گام بیست وسوم ؛ دهه دوم دی ماه 1357


3092 بازدید

 بررسی رخدادهای یازدهم تا بیستم دیماه 1357 نشان میدهد، سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در سراشیبی محسوسی قرار گرفته است. اُفت کمّی گزارشهای ساواک موجب شد، عمده اخبار تهیه شده برای مسئولان شامل گزارشهای فرمانداری نظامی تهران و حومه، گزارشهای نوبهای اطلاعاتی اداره سوم ستاد بزرگ ارتشتاران و گزارش نوبهای اطلاعاتی ستاد عملیاتی پلیس تهران باشد. در این دوره زمانی، تهدیدها علیه دستگاه امنیتی به حدی شدت گرفت که ساواک مرکز در بخشنامهای از شعب گوناگون خود خواست ساختمانهای ساواک را تخلیه کرده، به پادگانها بروند و در صورت لزوم اسناد و مدارک را امحاء کنند. این جابهجایی در برخی از شهرهای کوچک و بزرگ رخ داد و بر سردر ساختمانهای ساواک تابلوهای دیگری نصب شد. چنین واکنشهایی به طور طبیعی از فعالیتهای ساواک کاست و به تبع آن جمعآوری اخبار و اطلاعات نیز اُفت محسوسی پیدا کرد. عامل دیگری که باعث عقبنشینی بیشتر ساواک شد، افشای اسامی اعضای بلندپایه آن و توزیع آن در میان مردم بود. این اطلاعات که شامل فهرستهای بلند و بالایی از نام و نشانی وابستگان به ساواک بود، نمیتوانست از طریقی غیر از درون ساواک و توسط برخی از آنها رو شود و به اطلاع مردم برسد. علت آن بر ما معلوم نیست، اما در فضای ملتهبی که جان و مال آنان در تهدید قرار گرفته بود، انتشار چنین اعلانهایی چارهای جز عقبنشینی برای ساواک نمیگذاشت. از سوی دیگر شاپور بختیار در شعارهای ابتدایی خود به هنگام تصدی پست نخستوزیری، از محدود شدن فعالیتهای ساواک خبر داد.

 در این دوره، خانه، اموال و جان نیروهای امنیتی، نظامی و انتظامی تهدید و در برخی مواقع اقدام به تخریب، آتشسوزی و کشتن آنان شد. چه بسا در جوّ پرهیجان و ملتهب این دوره زمانی که مصادف با روی کار آمدن شاپور بختیار و کشتار مردم در شهرهایی چون قزوین، مشهد، کرمانشاه و ... بوده، این کنشها طبیعی جلوه کند، اما واقعیت آن است که تشویق به این تعرضات و اقدامات، وفق خواست رهبران نهضت نبود و احتمال وجود توطئهای، به ویژه برای ایجاد شکاف بیش از پیش بین مردم و ارتش میرفت. آیتالله طالقانی خیلی زود متوجه این موضوع شد و با صدور اعلامیهای از مردم خواست آرامش خود را حفظ کنند و از تعرض به جان و مال کسانی که متهم به ساواکی بودن و یا عضو نیروهای نظامی و انتظامی هستند بپرهیزند. خبرها که به امام رسید، ایشان هم در نوزدهم دی خطاب به مردم اطلاعیهای داده، و در آن یادآور شدند، جان و مال مردم در آیین اسلام حرمت دارد و نمیتوان بدون حکم محکمه، متعرض آنها شد. توطئهای که احتمال میرفت با هیزم حکومت، شعلهور شود، رو به سردی گرایید.

 با علنی شدن نخستوزیری شاپور بختیار، مخالفتها و شعارها سمتوسوی تازهای گرفت. از دیگر سو رایزنیها برای به قدرت نشاندن بختیار نیز آغاز شد. در این میان آقای شریعتمداری بیش از دیگران در معرض توجه بود، اما این اقدامات کارساز نیفتاد، به طوری که در انتهای یکی از گزارشهای نوبهای اطلاعاتی ستاد بزرگ ارتشتاران آمده است: «تصور میرود آشوبگران در روزهای آینده به منظور ابراز مخالفت با نخستوزیر آقای شاپور بختیار به تظاهرات وسعت بخشیده و ناآرامیهای بیشتری را سبب گردند.» که چنین نیز شد. بختیار از همان ابتدا با تهدید و ارعاب وارد صحنه سیاسی شد. او موضوع کودتا را پیش کشید و ماندگاری خود را با آن مربوط دانست و به نحوی ابراز عقیده کرد، اگر بنا بر رفتن او باشد، امکان کودتا منتفی نخواهد بود؛ و در واقع آن را بسان چماقی به مردم نشان داد. البته او بیجهت تهدید نمیکرد؛ چرا که در چهاردهم دی ماه ژنرال هایزر وارد ایران شد. به نوشته منابع معتبر او دو مأموریت داشت: جلب حمایت ارتش از نخستوزیری بختیار؛ راهاندازی کودتا در صورت عدم موفقیت به این کار.

 شهرهای ایران در این دوره نیز شاهد تظاهرات و جانبازیهای مردم بود. روز یازدهم دی شهر قزوین آماج تهاجم نظامیان قرار گرفت. تصویری که فرماندار قزوین از این حادثه داد چنین بود: «قزوین میدان تاخت و تاز مأموران لشکر» شده. وی قزوین را به شهری جنگزده تشبیه کرد. در دوازدهم دیماه حداقل هفت تن در گالیکش از توابع گنبد به شهادت رسیدند. چهاردهم دی عدهای از مردم لار به خاک و خون کشیده شدند. هفدهم دی، در کنگاور عدهای شهید و مجروح گشتند و... با این حال از حدّت و التهاب مردم در براندازی حکومت کاسته نشد.

 در این دوره اعتصاب 62 روزه مطبوعات در شانزدهم دیماه به پایان رسید. روزنامه های کیهان، اطلاعات و آیندگان در این روز منتشر شدند، اما روزنامه رستاخیز که در چهاردهم آبان به جمع اعتصابیون پیوسته بود، از انتشار دوباره خودداری کرد. استقبال مردم از حضور دوباره جراید، صفهای طویلی در برابر باجههای روزنامهفروشیها تشکیل داد که گاه همین تجمعات منشأ اعتراضات مضاعف شد؛ چرا که مأموران مسلح با حمله به این صفها، تعدادی کشته و مجروح به جای گذاشتند.

 روز هجدهم دی روز عزای عمومی بود. امام از مردم خواست که در پاسداشت شهدای شهرهایی چون قزوین، مشهد، کرمانشاه و... چنین مراسمی داشته باشند. تظاهرات آن روز که سراسر کشور را دربر گرفته بود، در اسناد منعکس است. امام در همین پیام از مردم خواستند، وزراء دولت غیرقانونی بختیار را به وزارتخانهها راه ندهند، مالیات پرداخت نکنند و به اعتصابیون بیبضاعت یاری رسانند.


هدایت الله بهبودی، فصلنامه مطالعات تاریخی، ش 31