند و آنها را در بیمارستان دستگیر کردند.

اسدا... علم، اعلام کرد که میان روحانیان و دهقانان نزاعی درگرفته که منجر به قتل یک دهقان شده است. حال آن که فرد مقتول، طلبهای جوان به نام یونس رودباری بود که از پشتبام مدرسه فیضیه، توسط افراد گارد شاهنشاهی به پایین پرتاب شده بود.

حادثه حمله به فیضیه قم و بهدنبال آن مدرسه طالبیه تبریز، پیامدهای مختلفی در بین مردم داشت. این ماجرا، مبارزه با دولت و شاه را جدی و علنی صفبندیها را مشخص کرد. امام خمینی با اعلامیه معروف خود که در آن «شاهدوستی» را با غارتگری، جنایت و تجاوز به احکام اسلام مساوی، «تقیه» را حرام و اظهار حقایق را به هر قیمتی واجب دانستند، به نام ملت، دولت علم را استیضاح کردند.

تظاهرات محرم 1342

با آغاز محرم سال 1342، شاه و علم دست به اقدامات امنیتی گستردهای زدند. آنها از روحانیان تعهد خواستند که راجع به در خطر بودن اسلام، نفوذ اسراییل و شاه سخنی نگویند. اما شاه در سخنرانی خود در کرمان در ششم خرداد 1342 عالمان و مراجع را به طرزی بسیار زننده، مورد توهین قرار داد.

ایام عاشورای حسینی(ع) سال 1342، در قم و دیگر شهرستانها بهگونهای دیگر برگزار شد. تأسی به نهضت خونین حضرت سیدالشهداء در مبارزه با ظلم و ستم در سخنرانیها، نوحهها و شعارها بیش از پیش بهچشم میخورد. همچنین شعارهای سیاسی صریحی در حمایت از امام خمینی و مخالفت با دشمنان او داده میشد. از جمله، عدهای از عزاداران در برابر مقر سلطنت شاه، کاخ مرمر، فریاد میزدند: خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو – بمیرد، بمیرد، دشمن خونخوار تو.

حرکت دستههای عزاداری و انسجام و وحدت آنها در تهران و شهرستانها باعث وحشت بیش از پیش شاه و علم شد.

سخنرانی امام در فیضیه

در عصر عاشورای سال1383 (ها.ق) مطابق با 13 خرداد 1342 (ش)، امام خمینی به مدرسه فیضیه قم رفت تا در مورد مسایل سیاسی روز به ایراد سخن بپردازد. در گزارش مأمور ویژه ساواک که در محل حضور داشته و موظف بوده است تا اطلاعات دقیقی از اوضاع را برای مقامهای بالا تنظیم کند، چنین آمده است:

«چند نفر از اشخاص فهمیده که قم بوده و مراجعت کردهاند، اظهار داشتند روز عاشورا عصر، خمینی به مدرسه فیضیه قم آمد. جمعیت تمام صحن بزرگ حضرت، میدان جلوی صحن و صحن مسجد اعظم را گرفته بود. تمام پشتبامها پر از جمعیت بود؛ که غالبا از شهرستانها آمده بودند. تعداد جمعیت را در حدود دویستهزار نفر میگفتند. اظهار میداشتند [که پیشتر] در تاریخ قم چنین جمعیتی دیده نشده است. خمینی منبر رفت و بلافاصله گفت: «بسما... الرحمن الرحیم» و شروع کرد به صحبت و بدگویی شدید و اظهار داشته به ما میگویید مفتخور. ما و یک مشت طلبه فقیر مفتخور هستیم یا آنها که مملکت را غارت کرده و پولها را به بانکهای خارج گذاردهاند؟ شاه، کاری نکن که مثل پدرت [که وقتی] قشون اجنبی از هر طرف به مملکت آمد و او را بیرون کردند، همه خوشحال شدند. من نمیخواهم تو از بین بروی، ولی عقل پیدا کن. این کارها چیست که میکنی؟ هرکار میشود، هر جنایتی میشود، میگویند شاه کرده و بعد مرتب تکرار میکرد: بدبخت بیچاره، بدبخت بیچاره، کاری نکن که بدهم تو را بیرون کنند و مرتب به شاه نصیحت میکرد و میگفت: بیچاره، چرا این کارها را میکنی؟ سر عقل بیا و مرتب کلمه «بیچاره بیچاره» را، با لحن دلسوزی تکرار میکرد. یک ساعت صحبت کرده و از منبر پایین آمده است. از نطق او هم نوار تهیه کرد[ها]ند و به تهران آوردهاند.»

دستگیری امام خمینی

یک روز پس از این سخنرانی، روز 11 محرم، مطابق با نیمه شب 14 خرداد، امام خمینی در خانه خود دستگیر و به تهران آورده شد. همزمان، چند تن دیگر از عالمان شهرستانها را دستگیر و زندانی کردند.

قیام پانزده خرداد

با انعکاس خبر دستگیری امام خمینی، موجی عظیم از اعتراض مردمی، در قم بهپا خاست. بهدنبال آن، در تهران تظاهرات گستردهای صورت گرفت. در شهرستانهای ورامین، مشهد، قزوین، کاشان، شیراز و چند شهر دیگر نیز تظاهرات اعتراضآمیز بهراه افتاد. اسدا... علم، به فرمان شاه، دستور کشتار بیرحمانه مردم را صادر کرد. در تهران و شهرستانها کشتارهای گستردهای صورت گرفت. نبود برنامه برای تظاهرات و خودجوش بودن حرکت اعتراضآمیز مردم، باعث شد که دولت امکان سرکوب تظاهرکنندگان را بیابد. بهگفته ارتشبد فردوست، آن روز اگر تظاهرکنندگان، تظاهرات خود را ادامه میدادند، قطعا شاه از کشور میگریخت.

