گام بیست وچهارم ؛ دهه سوم دی ماه تا بهمن 1357


2635 بازدید

 ازمهم ترین حوادث بیستم دی تا پنجم بهمن، کشف اعلامیه ای است که در نگاه اول، افشاگر سخنان محمدرضا پهلوی در یک نشست سری با شماری از سران نظامی است. در این سخنان شاه از وقوع یک جنگ داخلی و رودررو قرار دادن ارتش با مردم حمایت میکند؛ این که فرصتی پدید آید تا او بتواند قدرت از دست رفته را بازیابد و بار دیگر اهرم های حکمرانی را به دست گیرد. ساواک پس از کشف این سخنرانی - که هم به صورت نوار توزیع شده بود و هم پیاده شده آن در تهران و دیگر شهرها به دست مردم رسیده بود - در اظهارات ومکاتبات طبقه بندی خود، آن را تکذیب کرده، ساختگی می داند. پس ازانقلاب نیز گفته شد که این صدا تقلیدی ماهرانه بود و توسط شاه ایراد نشده است. اما روند رخدادها - به ویژه در تهران - موافق مفاد سخنرانی رقم خورد. تهدید نظامیان و نیروهای انتظامی ناگهان شدت گرفت و حمله به آنها و بعضاً تخریب و آتش زدن خانه هایشان آغاز شد؛ یعنی همان چیزی که در آن سخنرانی خواسته شده بود: ایجاد هر چه بیشتر فاصله میان مردم و ارتش و پر کردن این فاصله با کینه و نفرت. این خواستها چه توسط شاه عنوان شده باشد و چه از ناحیه دیگر، توطئه ای بود که با هوشمندی رهبران انقلاب خنثی گردید.

 اعلام تشکیل شورای انقلاب توسط امام خمینی در 22 دی ماه، هر چند در اسناد انعکاس عمیقی نیافت، اما دولت بختیار و حامیان غربی آن را با پدیده سیاسی تازهای روبهرو کرد. در این میان، آغاز مخالفتهای علنی ارتش، به پیچیدگی بحرانی که دامنگیر حکومت شده بود، افزود. نیروی هوایی و هوانیروز نخستین پردههای مخالفت را بالا زدند.

 پایگاه های نیروی هوایی، همچون پایگاه شاهرخی و وحدتی، مرکز اعتصابات و اعتراضها شده، نظامیان آشکارا در محوطه پایگاهها تظاهرات میکردند و یا برای راهپیمایی به خیابانها رفته و در میان مردم و همگام با آنها با لباس نظامی حاضر میشدند. روز سوم بهمن گروهی از نظامیان نیروی هوایی در پایگاه هشتم شکاری اصفهان تظاهرات کرده، خواستار برپایی جمهوری اسلامی شدند. خروج شاه از ایران، در 26 دیماه به وقوع این رخدادها دامن زده بود. شادمانی آن روز مردم ایران توصیفناپذیر است. این شادمانی حتی به درون صفوف نظامیان رسوخ کرد، به طوری که حکومت مجبور به دستگیری گروهی از افراد نیروی هوایی شد. گفتنی است، روز خروج شاه از ایران، یک «تیمسار» هوانیروز در مسجد هارون شهر اصفهان سخنرانی کرد و گفت، در میان مردم هستم نه در برابر آنها. آن روز و روزهای بعد مجسمههای شاه به دست مردم - با خشم - و یا توسط عوامل حکومت - با احترام - پایین کشیده شد. البته رفتن شاه حادثه تلخی را در اهواز موجب شد و آن طغیانِ بخشی از ارتش بود. عامل تحریک نظامیان در اهواز، استاندار خوزستان بود. او در پادگان ارتش سخنرانی کرد و به دنبال آن گروهی از نظامیان با ادوات جنگی به شهر ریختند و جنایاتی مرتکب شدند که بعدها به چهارشنبه سیاه معروف شد.

 اربعین (29/10/57) سومین نماد رفراندوم ملی ایران محسوب میشود. راهپیمایی آن روز، پس از راهپیماییهای تاسوعا و عاشورا (19 و 20 آذر) که با تدارک روحانیان شکل گرفت، یکی از ضربههای کاری بر پیکر رژیم پهلوی بود. بسان عواقبی که در پی حرکت تاسوعا و عاشورا با ظهور چماقداران در برخی از شهرها رخ نمود، از فردای اربعین نیز با حمایت دولت، امرای نیروهای مسلح و دستگاه نیمهجان امنیتی، چماقداران ظاهر شدند و از مردم زهر چشم گرفتند. جلوه دیگری که دولت بختیار برای نشان دادن وجود طرفدارانی از خود و حکومت سلطنتی نشان داد، تظاهراتی بود که روز چهارم دی و به ویژه پنجم دی با عنوان طرفداری از قانون اساسی شکل گرفت. مشارکت خانواده نیروهای مسلح و نظامیان که با لباس شخصی در این حرکت حاضر شدند، بسیار چشمگیر بود.

 پس از خروج شاه، امام مترصد بازگشت به ایران بودند. این تصمیم در چهارم بهمن ماه علنی شد و ایشان اعلام کردند، که ششم بهمن ماه در ایران خواهند بود. پخش شدن این خبر، جوش و خروشی در میان مردم افکند و تدارک وسیعی برای استقبال از ایشان شکل گرفت. گروههای زیادی از شهرستانها عازم تهران شدند. بختیار که در برابر این خبر منفعل شده بود، چارهای جز بستن فرودگاه مهرآباد نیافت. پیش از این کارکنان هواپیمایی ملی ایران، یک فروند هواپیما را برای پرواز به سوی پاریس و بازگرداندن امام آماده کرده، نام آن را «پرواز انقلاب» نهاده بودند. با بسته شدن فرودگاهها و از کار انداختن پرواز انقلاب، بازگشت امام به تأخیر افتاد. ایشان در پیامی به ملت ایران گفتند، چند روز دیگر به ایران آمده «و چون سربازی در کنار شما به مبارزه علیه استعمار و استبداد تا پیروزی نهایی ادامه [خواهم داد]».


هدایت الله بهبودی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 31