شهید رجایی: آقای باهنر قاطعیت خود را در پس یک پرده عطوفت پنهان کرده است


مسلم تهوری
5017 بازدید

شهید رجایی: آقای باهنر قاطعیت خود را در پس یک پرده عطوفت پنهان کرده است

دکتر باهنر پیوندی ناگسستنی با وزارت آموزش و پرورش داشت. پیش از استعفای بازرگان، شهید رجایی سرپرستی وزارت آموزش و پرورش را بر عهده داشت. نظر به دوستی صمیمانه و همکاری طولانی، دکتر باهنر در مقام معاونت به کمک رجایی در آموزش و پرورش شتافت. در راستای بهبود وضعیت آموزش و پرورش فعالیت‌هایی از قبیل استخدام کادر آموزش، تأسیس دانشسراهای تربیت معلم، مدارس فنی و حرفه‌ای، تغییر محتوا، دولتی شدن مدارس خصوصی و گسترش سوادآموزی انجام داد. شهید باهنر در این زمینه چنین توضیح داده است:

«علیرغم ممنوعیت استخدام در بسیاری از وزارتخانه‌ها، به وزارت آموزش و پرورش اجازه داده شد که استخدام بکند و امسال تاکنون یکصد هزار نفر را در سراسر کشور در آموزش و پرورش استخدام کرده‌ایم، در سال جاری، دانشسراهای مقدماتی و راهنمایی حدود ده هزار دانشجو خواهند پذیرفت.»(1)

سابقه دکتر باهنر در وزارتخانه آموزش و پرورش باعث گردید شهید رجایی، پس از رسیدن به نخست‌وزیری، وی را به هیأت دولت فرا بخواند. بدین ترتیب دکتر باهنر، از مجلس شورای اسلامی جدا شد و به عنوان وزیر در رأس این وزارتخانه قرار گرفت.

در تاریخ چهارم آذر 1359 در جلسه هفتاد و دوم مجلس محمد علی رجائی، نخست وزیر، دکتر محمدجواد باهنر نماینده تهران در مجلس شورای اسلامی را به عنوان وزیر آموزش و پرورش معرفی کرد. در ابتدای شروع دستور مجلس محمدعلی رجائی گفت:

«برادرمان آقای باهنر را، رئیس جمهور موافقت و تصویب کردند که به عنوان وزیر آموزش و پرورش به مجلس معرفی شود. رجائی همچنین ادامه داد: آموزش و پرورش از هر موقع دیگری بیشتر احتیاج به سازندگی دارد. ما در این مدت، بیشتر اوقات‌مان صرف درگیری‌های تشیکلاتی و اکثراً مسائل اداری بود که موفق نشدیم در جهت بازسازی فکری قدم‌های لازم را برداریم. حق این است که من دلم نمی‌آمد که آقای باهنر را که واقعاً وجود ایشان در هر کجا هستند مغتنم هست، از مجلس بگیرم... از آن دوره‌ای که شورای انقلاب تصمیم گرفت با دولت یک رابطه داشته باشد، ایشان را رابط شورای انقلاب و آموزش و پرورش کرد... با علم به اینکه مجلس را باید از جهات مختلف تقویت کرد و با علم به اینکه آقای باهنر در مجلس می‌توانند از جهات مختلف مؤثر باشند، دست به دامان مجلس شدیم...»(2)

در این جلسه عده‌ای به عنوان موافق و مخالف صحبت کردند. صحبت مخالفان عمدتاً بر سه نکته متمرکز بود: اول اینکه اگر یک فرد برای کار فکری ایده‌آل باشد، حتماً به این معنی نیست که برای کار اجرایی به همان درجه مطلوب باشد؛ و دیگر اینکه مخالفان معتقد بودند: به دلیل روحانی بودن، در وزارتخانه با ایشان مخالفت می‌شود و ممکن است به اعتصاب دانش آموزان بینجامد؛ و در آخر عده‌ای از مخالفان معتقد بودند خروج دکتر باهنر موجب تضعیف مجلس می‌شود.(3)

شهید رجائی در مقام دفاع از وزیر پیشنهادی خود خطاب به مجلس چنین گفت:

«در مورد آقای باهنر بحث‌های مختلفی شد که یکی هم مسأله مدیریت ایشان بود. در مورد مدیریت، بنده شخصاً شاگرد ایشان بودم. آقای باهنر قاطعیت خود را در پس یک پرده عطوفت پنهان کرده است. در مورد عکس‌العمل‌هایی که پدید خواهد آمد، آموزش و پرورش بیش از 70 درصد آقای باهنر را می‌شناسد و پذیرفته است و چهره جدیدی نیستند.»