خشنوت، سرکوب و اغفال

با دستگیری امام خمینی، مرجع تقلید شیعیان، قیامی عظیم، سراسر کشور را فراگرفت که به قیام 15 خرداد 1342 مشهور شد و بهطرزی خونین سرکوب گردید.

پس از سرکوب این قیام، تبلیغهای منفی فراوانی علیه این حرکت صورت گرفت. از جمله کوشیدند این قیام را حرکتی که مالکان و اربابان برای دفاع از منافع خود به راه انداختهاند، جلوه دهند و یا شخص امام خمینی و پدرش را از مالکان بزرگ قلمداد کنند. همچنان که ادعا کردند چون جمال عبدالناصر رییسجمهور وقت مصر بهخاطر همکاری کردن شاه با اسراییل با دولت ایران اختلاف داشته، مبالغ قابل توجهی پول برای برپایی این قیام پرداخته است.

ایام دستگیری امام خمینی

امام خمینی ابتدا به زندان قصر برده شد. او در بازجویی به بازجو پاسخ نداد و طی یادداشتی نوشت: «نظر به اینکه قضا هیچگونه اختیاری از خود ندارند، به بازجویی پاسخی نمیدهم.»

برخورد شجاعانه امام خمینی در شرایطی بود که اسدا... علم، نخستوزیر، بارها اعلام کرده بود که علمای دستگیر شده را محاکمه صحرایی خواهد کرد و این محاکمه نیز ممکن است اعدام بهدنبال داشته باشد.

در جبهه ملی مطرح شده است که سرلشکر خلعتبری، بازپرس آیتا... خمینی، اظهار داشته است: «هرگز مردی با این نیرو و قدرت ندیدم. این شخص علنا برای مرگ خود را حاضر مینماید و در جواب بازجویی، سکوت اختیار کرده است.»

کابینه علم و پانزده خرداد

اسدا... علم که در تاریخ ایران بهعنوان عامل اصلی کشتار پانزده خرداد شناخته شده است، خود یکی از پایگاههای قدرت انگلستان و آمریکا در ایران بود. اصرار بر نقش او، اغلب برای پنهان کردن نقش واقعی انگلیس و آمریکا صورت میگیرد. اسدا... علم بدون شاپورجی، سرجاسوس انگلیس در ایران و هماهنگکننده منافع آمریکا (رایزن سیاسی سفارت آمریکا) نمیتوانست دست به این اقدام خونین بزند. سر آنتونی پارسونز، آخرین سفیر انگلیس، علم را بهعنوان عاملی اصلی کشتار مردم معرفی کرده است:

«علم شخصا دستور تیراندازی بهطرف مردم را صادر کرده بود و خود او در سال 1975، ضمن صحبت درباره حوادث آن زمان، ضمن اعتراف به این مطلب، گفت: من چارهای جز این کار نداشتم...»

اعدام طیب حاجرضایی

با سرکوب و دستگیری جمعی از تظاهرکنندگان، رژیم برای آنکه قیام 15 خرداد بدون مسئول مجازات نشده باقی نماند، به دستور شاه، طیب حاجرضایی و حاج اسماعیل رضایی که در محاکمههای اولیه به دو سال زندان محکوم شده بودند، به اعدام محکوم شدند.

طیب حاجرضایی از میدانداران و لوطیهای معروف تهران بود و در جریان کودتای 28 مرداد بههمراه شعبان جعفری (معروف به شعبان بیمخ) برای رویکار آمدن محمدرضا وی را یاری رسانده بود. اما در جریان نهضت امام خمینی هرچه رژیم تلاش کرد تا او و اطرافیانش را برای مبارزه با امام خمینی به خدمت گیرد، موفق نشد.

طیبت پس از دستگیری در قیام 15 خرداد، توسط ساواک شکنجه و تحت فشار گذارده شد تا اعلام کند که از آیتا... خمینی پول گرفته و تظاهرات بهراه انداخته است. اما او قهرمانانه ایستادگی کرد و گفت:

«من در 28 مرداد از آمریکاییها پول گرفتم و شاه را بر سر کار آوردم. ولی در 15 خرداد از آقای خمینی چیزی نگرفتم. من ننگ تهمت زدن به فرزند پیغمبر را قبول نمیکنم؛ و آبروی یک مرجع تقلید را نمیبرم.»

طیب با وجود شکنجههای مختلف، نظیر کشیدن ناخن، شکستن کتف، به همراه حاج اسماعیل رضایی، دار شهادت را بر دوش کشید و در 11 آبان 1342 در میدان تیر حشمتیه، تیرباران شدند.

رژیم پهلوی که با توجه به جنایات واقع شده در 15 خرداد، دیگر حضور اسدا... علم را در رأس دولت به صلاح خود نمیدانست، وی را تکلیف به استعفا کرد و در 17 اسفند 1342، حسنعلی منصور به روی کار آمد.منصور با هدف جلب امام خمینی و در عین حال به سبب ترس از رویارویی با عاشورایی دیگر در سال 1343، او را در 17 فروردین 1343، آزاد کرد.

هفته نامه پنجره