مرصاد


6913 بازدید

سازمان مجاهدین خلق از تابستان 1365 که تشکیلات ومرکزیت خود را به عراق انتقال داد تا تابستان 1367 تحت حمایت مالی‌، پشتیبانی و تبلیغی صدام قرار داشت‌. هدف صدام از پذیرش هسته مرکزی سازمان مجاهدین خلق ومیزبانی آنان‌، بسیج نیروهای انسانی آنان در مسیر اهداف نظامی خود علیه ایران بود. هدف، این بود که قوای پراکنده مجاهدین خلق (منافقین) در عراق متمرکز شوند عملیاتی علیه ایران انجام دهند.
به استثنای عملیات عمده مجاهدین خلق (منافقین) در تیر 1367 که «فروغ جاویدان‌» نامیدند، آنان در 2 سال حضور فعال در عراق جز جاسوسی‌، شنود مکالمات بی‌سیم نیروهای ایرانی و جنگ تبلیغاتی از رادیوی مجاهد علیه ایران ، کار دیگری نکردند.
عملیات «فروغ جاویدان‌»، سوم مرداد 1367 ـ یک هفته پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت سازمان ملل توسط جمهوری اسلامی ایران ـ آغاز شد.
عراق طی یک ماهی که از زمان پذیرش قطعنامه توسط ایران تا زمان برقراری آتش بس در جبهه‌ها باقی مانده بود، حملاتی را با هدف کسب امتیاز از ایران برای استفاده از آن درجلسات مذاکرات صلح انجام داد. از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق نیز با حمایت و تحریک رژیم بغداد، عملیات نظامی عمده خود را به نام «فروغ جاویدان‌» در مرزهای غربی کشور آغاز کردند که چهار هزار نفر از نیروهای سازمان در آن شرکت داشتند. این نیروها، حمله را با ادوات نظامی سبک و سنگینی که صدام در اختیارشان گذاشته بود و استفاده از صدها خودرو صفرکیلومتر اهدایی کشورهای عربی، از سرپل ذهاب و اسلام‌آباد آغاز کردند. پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران‌، حالت تعرضی عراق پس از این پذیرش و پشتیبانی علنی امریکا از عراق و حمله موشکی به هواپیمای ایرباس ایران درخلیج فارس‌، این تصور را در سازمان مجاهدین خلق به وجود آورده بود که می‌توانند با یک حمله بزرگ کار را تمام کنند و نتیجه مطلوب را بگیرند. قرار بود، نیروهای سازمان به زعم خود نهایتاً از مسیر همدان و قزوین وارد تهران شوند. به همین دلیل رهبری سازمان از این عملیات به عنوان از «مهران تا تهران‌» یاد می‌کرد.
این نیروها که از نقاط مختلف جهان برای اعزام به ایران‌، در عراق گرد آمده بودند، قصد داشتند براساس یک زمانبندی، با بهره‌گیری از 25تیپ ـ 5 هزار نفرـ در مدت 33 ساعت و در 5 مرحله پس از عبور از شهرهای سرپل ذهاب واسلام آباد، از همدان و قزوین نیز گذشته‌، خود را به تهران برسانند.
عملیات «فروغ جاویدان‌» تحت هدایت مستقیم مسعود رجوی آغاز شد. برای هریک از محورهای عملیات نیز یک یا دو تیپ درنظر گرفته شده بود.
در این عملیات عراق نیز با ادواتی از قبیل 120 دستگاه تانک‌، 400 دستگاه نفربر، 90 قبضه خمپاره‌انداز 80 میلیمتری‌، 30 قبضه توپ 122 میلیمتری‌، هزار قبضه تیربار کلاشینکف‌، 30 قبضه توپ 106 میلیمتری و100 دستگاه کامیون و خودرو، آنان را یاری می‌کرد.
همزمان با پیشروی نیروهای سازمان مجاهدین خلق‌‌ (منافقین)، در عمق خاک ایران‌، برای جلوگیری از عملیات هوایی هواپیماها و چرخبال‌های جمهوری اسلامی‌، پایگاههای شکاری نوژه همدان‌، وحدتی دزفول‌، پادگان تیپ 2 سقز و همچنین پایگاه هوانیروز کرمانشاه توسط هواپیماهای عراقی بمباران شد.
یک روز پس از شروع عملیات ـ چهارم مردادـ نیروهای سازمان مجاهدین خلق با حمایت آتش توپخانه عراق از سرپل ذهاب گذشته وارد اسلام آباد غرب شدند. اما درهمین روز تهاجم آنان با مقاومت نیروهای ایرانی مواجه شد و پیشروی آنان باعملیات متقابل قوای مشترک بسیج مستضعفین، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، هوانیروز و حمایت مردم محلی با عنوان «عملیات مرصاد» درمناطق مرزی متوقف شد. طی درگیری سختی که در منطقه «چهارزبر» اتفاق افتاد، بسیاری از نفرات مجاهدین خلق کشته شدند و بخش اعظم تجهیزاتشان منهدم شد و حتی با بسته شدن سه راه اسلام آباد ـ ملاوی‌، راه عقب‌نشینی آنان نیز مسدود شد.
بدین ترتیب در روزهای بعد دیگر اثری از نیروهای مجاهدین خلق در منطقه نبود. گزارش‌های خبری تعداد کشته‌های منافقین را دراین عملیات بین 1600 تا 2000نفر ذکر کردند.
شکست سنگین سازمان مجاهدین خلق در عملیات مرصاد ضربه شدیدی بر روحیه باقی مانده نیروهای این سازمان وارد آورد. بسیاری از افراد سازمان که به اسارت درآمده بودند، از سرخوردگی و بن‌بست سازمان سخن به میان می‌آوردند و بسیاری دیگر نیز که موفق به فرار از سلطه سازمان شده بودند، به ایران بازگشته و یا به کشورهای اروپایی رفتند. صدام نیز 10 روز پس از این شکست با برقراری آتش بس در تمام طول خطوط جنگ موافقت کرد. عملیات مرصاد نقطه هزیمت سازمان مجاهدین خلق درعراق بود. سازمان درپی این عملیات و تحولاتی که در روابط ایران و عراق به وجود آمد، سازمان هر روز بیش از پیش منزوی شد.