پس از سخنان نخست‌وزیر رأی‌گیری به صورت علنی شد که در نتیجه دکتر باهنر با تعداد آراء 157 موافق، 5 مخالف و 8 ممتنع به وزارت آموزش و پرورش انتخاب شد. همچنین ده نفر نیز رأی ندادند که به عنوان ممتنع حساب شد.(4)

دکتر ایرج شگرف نخعی خاطره‌ای از دوران وزارت شهید باهنر نقل می‌کند که مؤید این جمله شهید رجایی است که در مجلس شورای اسلامی در دفاع از دکتر باهنر گفته بود:«آقای باهنر قاطعیت را در پس یک پرده عطوفت پنهان کرده است». دکتر نخعی نقل می‌کند:

«بعد از انقلاب، یکی از رؤسای آموزش و پرورش خراسان، تلگرافی به دفتر ایشان زده بود و این تلگراف به دست من رسید، نوشته بود:« حضرت حجت‌الاسلام و المسلمین آقای دکتر باهنر وزیر محترم آموزش و پرورش، چون بخشنامه شماره فلان به امضاء جنابعالی مغایر با شرع است، از این جهت، از انجام آن معذورم» من با شرمندگی این نامه را هم جزو کارها و نامه‌های آقای دکتر باهنر گذاشتم. روز بعد که به عادت معمول، دو ساعت زودتر از ساعت اداری به اداره رفتم تا کارها را بررسی کنم، آقای دکتر باهنر در اداره بود، تا مرا دید گفت: ببین نخعی این آقا مرا حجت‌الاسلام می‌خواند ولی کارم را خلاف شرع می‌داند! گفتم: آقا اگر اجازه بدهید ایشان را از آن سمت برداریم. زشت است که رئیس آموزش و پرورش یک استان نداند که حجت‌الاسلام آشکارا دستور خلاف شرع نمی‌دهد. آقای باهنر با ملایمت گفت: نه، نه، فقط تلفنی به ایشان تذکر بدهید. حتی اجازه نوشتن نامه را هم نداد.»(5)

البته دکتر نخعی معتقد است با توجه به صفات بارزی همچون حلم و حوصله، شجاعت، متانت و آرامش، خوش‌رویی، حق‌جویی و مدیریت در شرایط دشوار ایشان هم مانند هر فرد دیگری دچار اشتباه می‌شد، اما به این مطلب توجه داشت که حق را به باطل نفروشد. حرف خلاف حقی نزند و کار خلاف حقی نکند. اگر جایی اشتباه می‌کرد، تصحیح می‌کرد. دکتر نخعی می‌گوید:

«گاهی به نظرم می‌آمد که ایشان یک جائی مثلاً مطلبی را امضاء کرده که ممکن است بعدها مشکلاتی ایجاد کند. مطلب را برایشان توضیح می‌دادم و آقای باهنر می‌گفت: اصلاحش کن، چه کسی گفته اگر کسی اشتباه کرد باید روی اشتباهش بایستد؟ این جمله شهید باهنر معروف بود که در اینگونه موارد به طنز می‌گفت: مرد آن است که حرفش دوتا شود! این جمله ایشان ناظر بر عدم پافشاری بر کار اشتباه و تصحیح اشتباهات انسان بود.»(6)

دکتر باهنر پس از قبول مسئولیت وزارت آموزش و پرورش در یک گفت‌وگو سیاست کلی اداره این وزارتخانه را در شش بخش چنین اعلام کرد:

1. تعمیم امکانات آموزشی کشور مخصوصاً در روستاها تا این نابرابری موجود میان شهر و روستا از بین برود.

2. نحوه توزیع مدارس باید به طور عادلانه برنامه‌ریزی و عمل شود تا تفاوت بسیار زیادی که در مدارس جنوب شهر و شمال شهر موجود است مرتفع گردد.

3. آموزش و پرورش باید محتوای فرهنگی و بار ایدئولوژی اسلامی بگیرد و دارای اهداف مشخص باشد.

4. اهمیت دادن به دوره دبیرستان در تربیت تکنسین و کادر فنی و حرفه‌ای.

5. اهمیت تربیت معلم، در این‌باره باید به ایجاد دوره‌های غنی و پربارتر بپردازیم.

6. گسترش ارتباط میان مدرسه و اجتماع به منظور وارد کردن دانش‌آموز و دبیر و کادر آموزشی در فعالیت‌های اجتماعی.(7)

از برآیند برنامه دکتر باهنر برای وزارتخانه آموزش و پرورش به دست می‌آید که اولاً ایشان در زمان صدارت فراموش نکرده در چه منطقه‌ای رشد کرده و اینک سعی دارد امکانات آموزشی را به طور عادلانه بین مناطق فقیر و غنی تقسیم کند و ثانیاً ایشان معتقد است علم و دانشی مثمرثمر است که در خدمت اجتماع قرار گیرد.

 

 

پی‌نوشتها:

1- شهید دکتر باهنر الگوی هنر مقاومت، ج 1، ص 51

2- دکتر شهید محمد جواد باهنر، مبارزات، مواضع و دیدگاهها، صص 183 و 184

3- همان، ص 184

4- شهید دکتر باهنر الگوی هنر مقاومت، ج 1، ص 84

5- ماهنامه کیهان فرهنگی، سال بیست و یکم، شهریور 1383، شماره 215، ص 33

6- همان، ص 35

7- دکتر شهید محمد جواد باهنر، مبارزات، مواضع و دیدگاهها، صص 185 و 186


شهید دکتر باهنر، معمار فرهنگی انقلاب اسلامی؛ فصلنامه مطالعات تاریخی؛ ش 42؛ صص 185 تا 189