جلال آل احمد یکی از تاثیرگذارترین روشنفکران ایرانی است. او که پدرش روحانی بود، با تاثیر از فضای روشنفکری زمان خود از روحانیت فاصله گرفت و پس از فراز و نشیب بسیار به دامان روحانیت برگشت. جلال را چه بپسندیم و یا نه از پرچمداران جریان روشنفکری بود که بسیار سفر کرد و دچار دگردیسی فراوانی شد و در نهایت خود را خسی دید در میقات و در کتاب «خسی در میقات» گفت: دیدم که تنها «خسی» است و به «میقات» آمده است و نه «کسی» و به «میعادی». و دیدم که «وقت» ابدیت است، یعنی اقیانوس زمان. و «میقات» در هر لحظهای. و هر جا. و تنها با خویش. چرا که «میعاد» جای دیدار تست با دیگری. اما «میقات» زمان همان دیدار است و تنها با «خویشتن». و دانستم که آن زندیق دیگر میهنهای یا بسطامی چه خوش گفت وقتی به آن زائر خانه خدا در دروازه نیشابور گفت که کیسههای پول را بگذار و به دور من طواف کن و برگرد. و دیدم که سفر وسیله دیگری است برای خود را شناختن. جلال پس از سفر بسیار خود را یافت و عا قبت به خیر شد همان کسی امام خمینی(ره) درباره او گفته است.« آقای جلال آل احمد را جز یک ربع ساعت بیشتر ندیده ام. در اوایل نهضت یک روز دیدم که آقایی در اطاق نشسته اند. و کتاب ایشان، غربزدگی در جلوی من بود. ایشان به من گفتند "چطور این چرت و پرت ها پیش شما آمده است" یک همچو تعبیری. و فهمیدم که ایشان هستند. مع الوصف دیگر او را ندیدم. خداوند ایشان را رحمت کند.» و رهبر انقلاب درباره او میگوید:«با تشکر از انتشارات رواق، اولا به خاطر احیاء نام جلال آل احمد و از غربت درآوردن کسی که روزی جریان روشنفکری اصیل و مردمی را از غربت درآود، و ثانیا به خاطر نظرخواهی از من که بهترین سالهای جوانیم با محبت و ارادت به آن جلال آل قلم گذشته است». خبرگزاری فارس |